همه می دانیم که امسال در فضای ویژه ای به پیشواز 8 مارس می رویم. می دانیم که امسال در ایران، دیگر نه یک پارک و نه یک میدان بلکه انبوه خیابانها و میدان های شهرها میزبان بزرگداشت هشت مارس خواهد بود.
امسال زنان ایران در دل یک جنبش توده ای اوج گیرنده و همگام با آن به استقبال هشت مارس می روند؛ امسال همه جامعه در جوش و خروش یک تحول بزرگ به پیشواز روز جهانی زن می رود. چرا که امسال، سال برآمد یک جنبش توده ای دموکراتیک و حضور تعیین کننده زنان در صفوف این جنبش است.
در میدان همین مبارزه و در جریان همین حرکت توده ای ست که زنان آزاده قیودی را که قوانین شرع و عرف برایشان مقرر کرده تماما زیر پا گرفته اند و در همه سنگرهای نبرد شانه به شانه مردان پیش می روند؛ در صف مقدم مبارزه مشت بلند کرده و برای آزادی خود و جامعه فریاد می زنند و تعرضات نیروهای انتظامی و امنیتی و اراذل و اوباش مزدور رژیم را دفع می کنند. در دل این مبارزه عظیم است که حتی مطالبات روی کاغذ نیامده ای چون لغو حجاب اجباری در سنگر های مبارزه و از سوی خود زنان آزاده به اجرا در می آید.
آری، هشت مارس امسال مردم جهان نه تنها اراده زنان آزاده ایران را در تغییر سرنوشت خود بلکه همراهی و همگامی جامعه با آنان را به چشم خواهند دید. هشت مارس امسال شاهد این خواهد بود که مبارزه برای رفع ستم جنسی در ایران همگام با آزاد سازی جامعه از دیکتاتوری و در عین تعیین تکلیف با رژیم منحوس حاکم بر آن پیش می رود.
چگونه می تواند جز این باشد؟ جمهوری اسلامی در همان آغاز کار خود دوران سرکوب همه جانبه در جامعه را با تعرض به حقوق زنان افتتاح کرد، و به مدت بیش از سه دهه هر تازشی به موقعیت زن را پیش در آمد سرکوب های همه جانبه تری در جامعه نمود. پس تعجبی نیست که شرکت وسیع و تعیین کننده ی زنان در جنبش توده ای حاضر، پس از سی سال کشمکش روزمره با رژیم حاکم، شاخص پایان عمر این رژیم گردد؛ جای حیرت نیست که در ایران جامعه معیار آزادی خود را در آزادی زنان بجوید.
از سوی دیگر، زنان مبارزی که امروز خیابان های شهر را به اختیار در آورده اند سرنوشت مبارزه خود را نیز به کف گرفته اند، و دیگر دست هر نیروئی که به سمت آنان دراز شود را نخواهند فشرد، دیگر به ابزار پیش برد سیاست های اصلاح طلبان رژیم مبدل نخواهند شد. سی سال تجربه رژیم جمهوری اسلامی با جناح های مختلف آن بویژه آزمون ده ساله وعده های پوچ اصلاح طلبان رژیم و سترونی سیاست بازی های حامیان آنها در اپوزیسیون، و در کنار این ها آموزه های گرانبهای انقلاب 57، به جنبش رزمنده زنان بصیرت لازم برای شناخت دوستان و دشمنان خود را داده است.
در این نیز تردید نیست که زنان مبارز و جوان که توشه گرانبهائی از تجربیات شرکت خود در جنبش توده ای جاری به دست آورده اند برای گسترش و نگاهداری از دستاوردهای آنی و آتی مبارزه شان به ضرورت ایجاد نهاد های متکی به نیرو و ابتکار خود پی خواهند برد و در راه ساختن تشکل توده ای شان قدم خواهند گذاشت؛ و نیز به درجه ای که جنبش متشکل کارگری در کارزار دموکراتیک جاری عرض اندام نماید، به او نزدیک شده و به تعامل با آن خواهند پرداخت.
سرانجام شاهد این هستیم که جنبش زنان، که به میمنت جنبش دموکراتیک توده ای جاری همراهی وسیعی را در سطح جامعه با خود دارد، در سال 88 در شرایطی کاملا ویژه به استقبال 8 مارس می رود؛ در شرایطی که سرنوشت رژیم حاکم و قدرت سیاسی مسئله روز جامعه است، در شرایطی که نیروهای اجتماعی و سیاسی در جامعه تحولات کیفی از سر می گذرانند. تحولاتی که جایگاه جنبش زنان ایران در جامعه را تحکیم و تقویت می کند، هم یاری مردم و دیگر جنبش های اجتماعی را با آن تسهیل می نماید و موجب شفافیت در شناخت و گزینش متحدین اجتماعی و سیاسی اش می گردد. پرتو همین شفافیت است که راه پیش روی را برایش روشن تر می کند، و او را به سوی ایجاد تشکل توده ای اش رهنمون می شود.
فرارسیدن چنین 8 مارسی را با همه توان گرامی داریم!
26 بهمن 1388، 15 فوریه 2010
اتحاد سوسیالیستی کارگری
http://wsu-iran.org/
wsu@home.se