با تقویت گرایش سوسیالیستی 8 مارس را گرامی بداریم
چیا قادری
اسفند ١٣٨٨- مارچ ٢٠١٠
هشت مارس روز همبستگی جهانی زنان است. زنان درسرتاسر جهان در این روز با عزمی راسخ علیه بی حقوقی، نابرابری، ستم و استثمار مضاعف، استوار و محکم بر پاهای خود با فریادی طنین افکن در به چالش کشیدن سیستم تبعیض آمیز و سود محور خیابانها را از آن خود میکنند و سرمایه داری و ارتجاع این سیستم تن فرسوده را به لرزه در می آورند و حقوق انسانی خود را فریاد میزنند. زنان و مردان آزادیخواه در این روز، در صفوف میلیونی در سراسر جهان با دستان تنیده در هم بر سنگ فرش خیابانها و میادین شهرها مهم ترین و ابتدایی ترین حقوق لگد مال شده خود را در قطعنامه های مشترک و جهانی اعلام میکنند تا در طول سال برای تحقق آن بکوشند. جنبش زنان یک جنبش جهان شمول است که ریشه های تاریخی این جنبش جهانی، به اعتراض صدها زن کارگر کارگاههای نساجی نیویورک، روز 8 مارس 1875، در اعتراض به دستمزد کم، ساعات کار طولانی، شرایط غیر انسانی کار و نداشتن حق رای، دست به اعتصاب زدند. در 8 مارس 1908 که مجددا زنان کارگر صنایع نساجی نیویورک با همان خواسته ها به خیابانها ریختند و با یورش پولیس دستگیر و زندانی شدند و در سال 1910 8 مارس (روز جهانی زن) نامیده شد. یعنی در واقع نزدیک به 135 سال است که زنان و مردان آزادی خواه و برابری طلب به پیشگامی کمونیستها گرامی میدارند روز جهانی زن را. در برخی کشورهای غرب نسبتا حقوق انسانی و اجتماعی زنان بر دولتها تحمیل شده یا در کشورهای در حال توسعه اما عقب نگاه داشته شده زنان تحت ظلم و ستم سرکوب به مبارزه رهایی بخش و آزادی خواهانه خود ادامه می دهند. بنابر این حقوق زنان جهان شمول بوده و با پیوندی عمیق با جنبش کارگری گره خورده است. در جامعه ايران خفقان و فقدان آزادی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و...، سنگسار و مجازاتهای اسلامی، محرومیت از داشتن شغل و عدم استقلال اقتصادی زنان، حق طلاق، حضانت فرزند، حق انتخاب پوشش، حق سفر کردن بدون اجازه مرد، خشونتهای جنسی در محل کار و مسئله مهمتر ناقص سازی جنسی زنان و محروم نمودن آنان از لذت جنسی(ختنه) به منظور حفظ عفت آنان و... منجر به اعتراض در اشکال مختلفی شده که نصف جمعیت ایران یعنی زنان را به نیرو وپتانسیل عظیمی برای ایجاد هر تحولی در جامعه تبدیل کرده که اگر سازمان یابد میتواند بر سایر جنبش ها تاثیر چشمگیری بگذارد. جنبش زنان در گرایشات متفاوتی اعتراضات خود را نشان میدهد با این تفاوت که زنان از طبقات مختلف جامعه تشکیل شده اند و علاوه بر اينكه ستم جنسي وجه مشترك تمامي زنان ايران است اما گرايشات مختلف در جنبش زنان هر كدام بنا بر خصلت طبقاتي و ماهيت سياسيشان خواست و مطالبات زنان را پيگيري ميكنند. مبارزه حول همین مطالبه با توجه به خواستگاه طبقاتی و ایدولوژیک پیدا کردن یک راه حل واحد مشکل است. استراتژی لیبرالی درجنبش زنان محدود در چهارچوب قانون اساسي جمهوري اسلامي و ولايت فقيه زنان را در اسارت قوانين زن ستیز و برده وار زنجیر میکند، و هر چند آزادی مبهم و محدود زنان را مطالبه میکنند، اما از برسمیت شناختن حقوق جهان شمول زنان کوتاه می آیند و از پیش شرط هایی زن که همان جدایی دین از دولت است صحبتی به میان نمی آورد. تا وقتی که دین از دولت جدا نشود امکان رهایی زنان از بردگی مذهبی و ارتجاع ممکن نخواهد بود. تمایزات گرایش رادیکال و سوسیالیست با گرایش لیبرال و مذهبی در دست بردن به ریشه های واقعی ستم بر زن که همانا ستم و طبقاتی امیخته با قوانین مذهبی و تبعیض جنسیتی میباشد. آلترناتیو لیبرالی تاکنون به اشکال مختلف خود را نشان داده اما راهکارهایشان هیچ دردی از زخمهای زنان ستم دیده را درمان نکرده است. چون از لحاظ استراتژیک دست به سرمایه نمی برند و هرگونه تغییر در شرایط زنان بدون به چالش کشیدن سیستم طبقاتی سرمایه داری ناممکن است. زنان تا از لحاظ اقتصادی استقلال نیابند نمی تواند از حقوق خود سخن بگوید و خواستار برابری باشد. گرایش سوسیالیستی همین امروز باید برای رفع ستم جنسی در مبارزه زنان تداخل کند و راه حل سوسیالیستی ارائه دهد. تاکتیک انقلابی ما میتواند این باشد که عناصر و نیروهای پیشرو در جنبش زنان، زنان زحمتکش در تشکلهای مستقل و توده ای و ایجاد پیوند و ارتباط بیشتر با سایر جنبش های اجتماعی حول محوریت طبقه کارگر برای جلب حمایت آنان و حمایت از خواسته های سایر جنبشها، شرکت در اعتراضات آنان و رهبری کردن این جنبش و... پرچم دار مبارزات زنان باشند. زنان تحت ستم و در عین حال بخشی از جنبش مبارزاتی و آزادیخوهانه ایران، اگر چه در جامعه سرمایه داری پرچم ازادی و برابری را بر افراشتند، اما در طول تاریخ مبارزشان توسط حاکمان مردسالار و خادمین ارتجاع مذهبی، سرکوب شده و بی حقوقیشان چنان وسیع و دردناک است که رهایی زنان را معیار آزادی تمام جوامع شده است. فرهنگ، سنن و ایدولوژی و مذهب، محصول شیوه های ماقبل سرمایه اند، ازادی زن و ایده برابری زن و مرد، با پیدایش و رشد سرمایه داری بوجود امد و هرچند این ایده متعاقب برابری طلبی در ابتدا محدود بود، اما با رشد طبقه کارگر و پیدایش و رشد جنبش برابری زن و مرد گسترش و ارتقاء پیداکرد. جنبش برابری زن ومرد و جنبش سوسیالیستی همزادند که از تناقض ذاتی شیوه تولیدی سرمایه داری متولد شدند، رشد کردن و نهایتا هم سرنوشت شدن وباید پروسه تکامل را باهم طی کنند. نقد بخشی از فعالین جنبش رهایی زن این است که کمونیستها گویا رفع ستم جنسی و برابری کامل زن و مرد را به نابودی کامل سرمایه داری و استقرار شیوه تولید سوسیالیستی موکول کرده اند و از این لحاظ امر ازادی زن را در اولویتهای فعالیتهای خود قرار نمی دهند!. این انتقاد در برخورد خشک و گاها ایدولوژی کمونیستها به این اعتقاد موجب شد تا این دو همزاد ( ازادی بی قید و شرط زن در سوسیالیزم) نتواند متوجه هم سرنوشتی خود شده و با درک درستی از این محفل مشترک به مبارزه خود علیه مردسالاری و سرمایه داری ادامه دهند تجربه دو قرن مبارزه زنان افت و خیز های این مبارزات، شکست ها، پیروزیها و از خودگذشتگی های هزاران زن و مرد برابری طلب حقانیت این مسئله را ثابت کرده که ازادی بی قیدو شرط زن و رهایی کامل زن از سلطه سرمایه داری و مرد سالاری، در تداوم و بقای شیوه تولید سرمایه داری امری محال و غیر ممکن است با گذشت دو قرن از عمر سرمایه داری کماکان ستم رایج دنیا همان ستم مرد سالاری و زن ستیزی است. عملکرد فرهنگ مرد سالاری در همه جوامع بشری موجود است منظور این است فرهنگ مرد سالاری بخشی جدایی ناپذیر همان سنتی است که شیوه تولید سرمایه داری مدام به تولید و بازتولید ان کمک میکند چون بقای این سنن و فرهنگ ارتجاعی به بقای خود سرمایه داری یاری میرساند. گرایش رادیکال و سوسیالیست جنبش زنان ایران با علم به اینکه نابرابری و تبعیض جنسی در جامعه ای که مذهب و عقب افتادگی اقتصادی و فقر و فلاکت بر ان حاکم است به مراتب عمیق تر از یک جامعه متعارف سرمایه داریست، وظیفه دارند توده های زنان و کارگر را از این واقعیت مطلع سازند که سرمایه داری وحشی و نامتعارف جمهوری اسلامی از ارتجاع اسلامی و فرهنگ مرد سالارانه بهره برداری کرده و از آن بعنوان عاملی در خدمت سود اوری بیشتر استفاده میکند. زنان ازادیخواه ایران باید متوجه این مساله شوند که تمام تلاش جمهوری اسلامی برای زیر دست نگهداشت زنان تنها و تنها بر اساس منفعتی است که از این نابرابری در زمینه اقتصادی نصیب سرمایه داری میشود. کارگران کمونیست هم باید هم طبقه های خود را به حقیقت واقف دارند. گرایش سوسیالیستی باید تلاش کند، ضمن تامین پشتیبانی طبقه کارگر از جانب زنان، شعارهای اساسی ازادی زن را به شعار عمومی این جنبش تبدیل کند. که گذرگاه رهایی زن در استقلال اقتصادی زن است و نباید مطلقا به تغییر قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی راضی باشد چون ذره ای از مرد سالاری جمهوری اسلامی را کم نمیکند. لغو حجاب اجباری و ازادی پوشش و حقوق انسانی باید شاه بیت شعارهای زنان و مردان ازادیخواه و برابری طلب باشد و جنگیدن با سیستمی که فرهنگ مردسالاری و سایر سنن ارتجاعی را بازتولید می کند ان هم توسط مذهب همواره و باید زنان مبارز برابری و ضد مردسالاری را به همکاری کمونیستها دعوت کرد تا به وظایفی که در پیش روی خود قرار داده اند افق سوسیالیستی بدهند. پیش از انکه امواج رفرمیسم، مدافعان دروغین برابری زنان و مردان هیاهویشان کوچه و خیابانها پرکند . ضروریست که قطعنامه خود برای هشت مارس را با در نظر گرفتن مضمون و محتوی رادیکال و انقلابی و سوسیالیستی و با در نظر گرفتن مضمون و شعارهای سوسیالیستی و کمونیستی و ازادیخواهی تدوین کرد. روز هشت مارس امسال را به روز تبلیغ استراتژی سوسیالیستی جنبش زنان به ایجاد پیوند جنبش زنان به جنبش کارگری و جنبش دانشجویی و تقویت و همبستگی جنبش زنان ایران با جنبش های جهانی زنان علیه هرگونه ستم و نابرابری اقتصادی و اجتماعی و ملی و جنسش تبدیل کنیم، با به میدان امدن توده زنان نیروی طبقه کارگر را برای انقلاب و رهایی کامل دوچندان می کند. تا هنگامی که نیروهای سوسیالیست احساس مسئولیت و دخالت بیشتری در جنبش زنان نکنند، جناحهای مختلف بورژوازی از پتانسیل اعتراضی زنان برای مقاصد خود استفاده میکنند. با شرکت و حمایت فعالانه طیف رادیکال جنبش زنان به جنبش رهایی زن تبدیل و با مشارکت زنان و مردان ازادیخواه و برابری طلب. راه رسیدن مطالبات دیگر جنبش ها هموار میشود. با در نظر گرفتن هر شرایط حاکم بر وضعیت جنبش زنان، فعالین سوسیالیست در جنبش زنان، بدون انکه نگران همسوئی با لیبرالها و مخدوش شدن خط و مرزهایشان با دیگر گرایشات درون جنبش زنان باشند باید در صف مقدم مبارزه برای زدودن مذهب و قوانین مذهبی از کلیه شئون حیاط اجتماعی زنان باشند و در هر مبارزه ای برای خاستهای زنان فعالانه شرکت کنند با توده ای شدن و پیوستن جنبش زنان به جنبش کارگری و به میدان اوردن کارگر و زحمتکش در ابعاد میلیونی، تاکید کردن بر خواستهای استقلال اقتصادی و رفاهی و با در هم شکستن سد اختناق رژیم جمهوری اسلامی مبارزه خود را پیروزمندانه به پیش ببرد. 8 مارس روز همبستگی جهانی زن و مردان ازادیخواه علیه ظلم و ستم و اپارتاید جنسی، روز تجدید پیمان در مبارزه برای عقب راندن مذهب از دخالت در حیاط اجتماعی زنان و برای تحقق برابر و افق زن و مرد را هر چه گستردتر برای برگزاری باشکوه مراسم و اکسیونهای این روز تاریخی و تلاش برای اتحاد گسترده تر جنبش زنان با جنبش کارگری را گرامی بداریم. زنده باد سوسیالیزم مارس 2010 |