بگذار بورژوازی . پاسیفیستها ، ژنرالها و خرده بورژوازی و فيلسترها، کليه مسيحيان مؤمن و همه شواليههاى انترناسيونال دوم و دو نيم با هارى تمام به اين انقلاب دشنام بدهند. آنها با هيچ سيلاب غليظ و بهتان و اکاذيب اين واقعيت جهانى- تاريخى را نميتوانند مه آلود کنند که، پس از صدها و هزارها سال براى نخستين بار بردگان به جنگِ بين بردهداران با اعلام آشکار اين شعار پاسخ دادند
اين جنگ بين بردهداران را که هدفش تقسيم غنائم است به جنگ بردگان همۀ ملل عليه بردهداران همه ملل تبديل کنيم ا ين نخستين پيروزى هنوز پيروزى نهايى نيست و اين پيروزى را انقلاب اکتبر ما با سختيها و دشواريهاى ناديده و رنجهاى ناشنيده و يک سلسله ناکاميها و اشتباهات عظيمى که ما مرتکب شدهايم، بدست آورده است و اصولا مگر ميشد که يک خلق عقب مانده بتواند بدون ناکامى و بدون اشتباه بر جنگهاى امپرياليستى مقتدرترين و راقىترين کشورهاى کره زمين غلبه کند!
ما از اقرار به اشتباهات خود پروا نداريم و هشيارانه به آنها خواهيم نگريست تا شيوه رفع اين اشتباهات را بياموزيم . ولى واقعيت بجاى خود باقى است: پس از صدها و هزارها سال براى نخستين بار وعده پاسخ داد . جنگ بين بردهداران بوسيله انقلاب بردگان عليه همه و هرگونه بردهداران تا آخر ايفا شده و على رغم همه مشکلات ايفا ميگردد
14اکتبر 1921.لنین .روزنامه پراودا شمارۀ 234،مورخ 18 اکتبر 1922
نوشته بالا بخشی از سخنان تاریخی لنین در سالگشت انقلاب اکتبر میباشد. زمانی که هنوز بیش از چند سالی از وقوع انقلاب اکتبر نگذشته بود. سخنانی که هنوز تازگی ، زنده بودن و درستی خود را از دست نداده اند . طبعتا قوانین وقوع انقلاب سوسیالیستی تازمانیکه طبقات متخاصم در مقابل هم قرار گرفته و تضاد آشتی ناپذیر کار و سر مایه وجود دارد ، صادق ،اصولی و تعمیم پذیر به دوران کنونی که ما در آن قرار داریم نیز میباشند.
سوسیال رفرمیستها ی به ظاهرطرفدار طبقه کا رگر ، امروز با شدت و حدت بیشتری از گذشته از هر فرصتی برای حمله به انقلاب اکتبرولنین استفاده میکنند. وبا گستاخی تمام به انقلاب اکتبر ، لنین و دکیتاتوری پرولتاریا میتازند و لنین را شخص دیکتاتوری که به آزادی بیان احترام نمی گذاشته معرفی میکنند. غافل از اینکه در دوران کوتاهی که در کشور شوروی دولت سوسیالیستی ( دیکتاتوری پرو لتاریا ) بر سر کار بود ، بیشترین آزادی ها برای اکثریت مردم کشور شوراها متحقق شده بود و طبقۀ کارگر با برقراری دموکراسی پرولتاریایی خویش گسترده ترین و واقعی ترین دموکراسی را در سطع جامعه بوجود آورده بود .
طبیعتا دموکراسی پرو لتری ، دیکتاتوری برای طبقۀ بورژوازی از قدرت رانده شده ایجاد کرده بود اگر غیر از این بود عجیب مینمود. طرفداران دموکراسی بورژوایی در پوشش مارکسیسم ( رفرمیستها ) فریاد بر می آورند که دموکراسی بورژوایی که هر 4 سال یکبار توسط بخشی از نمایندگلن طبقۀ سرمایه دار ،تحقق میپذیرد وبه استثمار طبقۀ کارگرمیپردازد ، بهترین شکل دموکراسی است و از آن دفاع میکنند. در واقع آنها دیکتاتوری اقلیتی را به بر اکثریت جامعه ( طبقۀ کارگرو زحمتکشان ) در پوشش انتخابات و دموکراسیِ غیر واقعی به رسمیت میشناسند و با اشاعه و تبلیغ این شیوۀ حکومتی به فریب طبقۀ کارگر مشغول هستند.
از طرف دیگر آنها آه و فغان سر میدهند که دیکتاتوری پرولتاریا درست نیست ودر هر حال دیکتاتوری است .به زعم آنان لنین دیکتاتوربود وبه جای دیکتاتوری پرولتاریا آلتر ناتیو بورژوایی ، یعنی حکومت انسانی ( جمهوری انسانی)را قرار میدهند و ازادامۀ حیاتِ جامعۀ طبقاتی – استثماری دفاع میکنند ، غافل از اینکه انسانهادر تمامی جوامع تا کنونی به طبقات گوناگون و متخاصم با منافع متضاد تقسیم شده و میشوند.
حتی در جامعه سوسیالیستی واقعی ( دیکتاتوری پولتاریا ) جامعه هنوز طبقاتی میباشد ، منتها به جای طبقۀ سرمایه دار ، طبقه کارگر قدرت را در دست دارد با اهرمهای طبقاتی خویش. این ادعا که حکومت انسانی در جامعه طبقاتی امکان پذیر است ، اگر از جانب بعضی ها هدفشان فریب نباشد ، در نهایت توهمی بزرگ وزهری مهلک برای آگاهی طبقۀ کارگر میباشد . مطرح کردن حکومت انسانی در مقابل دیکتاتوری پرولتاریا ، درکی بورژوایی از جامعۀ طبقاتی است به دلیل اینکه هررفرمیست ، سوسیال دموکرات ، لیبرال و بورژوایی که از کمونیسم و مارکسیسم و مبارزۀ طبقاتی پرولتاریا بر علیه بورژوازی وحشت دارد از آن اسم میبرد و دفاع میکند.
اینان فریبکارانی بیش نیستند ، بهتر است که بخشی از آنان که در پوشش مارکسیست ، .سو سیالیست و طرفداری ازطبقۀ کارگر فعالیت میکنند، اسا می کمونسیم و کارگر را از سر لوحه احزاب و سازمانهای خود بردارند و به جای دفاع پنهان و شرمگین از بورژوازی به دفاع آشکار و علنی از آن دست بزنند تا که طبقه کارگر دوستان و دشمنان واقعی خود را بشناسد.
طبقۀ کارگر روسیه به رهبری لنین و بلشویکها در اکتبر 1917 بعد از سالها مبارزۀ سخت و پیگیر و بی امان و با کار مداوم سیاسی و تشکیلاتی توانست از کوران مبارزه ای بسیار دشوار و طولانی و کمونیستی سرفراز و موفق بیرون بیاید ودست به تجربه ای گرانقدر و کم نظیر و پر از درسهای فراموش نشدنی برای پرولتاریای جهانی و کمونیستهای در گیر در مبارزۀ طبقاتی برای تحقق سوسیالیسم و جامعه کمونیستی بزند.
بورژوازی و مدافعان آن از رفرمیستها گرفته تا اپورتو نیستها ، پاسیفیستها ، آنارشیستها ، لیبرالها و طرفداران کمونیسم شورایی همگی بیش از 90 سال است که به بلشویکها و لنین و دیکتاتوری پرولتاریا به شکل دشمنانه ای میتازند و لنین و بلشویکها را به دیکتاتور بودن و محدود کنندۀ آزادی بیان وباعث و بانی استقرار دیکتاتوری در کشور شوراها متهم میکنند. ( طبیعتا منظورشان دیکتاتوری پرولتاریا است ، در صورتیکه ، آنها هیچ وقت با دیکتاتوری بورژوازی مشکل ندارند ) .
آزادی بیان از دیدگاه آنها ، تبلیغات ضد کمونیستی ودروغی است که دهها سال بر علیه کمونیسم واقعی در مغز طبقۀ کارگر فرو میکنند. انقلاب اکتبر و پرولتاریای شوروی در مدت زمان کوتاهی که بر سر قدرت بود ( 1917_1925) به چنان اقداماتی به نفع طبقۀ کارگر و خلقهای تحت ستم در آن شرایط دست زد که بورژوازی با سابقه طولانی در قدرت بودن هرگز نتوانسته بود به اندکی از آن اقدامات دست بزند.
برای مثال بلافاصله بعد از استقرار حکومت کارگری 1- به تمام خلقهای تحت ستم حکومت تزاری ، حق تعیین سرنوشت خود داده شد 2-.بدهکاری های سر سام آ وری را که حکومت تزاری به ملتهای تحت ستم تحمیل کرده بود از طرف دولت شوراها بخشیده شد. 3- کارگرا ن بطور جمعی در شوراها ی خود متشکل شدند .4- کشور شوراها اولین کشوری بود که بر اساس قوانین جدید دموکراتیک ، زنان دارای حق رای شدند 5- دولت نوپای شوروی به جنگ جهانی خانمانسوز اول پایان داد و ثابت کرد که این بورژوازی و امپریالیستها هستند که طرفدار جنگهای غارتگرانه و رقابتی هستند و برای بدست آوردن سود بیشترو استثمار و غارت کارگران از هیچ کشتاری ابا ندارند.
در سراسر شوروی و در سراسر جهان همبستگی پرولتری بوجود آمد و طبقۀ کارگر بیدار و متشکل شده(* جان رید وقایع انقلاب اکتبر را به طور مفصل و با زیبایی و بطور واقعی در کتاب خود به نام ده روزی که دنیا را تکان داد نوشته است ) در عین حال برای کارگران تمام جهان مسجل شد که تحقق د نیایی دیگر و بهتر و عاری از استثمارِ انسان از انسان امکان پذیر میباشد.
دیکتاتوری پرولتار در کشور شوراها ثابت کرد که انقلابی سو سیالیستی امکان پذیر است و در واقعیت میتواند جامعۀ عمل بخود بگیرد و همچنین به جهانیان نشان داد که با رهبری بخش آگاه و متشکل طبقۀ کارگر در حزب کمونیستی خود این امر امکان پذیر میباشد .بیجهت نیست که تما م طبقه بورژوازی و مدافعان آشکار و پنهان آن چه در پوشش کمونیسم و غیره به لنین و دیکتاتوری پرولتاریا به شدت حمله میکنند، زیرا که لنین و بلشویکها و حزب کمونیست روسیه در دوران لنین تجلی واقعی قدرت پرولتاریا در شوروی و طلایه دار انقلاب سوسیالیستی در سایر نقاط جهان بوده و هستند
مستحکم باد همبستگی جهانی طبقۀ کارگر
یاد و خاطرۀ انقلاب اکتبر گرامی باد
بنفشه کمالی 20-10-2010
banafshekamali@gmail.com
shadi_behr@yahoo.de
http://www.netwoktober.com
*ولادیمیر لنین در مورد کتاب جان رید
با علاقه و توجهی فراوان کتاب جان رید، ده روزی که دنیا را لرزاند را خواندم. من خواندن این کتاب را به تمام کارگران جهان توصیه میکنم. این کتابی است که من آرزو دارم در میلیونها نسخه به چاپ برسد و به همه زبانها ترجمه شود. این کتاب حقیقیترین و روشنترین تصویر از حوادثی است که وقوف بر آنها برای فهم چگونگی انقلاب پرولتاریا و دیکتاتوری پرولتاریا دارای اهمیتی بسزاست. این مسائل با گسترش بسیار مورد بحث و بررسی قرار دارد. اما هر کس پیش از اینکه این اندیشهها را قبول یا رد کند باید به اهمیت تصمیم خویش واقف باشد. کتاب جان رید بدون تردید در روشن کردن مسئلهای که مسئله اساسی نهضت کارگری بین المللی است کمک خواهد کرد