تشکل مستقل کارگری و استقلال مالی

سیامک مؤیدزاده

آذر ١٣٨٨- دسامبر ٢٠٠٩


در جنگ ۸ سالۀ ایران و عراق، که کارگران گوشت دم توپ و یا برده و کارگر بی¬جیره و مواجب خدمت به جبهه¬ها بودند و سپس ۸ سال دیگر در "دوران سازندگی" به بیگاری برای بازسازی ویرانی¬های جنگ گماشته شدند، فرصتی برای نُطُق کشیدن و حق طلبی و اعتراضی به بی¬حقوقی و حق¬کشی¬ها و نابسامانی¬ها نبود، آن زمان هم که دیگر جان¬ها به لب رسید، "رهبران" خانۀ کارگر و شوراهای اسلامی کار، سعی کردند برای جلوگیری از انفجار و هرگونه خطری که "نظام مقدس¬شان" را تهدید کند، به "نمایندگی" از طبقۀ کارگر، سکان را به دست گرفته و با کنترل خواست¬ها، شعارها و حرکات کارگری، آن¬را مهار و محدود کنند تا کمتر گزندی به اربابان سرمایه وارد شود. زمان زیادی لازم نبود که دست این "رهبران" برای طبقۀ کارگر رو شده و ماهیت مزدوری و وابسته¬شان افشاء شود، از آن زمان، ایجاد "تشکل های مستقل کارگری" به مهم¬ترین و مرکزی¬ترین خواست و وظیفۀ طبقۀ کارگر تبدیل شد و در سرلوحۀ بسیاری از اعتراضات و حرکات کارگری در اقصا نقاط کارگری کشور قرار گرفت و چه بهای سنگینی طبقۀ کارگر برای تأمین و رسیدن به این خواست نپرداخت. از سرکوب اعتراضات و دستگیری و اخراج از کار گرفته تا زندان و شکنجه و شلاق زدن، که هنوز هم تعدادی از فعالین کارگری به "جرم" تلاش برای ایجاد تشکل مستقل کارگری خود در اسارت رژیم حامی سرمایه و سرمایه¬داران به¬سر می¬برند.

در طول این چند ساله و در جریان مبارزات گسترده و رشد یابندۀ طبقۀ کارگر حول این خواست اساسی، طبقۀ کارگر در جریان تجربۀ روزانۀ خود، گام به گام به درک عمیق¬تر و جامع¬تری از مفهوم "تشکل مستقل کارگری" رسید، از مفاهیم سیاسی، تشکیلاتی و فرهنگی استقلال گرفته تا استقلال از سرمایه و کارفرما، استقلال از دولت، استقلال از احزاب چه راست و چه چپ (که البته در مورد اخیر بحث اش باز است و نظرات متفاوتی در این زمینه مطرح است) و اخیراً نیز استقلال از مذهب (که عمدتاً تشکلات اسلامی مثل خانۀ کارگر، شوراهای اسلامی و حزب اسلامی کار مورد نظر است و به مفهوم وابسته نکردن منافع کارگری به امور مذهبی وهمچنین اولویت ندادن مسائل مذهبی به مسائل معیشتی می¬باشد). اما آن¬چه که ممکن است ظاهراً بدیهی به نظر برسد، ولی در عمل دیده شده که به این سادگی هم نبوده، مسئلۀ استقلال مالی است، که تبلور برجستۀ آن را در نامۀ اخیر علی نجاتی، رئیس هیئت مدیرۀ سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه میتوان دید، آنجا که می¬گوید: "من روی حمایت مادی- معنوی توسط کارگران و نه جاهای دیگر تاکید میکنم". پشت این حرف چه چیزی نهفته است؟ چه اتفاقاتی افتاده که او به چنین نتیجه¬ای رسیده؟ منظورش از "جاهای دیگر" کجاست؟
اگر روند فعالیت¬ها و مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه را با دقت دنبال کرده باشیم و همچنین آنچه را که در سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه گذشت را در نظر بگیریم، لازم نیست از هوش فوق¬العاده سرشاری برخوردار باشیم تا متوجه شویم در آنجا چه گذشته و فعالین این دو نهاد چه بحرانی را پشت سر گذاشته¬اند.
به خاطر بیآوریم که سال گذشته نهادهای همبستگی با کارگران ایران در خارج کشور طی جلسه¬ای در پالتالک به افشای سازمان "مرکز همبستگی آمریکایی" (سولیداریتی سنتر) و عنصر "کارچاق کن" آن مهدی کوهستانی پرداختند. فعالین و نهادهای کارگری دیگری نیز طی مقالاتی با ارائه اسنادی بر این افشاگری تأکید نمودند، (در حالی¬که عناصر و نهادهای دیگری غیر مسئولانه و مغرضانه نه تنها از "سولیداریتی سنتر" و مأمور مزدورش رسماً حمایت کردند، بلکه وقیحانه نهادهای افشاگر را متهم به کار پلیسی و امنیتی نمودند – که اکنون می¬توان به آن¬ها گفت: "زمستان رفت و رو سیاهیش به ذغال ماند"!) مدت کوتاهی نگذشت که از اختلافاتی در سندیکای شرکت واحد با خبر شدیم، اعلام دو سایت متفاوت شد، تفاوت¬های فاحشی در میان مواضع هیئت مدیرۀ سندیکا دیده می¬شد، اعلام شد که فرزانه داوری (که کارمند رسمی "سولیداریتی سنتر" و کارگزار و وَردست مهدی کوهستانی بود)، هیچ سمتی در سندیکا ندارد و مترجم و یا سخنگوی این سندیکا نیست، آقای اسالو در زندان مواضعی اعلام کرد، که هیئت مدیرۀ سندیکا طی اطلاعیه¬ای بیان کرد، که این نظرات، مواضع شخصی آقای اسالو است و مورد تأیید هیئت مدیرۀ سندیکا نمی¬باشد و بسیاری مسائل که کمتر علنی شده و به موقع خود مسئولین سندیکا آنها را بیان خواهند کرد. با محدود تر شدن دست عوامل ، واسطه ها ، دلال های نهاد های سرمایه داری از جنبش کارگری )همین تلاش¬ها و تشبثات فعالانه¬تر و به اشکال دیگری در سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه تکرار شد که همان پیامدها را نیز به دنبال داشت (اشاره به نامۀ رضا رخشان از اعضای هیئت مدیرۀ این سندیکا و اطلاعیۀ تکذیبی علی نجاتی که حرف ایشان، نظر شخصی خودش است و موضع سندیکا نیست و نامه¬های اخیر علی نجاتی).
می¬بینیم که فعالین آگاه کارگری در تلاش خود برای ایجاد تشکلات مستقل کارگری، چگونه و از چند جانب مورد حملات بی¬رحمانه قرار می¬گیرند: با کمترین اعتراض از سوی سرمایه¬دار از کار اخراج می¬شوند، دولت حامی نظام سرمایه آنها را سرکوب، دستگیر و زندانی می¬کند، سازمان¬های امپریالیستی و عناصر وابسته به آن که در کمین نشسته¬اند و سعی می¬کنند با سوء استفاده از مضیقۀ مالی و نیاز کارگران زندانی و خانواده¬هایشان با ارائۀ "خدمات" و تأمین مالی، عناصری را خریده و به این طریق در جنبش نفوذ کرده و آن را به زیر سلطۀ خود درآورند (پروسه¬ای که در لهستان و جاهای دیگر نیز طی و تجربه شد) و بدتر این¬که کسانی متوّهم و یا متزلزل از درون همین فعالین، از سر ناچاری و بدون توجه به ماهیت و اهداف این نوع سازمان¬ها و خطراتی که جنبش را از سوی آنها تهدید می¬کند، از چنین "کمک" هایی استقبال کرده و "اشکالی در آن نمی¬بینند"، در حالی¬که علی نجاتی در همان نامه به درستی و روشنی اعلام می¬نماید:
"ما بنا به تجربه ی کسب شده توسط خودمان و تجربیات ِ هم طبقه ای هایمان در ایران و دیگر نقاط دنیا دریافتیم که چنانچه امکانی برای دفاع از حقوق کارگران باشد باید از آن تا جایی که به ضد خودش تبدیل نشود استفاده کرد، اما بسیاری از نهادها و سازمان های جهانی که به نام کارگران و در ظاهر برای دفاع از حقوق ما بنا شده اند بیشتر به سرابی شبیه هستند که کارگران را دلخوش کنند و به زبان ساده تر کارگران را گول بزنند تا به جای تکیه به نیروی خودشان و هم طبقه ای هایشان امیدهای بیهوده وتوهم به آنان داشته باشند."
در چنین پیکار چندسویه و دقیقاً در تقابل با تلاش عناصر "سولیداریتی سنتر" برای نفوذ در جنبش کارگری و در چنین تجربۀ عملی مشخصی است که بخشی از جنبش کارگری به چنین جمع¬بندی و دستآورد مهمی می¬رسد که: "طبقۀ کارگر باید به نیروی خود و هم¬طبقه¬ای هایش متکی باشد" و به این طریق مفهوم تشکل مستقل کارگری را تا حد استقلال مالی ارتقاء می¬دهد، یعنی : تشکل مستقل کارگری بدون استقلال مالی مفهومی ندارد.
"کمک"های سازمان¬هایی آن¬چنانی (حتّا سازمان¬هائی مثل: کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری(آی تی يو سی) و اتحاديه مواد غذايی (آی يو اف ) و سازمان جهانی کار (آی اِل اُ ) و ...)، دارای عوارض مضر و خطرناک دیگری نیز می¬باشد: آن¬طور که شاهد بودیم از یک¬سو منجر به ایجاد اختلاف در درون مسئولین نهادهای کارگری، تشتت و به هم زدن وحدت آن¬ها می¬شود. از سوی دیگر چنانچه "کمک"هایی به¬طور مستمر دریافت شود، رهبران کارگری به مباشر و یا ملاهایی تبدیل می¬شوند که "سهم امام" دریافتی را بین طلبه¬ها تقسیم می¬کند! و در نتیجه ارتباط عملی خود را با پایۀ کارگری از دست داده و عملاً تشکل کارگری از تحرک بازایستاده و دچار رکود و رخوت شده و سرانجام از هم پاشیده خواهد شد. از این¬رو تکیه به نیروی خود و حفظ استقلال مالی به مفهوم حفظ و تحکیم وحدت درونی و همچنین تحرک و شادابی و ارتقاء فعالیت¬های تشکل کارگری نیز می¬باشد.

اکنون نهادهای همبستگی با جنبش کارگری در خارج کشور و تمام انسان¬هایی که خود را متعلق به طبقۀ کارگر می¬دانند و قلبشان با آنها می¬تپد نیز بر این اساس وظایف مشخص¬تری در دستور دارند: از یک¬سو باید به¬طور مستمر و گسترده¬تر به افشای "سولیداریتی" سنتر و سازمان¬های مشابه آن و پادوها و مزدورانش با چهره¬های جدید، ادامه داده و با پیگیری فعالیت¬های آنان و ارائۀ فاکت¬های مشخص، به موقع آنان را افشا کرده و مانع از نفوذشان در جنبش کارگری ایران شوند. و از سوی دیگر با توجه به این¬که در چنین شرایطی، کمک¬های مالی دیگر تنها برای رفع نیاز و احتیاجات روزمرۀ مثلاً خانواده¬های کارگرانی که در اسارت رژیم سرمایه به¬سر می¬برند، نیست؛ بلکه همراه خود موجب خواهد شد که از نفوذ سازمان¬های امپریالیستی در جنبش کارگری جلوگیری شود و به استقلال تشکل کارگری و کمک به ایجاد چنین تشکلات مستقلی نیز یاری برساند. اگر هر یک از ما بر اساس وظیفۀ طبقاتی و همبستگی کارگری احساس مسئولیت کرده و به پیروی از اقدام درخشان کارگران میدان تره¬بار و بخش¬های دیگری از کارگران سنندج که با وجودی که خود در محرومیت مطلق به¬سر می¬برند و به¬زحمت شکم زن و بچه¬های خود را سیر می¬کنند، با آگاهی بالای طبقاتی متعهد شده¬اند که هر یک ماهانه مبلغ هزار تومان برای کارگران هفت تپه بپردازند، به سهم خود ماهانه مبلغ هراندازه کم هم باشد تعهد نمائیم که بپردازیم، می¬توانیم حداقل نیازهای کارگران زندانی و اخراجی و خانواده¬هایشان را تأمین کرده و همچنین مانع از نفوذ عناصر و سازمان¬های آن¬چنانی در جنبش شده و به ایجاد تشکلات مستقل کارگری در زمینۀ مالی یاری رسانیم. به این طریق با شرکت گسترده در چنین کارزاری در عمل نشان خواهیم داد که کارگران ایران تنها نیستند و نیازی به سازمان¬هائی وابسته به امپریالیسم و پادوهایی مثل مهدی کوهستانی ندارند وعملاً به فراخوان علی نجاتی پاسخ مثبت بدهیم.

آذر 1388 – دسامبر 2009
Sia.m@t-online.de



www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com