سرنگونی طلبی و راست روی , نقدی براحزاب چپ سرنگونی طلب

بهروز شادیمقدم 


شهریور ١٣٨٧- سپتامبر ٢٠٠٨


منبع وبلاگ قادر - http://ghaader.blogfa.com

مقدمه - منظور از احزاب دراین نوشته تشکل های چپی هستند که بنا به موقعیت برنامه ای وسیاسی شان میتوانند درشکل گیری و به سرانجام رساندن انقلاب اجتماعی درایران موثر باشند ودرراس اَنها احزاب کمونیسم کارگری . درمورد جریان کمونیسم کارگری لازم به توضیح است که نقد فوق از کنگرۀ دو م حزب کمونیسم کارگری ایران تابه حال را شامل میشود. درست سه دهه ازحاکمیت جمهوری اسلامی درایران میگذرد . رژیمی که با روی کار اَمدنش خواست سرنگونیش رادرفکر انقلابیون و توده های مردم کاشت و روز به روز اَنراتقویت کرد .

سرنگونی این رژیم سیاه رویایی شد که هزاران هزارانسان کمونیست و انقلابی وتوده های ستمدیده وداغ دیده مردم به صورت واقع ندیدند و از دنیا رفتند .

بابه روی کاراَمدن حکومت جمهوری اسلامی احزاب وسازمانهای چپ به حق درمقابلش ایستادند و سرنگونیش را دردستور کارخود قرار دادند. سرنگونی این رژیم درست ، اما یک مارکسیست وقتی بامسئلۀ رژیم وسرنگونیش سروکاردارد ، میداند که این یک خواستۀ صرفا”فکری نیست و ملزومات واقعی میخواهد . سرنگونی یک حکومت سرکوبگر باتمام امکاناتش که اورادرقدرت نگه داشته است ، درشرایط انقلابی وخیزش طبقات تحت ستم ممکن است . وتازه درهرموقعیت انقلابی طرح وبه اجرادراَوردن عمل سرنگونی ممکن نیست .

حزب کمونیستی که درموقعیت انقلابی زمان طرحِِ شعارسرنگونی وفراخوان اَنرا به کارگران وزحمتکشان نشناسد و پیش ازموقع ویا دیرکرد داشته باشد ، به موقعیت خود وانقلاب ضربه میزند . سرنگونی خود یک موقعیت است ، عدم استفاده ازاین موقعیت بزرگترین ضربه به انقلاب وممکن است سالهاامکان مجدد اَن را ازبین ببرد ویا دراین وقت نشناسی ما ارتجاع واعوان وانصارش پیشدستی کرده وازاَن موقعیت استفاده کنند .

احزابی که سه دهه است شعارسرنگونی میدهند و باعدم وقت شناسی که ازخود نشان داده اند، چه بسا در زمانی که جامعه این شعار وعملی کردن اَن را بطلبد ، فراموش کنند و یا دیر بجنبند !

سی سال شعار سرنگونی دادن ، اَکسیون های بیشمار گذاشتن ، مقالات زیاد دراین موردنوشتن ، انرژی اعضا وهواداران رادرمواردی بسیار هدر دادن، وقت وزمان سرنگونی راتعیین کردن ومجددا” تمدید نمودن ،به عنوان مثال برای خانمی که درایران به او ظلم شده وبه حق قابل دفاع است ، ولی باافراط دهها مقاله نوشتن و صحفۀ سایت هارابااَن پرکردن ، درعوض به مقالۀ یک صحفه ای لنین دربارۀموقعیت انقلابی بی تو جه بودن ( اَن را نشناختن و یاازکناراَن گذاشتن ) ، سبب میشود که افراد مخالف رژیم وفعالین وطرفداران حزب هم ازاین سیاست خسته شوند وبه کمونیسم بدبین گردند .

شعارسرنگونی ای که این همه داده شده ، چون نابجا وتکراریست ، خسته کننده است . شعار دهنده وشنوندۀ اَن میدانند که چیزی بااین حرفها عوض نمیشود.و درشرایطی که ماهنوز وزنه ای نیستیم ، با محکوم میکنیم وحکومت نبایداین کاررابکند واَن کاررانکند ، کاری صورت نمیگیرد واین نوع مبارزه پیکارباشمشیرچوبین است .

جداازگمراهی های سیاسی که عواقب این گونه سیاست هاست ، درعمل مخالفین رژیم وفعالین حزب که به شوق سرنگونی این رژیم سیاه دل بسته اند وفعالند ، نه تنها درگردونۀ چپ روی وراست روی قرارمیگیرند ، بلکه چون رژیم راهمچونان سرکارمی بینند ، مایوس ومنفعل میشوند . به همین خاطر است که روزبه روز ازتعداد شرکت کنندگان دراَکسیون وتظاهراتی که درارتباط بارژیم گذاشته میشود ، کم شده وکمترمیشود .

تکرار همیشگی شعار سرنگونی رژیم ، این همان گویی ( توتولوژی) درسیاست که عوارض روانی خاص خودرادرمخالفین وفعالین بجایی میگذارد ، ازتفکروجهان بینی ای نشات گرفته که اصل رانه درمبارزه با سیستم سرمایه و دستگاه ماشینیش ، بلکه هم و غمش رادر مبارزه بارژیم خلاصه میکند .

حزب کمونیستی که به تئوری مارکسیستی متکی باشد میداند که درمبارزۀ طبقاتی نوک حمله اش را باید به سیستم سرمایه داری نشانه رود و واضح است دراین نبرد حکومت جمهوری اسلامی به مثابه نمایندۀ این سیستم هم مورد هجوم وحمله قرار میگیرد . اماهمه اش ازجمهوری اسلامی حرف زدن وشعارنابحای سرنگونی را دادن ، سرمایه داری راازمنظر دور نگاه میدارد و مبارزه بارژیم ازحالت تاکتیک وسیاست خارج شده و بقول ایرج اَذرین (1) سرنگونی خواهی جنبۀ ایدئولوژی بخود میگیرد . درصورتی که مبارزه بارژیم وسرنگونی اَن اَرمان ما نیست . تاکتیک وراهی برای رسیدن به سوسیالیسم واَرمان برابری طلبانۀ ماست .

دورشدن ازمارکسیسم و تئوری حزب ، دولت وطبقات ، شرایط انقلابی ووقت قیام وشعارسرنگونی ، باعث میشود که مبارزۀ طبقاتی صرفا” به مبارز ه بارژیم وطرح سرنگونی تقلیل یابد . واین به ظاهر رادیکالیسم ،باحالت های چپ روی ، ریشه اش همان راست روی ودوری ازمبارزۀ طبقاتی ومارکسیستی است ودرنهایت نفعش به سرمایه داری میرسد .

مبارزۀ این احزاب بر علیه رژیم و جنایات بیشمارش و نیت انقلابی و انسانی اَنها دراین امر روشن است . اما بحث از درستی و اصولی بودن تاکتیک ها و شیوۀ مبارزۀ طبقاتی است . لنین درجایی گفت است : نیت خیر درراه سوسیالیسم ، نافی منافع سرمایه داری نیست .

احزابی که هم و غمشان را روی سرنگونی جمهوری اسلامی گذاشته وتمام فعالیتشان را روی این مسئله متمرکزنموده ومشوق مبارزۀ همگانی و شرکت همۀ اقشار و طبقات درسرنگونی رژیم هستند ، روز به روز ازمبارزۀ طبقاتی و تئوری و پراتیک مارکسیستی دور شده و عملا” به نماینده وسخنگوی طبقات دیگر بدل میشوند .درنوشته ها وتبلیغات اَنها ازحزب پیشرو کمونیستی که بااتکا به طبقۀ کارکرو دیگر اقشار ستمدیدۀ جامعه که بخواهد بسمت قدرت سیاسی پیش رود، خبری نیست .و دولت وحکومت مورد نظر اَنها که بعدازسرنگونی رژیم قراراست سرکار بیاید و تبلیغ میشود ، باسوسیالیسم و ایده های کمونیستی فاصله دارد .

دیکتاتوری پرولتاریا و حکومت بلشویکهاازنظرهادور شده و از اَن حرفی به میان نمیاید . ودرنتیجه حتی درمیان اعضا وهواداران این احزاب نظراتی درمورد اصول مارکسیسم هست که به عیان ضدمارکسیستی میباشد.واین احزاب چون تاکتیک واستراتژیشان صرفا”سرنگونی رژیم است ، بی توجه به این ها فقط درفکرعضوگیری های غیراصولی وپیش برد سیاستشان هستند .

احزاب صرفا”سرنگونی طلب موجود درعرصۀ تاکتیک سیاسی درمقابل رژیم ومبارزه بااَن حتی درمقایسه با پوپولیست های دوران قیام 57 عقب تر هستند . اگر پوپولیست های اَن دوره میتوانستند باشعار سرنگونی همگانی برعلیه رژیم شاه موفقیتی داشته باشند ، احزاب این دوره موفقیتی نخواهند داشت ، چون جامعه ایران درطی این همه سال ازنظر سیاسی طبقاتی تر شده و درمقابل رژیم وسرنگونیش تاکتیک دیگری میخواهد . تاکتیک طبقۀ کارگر وحزب پیشروش .تاکتیک سرنگونی رژیم در روزهای قیام .

بهروز شادیمقدم

27. 8. 8 0 0 2 

( 1) رفیق ایرج اَذرین نوشته ای درمورد سرنگونی طلبی دارد که متاسفانه درجو سرنگونی طلبی مسکوت گذارده شده و ناشناس مانده است . خواندن این مقالۀ ضروری ومفید را به خواننده پیشنهاد میکنم . این مطلب درهمین سایت دربخش سیاست به نام : محتوای رادیکالیسم ” سرنگونی خواهی ” اَمده است


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com