نامه ای به دانشجویان سوسیالیست

محمد حسین عضو کمیته هماهنگی

آبان ١٣٨٧- نوامبر ٢٠٠٨


با سلام و آرزوی سلامتی برای شما دانشجویان سوسیالیست عزیز

انگیزه من از نوشتن این نامه برای شما رفقای عزیز، نگاهی است به جایگاه و موقعیت شما که طبیعتا بسیار اهمیت دارد و وظائف سنگینی که بر اساس این موقعیت بر دوش دانشجویان سوسیالیست قرار گرفته است و در ادامه با آگاهی یافتن از جایگاهی که هر یک در آن قرار داریم، طبیعتا چه باید بکنیم و چه نباید انجام دهیم مطرح می گردد.

البته من به عنوان یک فعال کارگری به هیچ وجه قصد آنرا ندارم که شما را نصیحت نمایم و نه بخود این اجازه را می دهم که هر آنچه را می گویم بعنوان نظریه ای کاملا درست تلقی نمایم. تنها هدفم از بیان نکات زیر، باز شدن باب تبادل نظر و همفکری برای پیشبرد عملی است که ما را به هدف مشترکمان یعنی لغو رابطه استثمار انسان بوسیله انسان، نزدیک می کند.

دانشجویان سوسیالیست در یک پروسه فعالیت دو گرایش دانشجویی، یعنی گرایش راست و اصلاح طلب از یک سو و از سوی دیگر، گرایش آوانتوریستی شکل گرفتند. البته این واقعیت را نباید نادیده گرفت که دانشجویان سوسیالیست نه به موازات این دو جریان بلکه در نهایت در اثر بر آمد بحران در این دوگرایش و به مثابه بدیل آنها سر بر آورد و متولد شد. اگر هر یک از گرایشات فوق بنا به راه حلی که پیش پای جنبش دانشجویی قرار می دادند، نماینده یک گرایش غیر کارگری در جنبش دانشجویی بودند. دانشجویان سوسیالیست، با واقع گرایی در مقابل ماجراجویی وتا کید بر انقلابیگری در مقابل اصلاح طلبی می توانند نماینده گرایش کارگری در جنبش دانشجویی باشند. اما اینکه می گویم می توانند یک گرایش کارگری را نمایندگی کنند ،منظورم ضرورت وجود پارامترهای دیگری است که در صورت فقدان آنها یک گرایش حتی با وجود مرزبندی با راست ها و اصلاح طلبان و آوانتوریستها ، ممکن است دچار انحراف و یا اشتباهات بزرگی شود.

قبل از هر بحثی باید مشخصه های بارز شما دانشجویان سوسیالیست مشخص گردد .

همانطور که گفتم شما در تقابل با راست و ماجراجویی و اراده گرایی پا به میدان گذاشته اید. از یکسو با رویکردی انقلابی و نه رفرمیستی صف خود را از گرایش اصلاح طلبان جداکردید، با مرزبندی و تقابل نظری با ماجراجویانی که بشکل اراده گرایانه می خواستند، از طریق دانشگاه و عملا با دور زدن طبقه کارگر، به اصطلاح انقلاب براه بیندازند، موقعیت واقعگرانه ای یافتید. اما یک ویژگی دیگر وجود دارد که موقعیت شما را هر چه بیشتر در مقابل جریانات غیر کارگری محکم نمود. در مقابل جدایی دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب، از شورای همکاری تشکلها و فعالین کارگری و دامن زدن به این توهم که گویا بدون حضور طبقه کارگر وقوع انقلاب ممکن خواهد بود، ایستادید و پرچم واقعگرایی بر افراشتید و تاکید نمودید که جنبش دانشجویی باید متحد جنبش کارگری باشد و تنها با حرکت در جهت منافع طبقه کارگر می تواند انقلابی باقی بماند. مجموعه این موضعگیری ها موقعیت شما را بمثابه یک گرایش انقلابی با سمت و سوی کارگری تثبیت نمود. گفتن همه این مطالب نه برای تعریف و تمجید از شما، بلکه برای اشاره به موقعیت و از آن مهمتر کوله باری از وظایف سنگین است که بر دوش شما قرار گرفته است.

دانشجویان سوسیالیست به درستی نقطه عظیمت خود را سازماندهی در عرصه مبارزه برای مطالبات صنفی دانشجویان قرار داده اند. این نشان دهنده یک گام بزرگ و اساسی دیگر در راستای سازماندهی واقعگرایانه بر اساس سطح جنبش بطور کلی وبطور خاص در عرصه جنبش دانشجویی است. در چند سال گذشته به دفعات شاهد بوده ایم که مبارزات زیادی در عرصه مطالبات اقتصادی و رفاهی دانشجویان وجود داشته و از سوی دیگر با وخیمتر شدن شرایط اقتصادی در جامعه ، وضعیت صنفی و رفاهی دانشجویان نیز شدیدا آسیب دیده است. بنابراین حرکت در راستای مسائل صنفی دانشجویی از ماتریال زیادی برخوردار است.

در ادامه بحث سازماندهی جنبش دانشجویی و سیاست و سمت و سوی کارگری که در پیش گرفته اید، هر چه بیشترموقعیت شما رادیکال کارگری می شود. اما در همین رابطه چند نکته بااهمیت وجود دارد که به اعتقاد من باید بروی آنها حتما مکث نمود وبرای ادامه کار و تبدیل شدن به یک گرایش توده ای با محتوای کارگری در جنبش دانشجویی باید در این موارد سیاست شفاف و تعریف شده ای وجود داشته باشد.

1- جنبش دانشجویی بنا به ویژگیهای آن ( وجود یک طیف وسیع روشنفکردر خود) و از سود دیگر به دلیل شرایط خاص جامعه ما ( استبداد شدید) ، لذا همواره یکی از سنگرهای مبارزه برای آزادی و دمکراسی بوده است. اینکه هر کس و هر گرایشی چگونه آنرا تعریف کرده و چگونه در این راه فعالیت نموده بحث من نیست، بلکه مسئله این است که مبارزه برای آزادی و تقابل با استبداد در جامعه ما و بویژه جنبش دانشجویی همواره بخش قابل توجهی را بخود اختصاص داده است وبنا بر این نادیده گرفتن آن نمی تواند به معنای کارگری تر بودن و یا توده ای تر شدن باشد، بلعکس نادیده گرفتن این مبارزه و حرکت نکردن در راستای سازماندهی آن می تواند یک گرایش دانشجویی را از توده ای شدن و حتی کارگری شدن دور کند. واقعیت این است که در جامعه ما مبارزه طبقه کارگر در راستای منافعش با مبارزه علیه استبداد در هم تنیده است. در هر گام عملی جنبش کارگری مانع دیکتاتوری وجود دارد . منع ایجاد تشکل، دستگیری فعالین کارگری، سرکوب اعتصاب و تجمعات و... البته واضح است که مبارزه طبقه کارگر علیه استبداد تا حدود زیادی بسته به پیشرویش در عرصه عملی برای مطالبات اقتصادی و تشکل پذیریش انجام می شود. به هر درجه که کارگران پیشروی می نمایند استبداد یک گام عقب می نشیند، اما این مسئله هرگز باعث نمی شود که مثلا اگر محمود صالحی در زندان بود نمی بایست برای آزادی او فعالیت می شد. بلعکس مبارزه در این راستا خود جزئی از جنبشی است که بجلو گام برمیدارد و بر این اساس به اعتقاد من نادیده گرفتن آن ضربه اساسی به گرایش سوسیالیستی دانشجویی می تواند وارد نماید و مانع توده ای شدنش خواهد شد. نه تنها مبارزه برای مطالبات صنفی دانشجویان تناقضی با مبارزه در راستای استبداد ستیزی و آزادی خواهی ندارد بلکه بلعکس کاملا مکمل یکدیگر خواهند بود و طیف وسیعی از دانشجویان را در شرایط حاضر در بر خواهد گرفت. در بیانیه ها و اعلام مواضع دانشجویان سوسیالیست، که بر سازماندهی مبارزه در راستای مطالبات صنفی به درستی تاکید شده است، جای تاکید بر سازماندهی برای مبارزه در راستای تحقق آزادی فعالیت سیاسی و دیگر مطالبت آزادی خواهانه مثل آزادی بیان، تجمع، اعتصاب و ... را خالی می بینم. بسیار ضروری است که اگر قرار باشد تشکل فراگیری ایجاد گردد در راستای هر دو مورد مطالبات صنفی و دمکراتیک فعالیت نماید تا قادر باشد طیف وسیعی از دانشجویان را در بر گیرد.

2- برای سراسری شدن، نیاز به ظرفی است که با محتوایش خوانایی داشته باشد. در قالب یک تشکل فرا گیر توده ای که می خواهد طیف وسیعی از دانشجویان را در بر گیرد ضروری است، تشکلی وجود داشته باشد که بر پایه ابتدایی ترین مطالبات رادیکال دانشجویی به میدان بیاید. همانطور که در بخش اول اشاره کردم، چنین تشکلی با بر افراشتن پرچم مطالبات در زمینه های صنفی و دمکراتیک می تواند ابراز وجود نماید. البته شما نیز با تا کید بر مطالبات صنفی و سازماندهی اعتصابات توده ای در واقع نگاه واقع گرایانه ای نسبت به یک تشکل توده ای دانشجویی دارید ودر این مورد چنین نوشته اید :

"... برای برقراری ارتباط با بدنه دانشجویی می تواند به جای اینکه منجر به تکرار تجربه ناموفق و ناکام عضویت و فعالیت در قالب انجمنهای اسلامی گردد، در مورد "شوراهای صنفی دانشجویی" و نهاد مشابه در مجتمعهای دانشگاهی اجرا گردد که علاوه بر اینکه بر خلاف انجمنهای اسلامی نهادهای ایدئولوژیک و سیاسی دارای پیوندهای عمیق و وثیق سیاسی و تاریخی با رژیم و دارای سابقه ای نکبت بار نیستند بلکه امکان دسترسی مستقیم و مناسبی به توده های دانشجو را فراهم می آورد..."  در این رابطه مرزبندی شما دانشجویان با ظرفهای تشکیلاتی مثل انجمنهای اسلامی و امثال آن بسیار بجا و صحیح است، و من فقط در راستای هدف سازماندهی جنبش دانشجویی با توجه به شرایط ، به این نکته می خواهم اشاره نمایم که هر چه تشکلی که پدید می آید طیف بیشتری از دانشجویان را بتواند در بر بگیرد قوی تر است و ضربه پذیری کمتری خواهد داشت. در مورد شوراها به دو نکته باید توجه داشت، اول اینکه شوراها در شکل وسیع و سراسری بیشتر در دوره های انقلابی می توانند ایجاد شوند چون نیاز به فضای انتخاباتی علنی و تضمین شده ای دارند و با توجه به روحیه انقلابی که در آن دوره ها حاکم است تقریبا توده وسیع در ایجاد شوراها شرکت می کنند. - مثل شوراهای کارگری در سال 57- اما در شرایط کنونی تحقق چنین مسئله ای نمی تواند شکل سراسری بگیرد و در بهتریت شرایط به موردهای خاصی محدود می گردد. اما در این شرایط می توان تشکل علنی و یا نیمه علنی ، حول مطالبات صنفی وآزادیخواهانه داشت که هر دانشجویی که در این دومورد بخواهد فعالیت نماید بتواند عضو آن شود.

برای سازماندهی این مبارزات نیاز به ظرفی وجود دارد که با محتوایش خوانایی داشته باشد. مثلا اتحادیه دانشجویی ، تشکل دانشجویی و یا هر عنوان دیگری که بطور کلی در راستای سازماندهی اعتصابات و اعتراضات و مطالبات اقتصادی و دمکراتیک حرکت می کند، ضرورت دارد. باید تشکل توده ای بوجود بیاید که قادر باشد طیف گسترده ای از مبارزات دانشجویی را سازماندهی نماید. بسیار خوب و ضروری است که هدایت و رهبری چنین تشکلی در دست دانشجویان سوسیالیست باشد و بطور غیر واقعی نمی توان انتظار داشت که می توان و یا باید همه گرایشات را دور هم جمع کرد و یا آشتی داد. نه این یک راه غیر عملی و غیر واقعی است ، اینجا تنها موضوع بر سر این مسئله است که تشکلی باید وجود داشته باشد که فقط مطالبات بروز دانشجویان را در کلی ترین شکل خود بیان نماید و بر اساس این فنداسیون قادر گردد، اعتراضات توده کثیر دانشجویان را سازماندهی نماید. پر واضح است که در این بحث جایگاه ارزشمند دانشجویان سوسیالیست که مبارزه شان با انحرافات نقش تعیین کننده ای در آینده جنبش دانشجویی و حتی کارگری دارند را نباید نادیده گرفت. من اینجا فقط از ضرورت ایجاد تشکلی توده ای در دانشگاهها حرف می زنم که بتواند مکمل مبارزات سیاسی دانشجویی باشد. با شناختی که ازشما دانشجویان سوسیالیست دارم – هر چند کوتاه مدت - قادر هستید چنین تشکل توده ای را پایه ریزی نمایید.

امروز مبارزه شما دانشجویان سوسیالیست به موازات مبارزه کارگران و در راستای اهداف آنها به ما کارگران دلگرمی می دهد و اتحاد استراتژیک طبقه کارگر با دانشجویان را می تواند عملی نماید. امیدوارم به سهم خود با بیان هر چند مختصر نکات فوق توانسته باشم گام کوچکی در راه اهداف مشترکمان بردارم. با آرزوی هر چه سریعتر فرا رسیدن آینده ای که از آن ما است، دستتان را به گرمی می فشارم و رویتان را می بوسم.

محمد حسین عضو کمیته هماهنگی ... آبان 87



www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com