دستمزد سال آتی و کارگران
شروین رها
مارچ ١٣٨٨- اسفند ٢٠١٠
شورای عالی کار ارگان ضد کارگری رژیم ارتجاعی سرمایه در ایران برای تعیین امرارمعاش خانواد ه های کارگری از آغاز سال 89 چرتکه انداخت و حداقل دستمزد کارگران را 303 هزار تومان مقرر کرد. تازه این مبلغ شامل همه کارگران نمی شود و طبق آمار فقط 7.5 میلیون کارگر را شامل می شود. میلیونها کارگر و خانواده ها یشان که از دایره تامین اجتماعی خارج اند به حال خود رها شده اند . کارگران زیادی دستمزد معوقه دارند . کارگران زیادی از کار اخراج شده اند و برای زنده ماندن دست و پنجه نرم می کنند . کارگران بدرست اعتراض می کنند ، تجمع و نظاهرات می کنند ، اعتصاب می کنند و در جاهایی که امکان داشته اند مبارزات خود را یکصدا پیش برده اند و حاصل آن ایجاد تشکل و برگزیدن نماینده گی بوده است . نماینده گان در زندان هستند . کارگران فشارهای زیادی را متحمل شده اند که تشکل هایشان را به یغما نبرند ، مقاومت کرده اند و بدرست ابزار مبارزه شان را حفاظت کرده اند. تجربه سی سال سرکوب و بی حقوقی مطلق کارگران و اقشار پایینی جامعه توسط سرمایه دارن و جنایات رژیم اسلامی و دولت سرمایه در ایران بر کسی و خصوصا کارگران پوشیده نیست . مبارزه کارگران به مبارزه برای بدست آوردن آزادی در جامعه گره خورده است . نمی توان از کسب آزادی صحبت کرد و به دستبرد شورای عالی کار به سفره کارگران بی تفاوت بود . نمی توان از آزادیهای سیاسی و اجتماعی سخن گفت و از وضعیت معاشی میلیونها خانواده کارگری چشم پوشی کرد. نمی توان ازحاکمیت استبداد گفت و بر ایجاد تشکل های کارگری توسط کارگران و دخالتگری آنها در تنظیم قوانین خط بطلان کشید. آقای علیرضا محجوب دبیر خانه کارگر( خانه ای که توسط بنیان گذاران رژیم و کارفرماها برای جلوگیری از دخالت کارگران در تعیین امرار معاش و دستمزد هایشان بنا شده است ) نیز در باره مصوب شورای عالی کار در باره حداقل دستمزدها اظهار نظر کرده اند و در چرتکه خود کمی دست ودلبازی به خرج داده اند ، پیشنهاد ایشان 526 هزار تومان است . البته دست و دلبازی شان نه از سر تمایل قلبی ، حکم بادگیر سیاسی دارد. آقای محجوب شبیه آقای توکلی خطر یقه آبی ها در بروز طوفان را دارند گوشزد می کنند. اکنون بحران اقتصادی در ایران به بحران سیاسی تبدیل شده و یقه حکومت را گرفته است . جنبشی سیاسی با شعار آزادی راه افتاد و توده ای شد . در کم کردن فشارهای دولت نظامیان ، لیبرالها از خوان آن می خواهند به انگیزه خود نایل شوند، اگر هم نتوانستند به قدرت سیاسی دست یابند شراکت خویش را در قدرت بر حریف تحمیل کنند. این جنبش برای اکثریت مردم در جامعه ، که خواهان آزادی و نه برای معامله و سازش بسان لیبرالها ، با انگیزه ای برای بهتر زیستن معنا دارد . کارگران می توانند این جنبش را به سر مقصد آزادی ببرند، با دخالتگری و گرفتن هژمونی سیاسی آن ، که این خود در گرو بکارگیری نیروی متشکل خویش و اعلام اعتصاب عمومی و طرح پلاتفرم مستقل خود است . قطعنامه اول ماه مه 88 معرفی خواست کارگران به جامعه بود اکنون و در سال جدید ساختن ابزار آن مهم است . افزایش دستمزدها و مقابله با مصوبه های ارتجاعی و ضد کارگری در گرو ایجاد سراسری تشکل هاست و خواست سراسری افزایش دستمزد ها خود نیز می تواند زمینه ساز شکل گیری و گسترش این تشکل ها باشد که با آن طبقه کارگر می تواند جنبش آزادی در جامعه را به سوی اهدافی که در شان آن باشد هدایت کند. از وبلاگ فانــوس
|