چشم انداز جنبش کارگری در بوشهر و وظیفه سوسیالیست ها
http://www.dfsbushehr.blogfa.com/
به دنبال روند گسترده خصوصی سازی ها در سراسر کشور که از سوی مقامات دولتی بزرگترین روند خصوصی سازی خاورمیانه نام گرفته است، بسیاری از کارگران شغل خود را از دست داده و بسیاری دیگر نیز از دست خواهد داد. حتی خصوصی سازی در کشوری با سرمایه داری این چنینی – آن چه که در ایران می بینیم- نیز از جنبه های واقعی و حقیقی به دور است و بیش از هر چیز شباهت زیادی به "از این جیب به آن جیب کردن" دارد. در آغاز این پروسه، بخشی از سهام کارخانه صدرا (49 درصد) به بانک ملی ایران که خود بانکی دولتی است واگذار شد و این بزرگترین معامله تاریخ ایران بود؛ در ادامه نیز 100 درصد شرکت صدرا به بخش خصوصی واگذار شد. پس از کامل شدن خصوصی سازی، یورش و تهاجمات کارفرمایان به منافع کارگران با شدتی بیشتر از سر گرفته شد: عدم پرداخت دستمزدها، اخراج گسترده کارگران قراردادی و ادامه محروم ماندن کارگران از ایجاد حتی انجمن اسلامی کار که مطابق قانون کار، در هر کارگاه و کارخانه ای کارگران مجاز به تشکیل آن هستند. همه این عوامل دست به دست هم داده تا هر از چند گاهی اعتراضات خودجوش کارگران این کارخانه بالا بگیرد: در سال گذشته کارگران شرکت صدرا – بخش کشتی سازی اعتصابات متعددی انجام دادند، در نوروز امسال کارگران صدرا- بخش سکو سازی، با تحصن در برابر ساختمان استانداری خواستار پرداتخت دستمزد و بازگشت به کار شدند. اگر چه در مورد اخیر کارگران تا حدودی موفق بودند و برای مدت نه چندان زیادی موفق به بازگشت به محل کار خود شده اند اما شرایط به گونه ای پیش می رود که احتمال هجوم گسترده دیگری علیه منافع کارگران این شرکت بالقوه است. کارگران اخراجی که در اثر فشار و تأثیرگذاری اعتصاب بر افکار عمومی مردم شهر به محل کارشان برگشتند، با برخوردهای غیرمستقیم کارفرمایان خود روبرو شده اند: هیچ کاری به آنان داده نمی شود و فقط در محیط شرکت حضور دارند. اگرچه این کارگران حقوق خود را فعلاً دریافت می کنند اما موضوع واضح این است که پس از اتمام قرارداد آن ها، قرارداد کار از سوی کارفرما تمدید نخواهد شد. این مسئله تنها در مورد کارگران اخراجی مطرح نیست بلکه دامنگیر اکثریت نه تنها کارگران، بلکه تکنسین ها، مهندسان و کارگران ماهر خواهد شد. به همین دلیل احتمال وقوع اخراج های گسترده و در مقابل آن، اعتراضات و اعتصابات کارگری زیاد است. اگر نیم نگاهی به گذشته داشته باشیم دو موضوع حائز اهمیت است: اول بی توجهی نسبی نیروهای سوسیالیست و فعال به اعتصابات و اعتراضات پیشین است و دوم عدم هماهنگی و همبستگی میان کارگران استان می باشد. در رابطه با موضوع اول، همه نیروهای سوسیالیست و انقلابی باید در میان کارگران حضور داشته باشند، در جنبش های خود بخودی آنها دخالت کنند و بدینگونه راه را برای انقلاب آتی از طریق افزایش آگاهی طبقاتی و قدرت سازماندهی و سازمانیابی کارگران هموار سازند. این مهم اکثراً بنا به دلایل محیطی [سرکوب و ارعاب گسترده و غیره] تاکنون تحقق نیافته است اما دیگر زمان آن رسیده تا بر تعرضات دولت کارفرمایان نقطه پایانی نهاده شود. به اعتقاد ما در مناطق جنوبی و به ویژه استان بوشهر چند عامل بر روی این دخالتگریها می توانند تأثیرگذار باشند: 1. عدم آمادگی کافی نیروهای انتظامی و حتی نیروهای امنیتی در قیاس با سایر مناطق مهم کشور مانند تهران، آذربایجان و کردستان 2. وجود منابع مهم اقتصاد در این منطقه.
1.در استانی مانند بوشهر، از آنجا که تاکنون به ندرت صحنه مبارزه نیروهای سیاسی قرار گرفته احتمال پدید آمدن مشکل بسیار کمتر از مناطقی مانند تهران، کردستان، آذربایجان، خوزستان و حتی سیستان و بلوچستان است (به دلیل وجود مسئله اقلیت قومی در خوزستان، در این مورد خاص دارای شرایطی متفاوت با سیار مناطق جنوبی است). به همین دلیل معمولاً نیروهای امنیتی و انتظامی حاضر در مقایسه با مناطقی که ذکر شد از تواندمندی کمتری برخوردارند. این موضوع را میتوان به خوبی در اغتشاشهای مراسم چهارشنبه سوری اواخر سال 1384 دید که در آن مراسم جوانان با حمله به پایگاه ششم شکاری (نیروی هوایی) وحشتی گسترده بین نیروهای امنیتی ایجاد کردند.
2. مهم ترین منبع اقتصادی کشور، یعنی پارس جنوبی در این منطقه قرار دارد و در نتیجه تعداد زیادی کارگر در استان وجود دارند. اکثریت این کارگران چه در کارخانه های مانند صدرا و صدف و چه در فازهای گونانگون مجتمع پارس جنوبی دارای بدترین شرایط کار و زندگی می باشند و این خود عامل عینی بسیار مهمی برای پدید آمدن اعتراضات خود به خودی است. در این میان اگر عامل ذهنی، یعنی آگاهی طبقاتی به وسیله فعالین سوسیالیست در میان این کارگران برده شود، زمینه برای احقاق حقوق اولیه و تأمین منافع طبقه کارگر به وجود می آید.
اما مسئله دیگر عدم هماهنگی و همبستگی میان کارگران استان است که به دلیل نبود ابتدایی ترین تشکلها مانند انجمن اسلامی کار و در نتیجه عدم آگاهی گسترده و ناتوانی از ایجاد همبستگی پدید آمده است. نیروهای سوسیالیست باید با اتکا به هر وسیله ای که میتوانند خود را در میان این کارگران قرار دهند، تشکلهای صنفی آنان را شکل دهند و آگاهی تودههای کارگر را نسبت به حقوق ابتداییشان افزایش دهند. تنها از این راه میتوان به ایجاد همبستگی میان کارگران استان کمک کرد و در حقیقت آنرا شکل داد. واضح است که در صورت موفقیت در چنین امری، کارفرمایان از انجام کوچکترین تعرضی ناتوان خواهند بود و زمان تعرضات کارگران فرا خواهد رسید.
ما به سهم و به میزان توان خود – همانگونه دربیانیه اعلام موجودیتمان نیز بیان داشتیم- همه توان خود را برای این دخالتگری بکار خواهیم بست اما روشن است که بدون یاری همه فعالین سوسیالیست و انقلابی قادر به موفقیت نخواهیم بود. ما از تمامی انقلابیون و سوسیالیست هایی که منافعی جز منافع طبقه کارگر ندارند میخواهیم که با ما در این راه همراه شوند تا بتوانیم در عمل، به سازماندهی تودههای کارگر بپردازیم.
زنده باد اتحاد نیروهای سوسیالیست و انقلابی
+ نوشته شده در یکشنبه دوم تیر 1387ساعت 12:31 توسط مسئول وب لاگ