.... اما اگرحزب حکمتیست به " نئوتوده ایسم " متهم شود
بهروز شاديمقدم
بهمن ١٣٨٧- فوریه ٢٠٠٩
نوشتۀ اخیر رفیق سوران و سئوالاتش برای من این مسئله را پیش اَورد که به سهم خود مختصرا" نظرم را باردیگربنویسم . توده ایسم یک مقولۀ ایدئولوژی ، سیاسی با عملکردمشخص (همکاری باحکومت جمهوری اسلامی ) است . برخورد به جنبش کارگری و دانشجویی بحث دیگر . " توده ای " نامیدن ِ یک جریان کمونیستی بالاتراز موضگیریش درقبال جنبش و اعتراضات جاری است . مگر اینکه این موضع گیری ها را خطی و بینشی بدانیم و در مورد اتحاد سوسیالیستی کارگری چنین اتفاقی نیفتاده و مدعیان نئو توده ایسمی بودن اَنها به اتکای مواضع و سیاست های اتحاد سوسیالیستی کارگری چنین چیزی را ثابت نکرده اند . اینکه دریک سال گذشته در جنبش کارگری و دانشجویی مبارزاتی صورت گرفته ( با اَگاهی ازاهمیت این مبارزات و قابل دفاع بودن اَنها ) و احزاب و سازمان ها در این رابطه درگیر شدند ،غلط و درست مواضعی گرفته اند ، میشود به بررسی و نقدهمدیگر پرداخت . درعوض از کاهی کوهی درست کردن و بحث تئوری را پیش اَوردن و مخالف خود را به انواع و اقسام اتهامات متهم کردن ، نشان ازمشکل دیگر دارد . من با توجه به نوع علایق فکری ، سیاسی و تجربیاتم بعضی از مباحث چپ و از جمله این مورد را نخواندم و دنبال نکردم و بی اطلاع هم نیستم . بحثم مسئلۀ دیگری هست که نوشته ام . درعرصۀ وسیع مبارزۀ طبقاتی و سیاست اشتباهات سیاسی هم پیش میاید . اگر جریانی اشتباهی هم کرد نباید به حساب کل سیاست هایش گذاشت و او را اراده گرایانه به صف ضد انقلاب فرستاد . بااین متد تکلیف همۀ سازمان ها و احزاب در کوتاه مدت روشن و تمام است . اینجاست که قضاوت های تاریخ باهمۀ بیرحمی هایش ازقضاوت،نظر و موضع انسانها منصفانه ترو واقع بینانه تراست . تاریخ هر جریانی را درجایگاه واقعیش نگه میدارد . برچسپ نئوتوده ایسم از طرف حزب حکمتیست و بعضی افراد به اتحاد سوسیالیستی کارگری و بخشی از حزب کمونیست ایران و کومه له ربطی به مبارزات کارگری و دانشجویی در یک سال گذشته ندارد . این مستمسک و بهانه ای بیش نیست . چنانچه خائن نامیدن و ضد انقلابی خواندن بخشی ازرهبران بلشویک از طرف سیستم استالینی بهانه ای برای از میدان خارج کردن اَنها بود . رفیق کورش مدرسی با سوار کردن تئوری مارکسیستی بر نظرات شخصی ، غیرعلمی و متهم کردن دیگران بدون دلیل واقعی و مستند ، ارزش تئوری های خود را پائین میاورد و با موضع به غایت غیر سیاسی در اطلاعیۀ اخیر حزب از ارزش سیاست حزب کاسته میشود . این مواضع دیگر ربطی به مبارزات کارگری و دانشجویی ندارد . این جا بحث برخورد حزب حکمتیست است به احزاب دیگر و نحوۀ تفکر و روش های غیر اصولیش . بحث تئوریک رفیق کورش هیچ کمکی به ادعایش مبنی برتوده ای بودن اتحادسوسیالیستی کارگری چون متکی به استدلال و روش سیاسی نیست ، نکرد . و اطلاعیۀ سیاسی حزب هم نمونۀ یک روش غیرسیاسی و پلیسی است . باتوجه به جایگاه نظری و سیاسی اتحاد سوسیالیستی کارگری در جنبش چپ ، اتلاق نئوتوده ایسم به اَنها را ناروا و بی دلیل دانستم . همچنانچه اگر حزب حکمتیست به اتهامی ناروا متهم بشود باید درمقابل اَن اتهام ایستاد و از اَنها بدون توجه به موضع مخرب و غیراصولی که در قابل اتحادسوسیالیستی کارگری و حزب کمونیست ایران و کومه له گرفته است ، دفاع کرد . امابازاگر همین فردا حزب حکمتیست به توده ایسم و نئوتوده ایسم متهم شود ، موضع ما باید این باشد که بگویم متاسفانه دراتهام زنی به احزاب چپ ، حزب حکمتیست با حزب توده شباهت دارد و بنابه مصلحت های تشکیلاتی و اهداف سیاسی ( حتما" به قدرت رسیدن ) از روش اَنها بر علیه احزاب کمونیستی و انقلابی استفاده میکند . رهبری حکمتیست ها با تبینی که از خود دارد و با دنیایی که از خود ساخته و تصویری که از محوری بودنش در جنبش چپ ( این را خودشان هم بارها گفته اند . ) برای خود پرداخته است این اجازه را به خود میدهد تا درنقش یک قیم ِجنبش به مخالفینش بتازد . درسنت مبارزۀ ایدئولوژیکِ مارکسیستی برای بر حق بودن و نشان دادن انحرافات و مواضع غیراصولی طرف مقابل به برنامه ، سیاست و تاکتیک و استراتژی اَنها میپردازند . مبارزه لنین با اکونومیست ها ، منشویک ها و کائوتسکی ها اینگونه بود . لنین هنگامی که نظرات غیرمارکسیستی کائوتسکی را افشأ میکرد و او را مرتد مینامید از نظرات گذشتۀ اوستایش مینمود و از اَثارش نقل قول میاَورد . شما که خودتان را حکمتیست میدانید مگر منصور حکمت برای نقد لیبرالیسم و پوپولیسم سازمانهای وحدت کمونیستی و سازمان چریک های فدایی خلق اَنها به ارتجاعی بودن ، وابسته بودن ، جاسوس بودن و یا خائن بودن متهم کرد یا با نقد برنامه و دیدگاه هایشان " اَناتومی لیبرالیسم چپ " و " نقد برنامۀ حداقل فدائیان خلق " را نوشت . شما که ادعا میکنید که از منصور حکمت اَموخته اید ، در جریان اختلافات حزب کمونیست ایران او با مخالفینش اینگونه برخورد میکرد یابا تحلیل گرایشات و اثبات نظراتش ؟ حتا درجایی که به او اتهام ها هم زدند . رهبری حکمتیست ها به جای نقد دیدگاه ها ، سیاست و نظرات اتحاد سوسیالیستی کارگری که با اَنها مخالف است و برای اثبات گرد و خاک" نئوتوده ایسمی " که راه انداخته ، به نظرات پیش پا افتاده متوسل میشود تا پلیس و جاسوس بودن مخالفینش را ثابت کند . لابد فکر میکند که مبارزۀ نظری و ایدئولوژیک کرده و یا جریانات جاسوسی و ارتجاعی را افشأ کرده است . رهبری حکمتیست ها چرا اینکار را میکند ؟ خیلی ساده میخواهد مانع از سر راه بردارد . غافل از اینکه برسر راه سیاست و مشی های غلطش در جامعه و در بطن مبارزۀ طبقاتی و در ارتباط با جنبش کمونیستی و نقد مارکسیستی با مانع ها روبرو خواهد شد . حزب توده سازمانهای انقلابی و چپ( امثال اتحادمبارزان کمونیست،حزب کمونیست ایران و کومه له ) را تربچۀ پوک ، گروهک ( شما به جای این عنوان برای کم نشان دادن طرف مقابل از عناوین دیگر به جای اسم واقعی استفاده میکنید ) امریکایی ، درجبهۀ امپریالیست ،ارتجاعی مینامید و شما هم اَنها (اتحاد سوسیالیستی کارگری ، حزب کمونیست ایران و کومه له ) را جبهۀ ارتجاع ، اطلاعاتی ، لانۀجاسوسی ، پلیس ، عنصر انحطاط ، فساد سیاسی ، بی شرم و فاسد خطاب میکنید . خودتان قضاوت کنید چه کسی در این مورد به حزب توده نزدیکتر است ؟ و چه کسی از روش های موذیانه حزب توده استفاده میکند ؟ شما یا دیگران که اَنها را به نئوتوده ایسم متهم میکنید . بهروز شادیمقدم 7. 2. 2009 http://shadochdt.wordpress.com
|