بیانیه هسته اقلیت در باره :

اول ماه مه و موقعیت جنبش کارگری


اول ماه روز همبستگی بین المللی کارگران فرا رسیده است. روزی که کارگران جهان با تظاهرات، راهپیمایی، جشن و گردهم آیی این سنت دیرپای خود را گرامی میدارند.

در سال های آغازین قرن جدید، جنبش کارگری در موقعیتی دشوار قرار گرفته است. تعرض همه جانبه سرمایه به دست آوردهای کارگران، عملکرد زیانبار چندین دهه سلطه ایدئولوژیک حاملین سازش طبقاتی و "توافق اجتماعی" بر اتحادیه های کارگری و درهم شکستن موقعیت گرایشات سوسیالیستی و منزوی کردن آنها از دل این گونه نهادها، نه تنها دامنه عمل این نوع از تشکل های کارگری را محدود نموده بلکه بی اعتمادی و بی تفاوتی کارگران را در عرصه سازمانیابی نیز موجب گردیده است. بعلاوه فرادستی ایدئولوژیک- سیاسی "سوسیالیسم بورکراتیک" و سوسیاال دموکراسی بر جنبش کارگری ونتایج مخرب آنها در هشتاد سال گذشته، چنان شرایطی فراهم آورده که جنبش طبقاتی کارگران، نتواند همانند دو دهه اول قرن گذشته در صحنه تحولات سیاسی ظاهر شود.

جهان گستری مداوم سرمایه، سلطه روز افزون ایدئولوژی و سیاست های نئولیبرالی، که با لغو یا تعدیل قراردادهای کار، پائین کشیدن دستمزدها، بیکار سازی، خصوصی کردن موسسات دولتی ، محدود کردن کمک های اجتماعی، دستبرد به سبد بازنشستگی، ویران نمودن خدمات اجتماعی و به طور کلی تعرض به دست آوردها و سطح معیشت کارگران، شرایطی فراهم نموده که بیم از دست دادن شغل و رانده شدن به سوی پارکینگ های تلمبار شده از بیکاران و نگرانی از آینده تقویت شود. با این همه جنبش کارگری به ویژه در سالهای اخیر نشان داده که نمی خواهد نظاره گر خاموش این رویدادها باقی بماند. پدیدار شدن اعتزاضات و مبارزات کارگری در فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و اعتراضات کارگری اخیر در آلمان، مبارزه کارگران آرژانتین، بزریل، و اعتراضات کارگری در خاور دور نشان می دهد که جنبش کارگری آرام ، آرام از ورای شرایط موجود سربلند می کند.

پس از فروریزی" سوسیالیسم بورکراتیک" و بی افق شدن کامل سوسیال دموکراسی و معلق شدن آن به سوی نئولیبرالیسم، فرصتی پدیدار شده که سوسیالیسم از پائین – سوسیالیسم کارگری وانقلابی- دوباره فرصت خودنمایی بیابد و نشانه هایش را در سیاست، برنامه و کارکردهای احزاب، محافل و گرایشات انتقادی - هر چند با افت و خیز- پدیدار کند. طیف های متعلق به سوسیالیسم از پائین در صورتی می توانند، در فضای سیاسی و اجتماعی جهان امروز به سمت یک قطب اجتماعی نیرومند گذار کنند که به مطالبات، نیازها و تحرکات خودگردان جنبش طبقاتی کارگران متکی شوند و از این جایگاه در جنبش های اجتماعی دیگر شرکت نمایند. در فضایی که بنیادگرایی سرمایه و مذهب، رویداد های سیاسی دهشتناک جهان معاصر را رقم می زنند، تنها عروج مجدد جنبش سوسیالیسم از پائین، یعنی سوسیالیسم خودگردان کارگران، سوسیالیسم آزاد منش، سوسیالیسم ضد سلطه جنسیتی است که می تواند امید های انسان معاصر برای دگرگونی اوضاع آشفته و دهشتناک کنونی را پرورش دهد و سیمای یک زندگی بهتر را منعکس کند.

جنبش کارگری در ایران:

جنبش کارگری ایران شرایط پیچیده ای را از سر می گذراند. جدا کردن کارگران کارگاه های زیر 5 نفر از شمول قانون کار، تعرض مداوم به سطح معیشت کارگران که- پیآمد آن افزایش ساعات کار و روی آوری به مشاغل فرعی برای تامین معاش و به حاشیه رفتن اوغات فراغت است- رشد فزاینده فقر و نکبت، واگذاری بخش های مختلف صنعت و خدمات به بخش خصوصی و روش های نئولیبرالی در سازمان اجتماعی کار و از این طریق ملغا نمودن قراردادهای موجود، آهنگ روز افزون بیکار سازی و ... تنها گوشه ای از سیاست و روش هایی است که دولت و کارفرما ها برعلیه کارگران به کار گرفته اند. همین سیاست ها نشان می دهد که جناح های متفاوت بورژوازی با همه دعاوی و دعواها، در پیشبرد سیاست های ضد کارگری توافق کامل دارند. همچنین، کنترل شدید سیاسی از طریق نهادهای ضد کارگری رژیم و نیز از طریق ارگانهای سیاسی و نظامی- ( که به گلوله بستن کارگران مس شهر بابک نمونه وحشیانه آن بود) پیآمدهای رشد و افزایش جمعیت، و ورود میلیونی جوانان به بازارکار و تلنبار شدن صف عظیم بیکاران، گسترش رقابت برای استفاده از امکانات شغلی و مهمتر از همه نبود تشکل های وسیع و علنی متکی به قدرت کارگران و...، شرایطی را سبب شده است که اعتصابات واعتراضات گسترده و فزاینده کارگران، بیشتر بر بستر خواسته های تدافعی جریان داشته باشند. علاوه بر این جنبش کارگری بر اثر عوامل به هم تنیده، یک رشته موانع درونی نیز دارد : شکاف و پاره گی بین بخش های مختلف کارگران، نظیر صنعت و خدمات و در درون هر بخش، شکاف میان توده های کارگر و فعالین پیشرو آنها، مناسبات و کارکردهای جنسیتی و مرد سالاری، و ..، عواملی هستند که اوضاع کنونی را تقویت می نماید.

در دوره اخیر دولت و کارفرمایان بر مبنای نیازهای سرمایه و نیز کنترل جنبش کارگری، در توافق با سازمان بین المللی کار تلاش نمودند که طرح "اتحادیه های صنفی بر روال کمیسیون های سه جانبه" را از بالا به جنبش کارگری تحمیل کند. در این راه حتی توانستند حمایت برخی از گرایشات امکان گرا در جنبش کارگری را به دست آورند، این سیاست اما با مقاومت بخش بزرگی از پیشروان کارگری روبرو شد و تا کنون عقیم مانده است. تجربیات جهانی کارگران به اثبات رسانده که تنها تشکل هایی حافظ منافع آنها است که به نیروی مستقل و سیاست طبقاتی خود کارگران متکی باشند.

با همه این موانع کارگران به شرایط موجود تمکین نکرده اند. از دل حرکات و مبازرات خود ابتکارها، روش ها واشکال سازمانیابی متناسب با موقعیت ویژه خود را آفریده اند. در فقدان تشکل های کلاسیک و شناخته شده جهانی، اشکالی از خود سازمانیابی کارگری، همواره عامل تحرک و گرداننده اعتراضات و اعتصابات کارگران در ایران بوده است. سنت "نماینده کارگری" که بر انتخاب مستقیم کارگران در محیط کار متکی است، ظرف های همکاری پیشروان کارگری و گاها گسترش شبکه وار آنها، محافل کارگری که در برگیرنده فعالین عملی جنبش کارگری است و تحرک آنها برای مشورت، کار جمعی و گسترش آنها در بیرون از یک واحد تولیدی مشخص وهموار نمودن گذار جنبش کارگری از محیط کار به عرصه های دیگر ... نمونه هایی هستند از خودسازمان یابی کارگری.

موضوع با اهمیت دیگر، پیآمد قطبی شدن جامعه، نزدیکی و یا درهم تنیده شدن گروه ها و لایه هایی دیگر، به زیر مجموعه طبقه کارگر است که مهمترین شاخص این دگرگونی، مبارزه طبقاتی و نمایان شدن آن در عرصه های اجتماعی است. مبارزه کارکنان بخش "خدمات اجتماعی"، طرح خواسته ها و شعارهایی که در همبستگی با کارگران مطرح شدند، نمودهایی هستند که به گونه ای نمادین روند این دگرگونی را نشان می دهند.

یکی از ویژه گی های این دوره ابتکاراتی است که کارگران برای گذار از محیط تولید به عرصه های اجتماعی به کار گرفته و تجربه می کنند . استفاده از روزنه های موجود در مطبوعات، کشیده شدن اعتصابات از محیط کار به خیابان، اعلام همستگی علنی چندین کارخانه با همکاران خود (که به ویژه در اعتراض به کشتار کارگران مس گسترده شد)، برگزاری مراسم ویژه اول ماه مه به شکل سمینار و محوری نمودن مساله تشکل های کارگری به موضوع بحث، و ... نمونه های هستند که تحرک جنبش کارگری در گذار از محیط کار به عرصه های اجتماعی را نشان می دهند . این روند در صورت تداوم و گسترش خود، هم زمینه همبستگی بخش های مختلف طبقه کارگر را تقویت می کند و هم با توجه به بحران حاد سیاسی در ایران، فرآیند های حضور مستقل طبقه گارگر و تاثیر بر رویدادهای سیاسی را هموار می سازد. با همه موانعی که بر سر راه پویایی جنبش طبقه کارگر قرار دارد، تنها حضوراجتماعی و مستقل طبقه کارگر و هژمونی آن بر جنبش ها و رویداد های سیاسی است که می تواند، چرخشی نوید بخش در اوضاع کنونی ایجاد نماید.

زنده باد همبستگی جهانی کارگران
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی- برقرار باد جمهوری شورایی
زنده باد سوسیالیسم

کمیته هماهنگی هسته اقلیت
اردیبهشت ماه ١٣٨٣


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com