چرا ايالات متحده آمريکا مايل به آفريدنِ هرج و مرج مى باشد؟

(Naomi Klein) * نآومى کلاين

برگردان: حميد قربانى


نااومى کلين در بغداد

- آن جا دارند يک بت جديد مى آفرينند، من صداى آزادى را در ميدان فردوس بغداد دارم مى شنوم، ميدان فردوس، آن ميدان معروفى است که پارسال در چنين روزهائى مردم مجسمه صدام را سرنگون کردند. بوى باروت آتش سلاح به مشام مى رسد. در اين جا در يکشنبه سربازان تازه تعليم ديده عراقى بوسيله نيروهاى متحدين و به فرمان نيروهاى آمريکايى به روى مردم تظاهرکننده آتش گشودند، که باعث شد چند هتل از آنجمله الرشيد و فلسظين که در آن نزديکى واقع شده اند تخليه گردند. هنگاميکه تظاهر کنندگان به خانه هاى خود در منطقه فقيرنشين، شهرک صدر برگشتند، نيروهاى نظامى آمريکا آنها را دنباله کرده و از زمين و هوا بوسيله زرهپوشها، هلى کوپترها و هواپيما و بوسيله گلوله و راکت مورد حمله قرار دادند. نيروهاى متحدين به خانه هاى مسکونى، مغازه ها، خيابانها و حتى آمبولانسها نيز تيراندازى مى نمودند. برطبق گزارشات مسئولين بيمارستانها ٤٧ انسان به قتل رسيده و تعداد خيلى پيشترى زخمى شدند. آن روز در نجف هم روز خونينى بود: ٢٠ نفر تظاهرکننده کشته و بيشتر از ١٥٠ نفر زخمى گزارش شده است.

اين آن "جنگ داخلى" که آمريکا در بوق و کرنا کرده بود که بين شيعيان و کردها و مسلمانان سنى مى خواهد شروع شود، نيست که در گرفته است. به جاى آن، اين جنگى برافروخته شده از جانب مقامات اشغالگر آمريکائى برضد پيروان رو به رشد "مقتدى آل صدر" است.

"مقتدى صدر" رقيب جوان و رايکال آيت اﷲ سيستانى است که از طرف هوادارانش به چهره اى نيمه آيت اﷲ خمينى و نيمه چه گووارا مشهور شده است. او آمريکا را در حمله به مردم بى دفاع عراق مسئول و مجرم مى داند و رئيس قواى اشغالگر پائول برمرPaul Bremer)) را با صدام حسين مقايسه مى کند، او خود را با حزب اﷲ و حماس متحد مى داند و فرمان جهاد برعليه قانون جدل برانگيز و جنجالى اساسى موقت عراق داده است. عراق او در درجه عالى شبيه ايران خواهد بود.

در عراق امروزه خيليها براى شنيدن پيام او، گوش شنوا دارند. در صورتيکه آيت اﷲ سيستانى به جاى به مبارزه طلبيدن نيروهاى اشغالگر در خيابانها، اميدش را به فشارهاى سازمان ملل متحد براى امتياز گرفتن گره زده است، خيلى از شيعيان بى طاقت شده و به طرف تاکتيکهاى بيشتر ميليتانت تمايل پيدا مى کنند که از طرف صدر پشتيبانى مى گردند. خيلى ها در ارتش پيراهن سياه مهدى - صدر عضو شده اند که گفته مى شود امروزه صد هزار عضو دارد.

در آغاز برمر خواست که باناديده گرفتن صدر به او جواب دهد؛ اکنون فرماندار نظامى آمريکا با تحريک نمودن ((provocera او جنگى را با ابعاد وسيع برعليه او آغاز کرده است. اعتراضات زمانى شروع شدند که سربازان آمريکائى به دستور برمر روزنامه هواداران مقتدى صدر را بستند، که يک موج از تظاهرات صلح آميز را برانگيخت. در روز شنبه قبل برمر تصميم گرفت که با فرستادن نيروهاى نظامى به نجف و محاصره منزل شخصى صدر، و با تلاش براى دستگيرى رئيس مطبوعاتى او، دامنه جنگ را هر چه بيشتر گسترش دهد.

همانطور انتظار مى رفت اين تلاش براى دستگيرى خيلى زود باعث تظاهرات وسيعى در بغداد شد، که آتش گشودن ارتش عراق (آموزش داده شده بوسيله و تحت فرماندهى نيروهاى متحدين) را باعث شد و بر اثر اين حمله سه نفر کشته شدند. اين تيراندازى تظاهرات خونين روز يکشنبه را تدارک ديد.

يک نگاه سطحى

اين زنجير وقايع را ناشى از يک سردرگمى مى داند. با فکر کردن به چيزيکه که مثلث سنى ها ناميده مى شود که اوج شعله هاى آن واقعه دلخراشى بود که در فالوجه رويداد، انسان از خود مى پرسد که چرا برمر با تحريک و اعمال پروکاتيو باعث مى شود که شيعيان که نسبتا آرام بودند را در جنوب کشور به چنين درگيريهاى وسيعى بکشاند. دليل اين کار چى مى تواند باشد؟

يک جواب ممکن، اين مى تواند باشد: واشنگتن برنامه خود را مبنى برتحويل دادن حاکميت عراق به يک دولت موقت عراقى را که قرار بود در ٣٠ يونى انجام بگيرد را بدور انداخته است و اکنون با برافروختن آتش جنگ، کشت و کشتار و هرج و مرج ناشى از آن، مايل است که اين را عملا غيرممکن کند. البته که طولانى شدن اشغال به منافع جورج بوش در تبليغات انتخاباتى نيست، اما نه به اندازه اى که يک تحويل دادن که کشور را منفجرمى نمايد، سناريوئى که احتمال بوقوع پيوستنش خيلى زياد مى باشد با توجه به اينکه چه تعداد زيادى از عراقيها قانون اساسى موقت را به دور انداخته و موجوديتِ شوراىِ حکمرانى منتصب آمريکا را قبول نداشته و آنرا يک خيمه شب بازى مى دانند.

اين برنامه اى است که شايد در واشنگتن معقول به نظر برسد و مورد قبول واقع گردد، ولى در اين جا، بغداد اين واقعا احمقانه ميباشد. که بوسيله فرمان دادن به ارتش عراق که به طرف انسانهائى شليک کند که قرار بود اين ارتش آنها را محافظت کند که بدين وسيله اين نيروى حقير بتواند، احتمالا آن کمترين اعتماد توده اى که همين الان آنرا فاقد است را به طرف خود جلب کرده تا آينده اى داشته باشد. قبل از اينکه اين سربازان نگون بخت به طرف انسانهائى که در يک تظاهرات صلح آميز شرکت نموده بودند، شليک کنند، چهره خود را با چهره بند مى پوشاندند تا مورد شناسائى همسايه ها و هم محليها قرار نگيرند.

و آن مقام ائتلافى موقت، CPAکه همين الان يک دفتر تبليغاتى در لندن باز کرده است تا بتواند بلکه عراقيها را وادار به پذيرفتن يک چهره دموکراتيک از خود نمايد، اگر همين حالا خيابانها را هم با زمان صدام حسين، در رابطه با آزادى تظاهرات صلح آميز و آزادى مطبوهات مقايسه نماييد هيچ برترى نمى بينى.

ساعت بعد از ساعت که در چنين شرايطى مى گذرد، صدر و مردان اطراف او، شخصيت قهرمانى بيشترى پيدا مى کنند.در روز يکشنبه زمانى که هزاران تظاهرکننده در ميدان فردوس جمع شدند، آن قدرت نهفته منفجر شد. در يک طرف ميدان چند جوان از ميان تظاهرکنندگان از ديوار ساختمانى، واقع در نزديکى ميدان خود را بالا کشيدند و آفيش تبليغاتى ارتش جديد عراق را پاره پاره کردند و به وسط تظاهرکنندگان پرت نمودند. و در طرف ديگر ميدان ارتش آمريکا با سلاحهاى آماده شليک روبه تظاهرکنندگان، در هنگاميکه يکى از آنها با يک بلندگو در دست به تظاهرکنندگان اعلام مى کرد که "تظاهرات بخش مهمى از دموکراسى است، ولى ما اجازه نمى دهيم که خيابان را بند بيآوريد و باعث اخلال در ترافيک شويد." در قسمت ورودى ميدان مجسمه اى قرار دارد که آمريکائيان در نظر دارند آن را جانشين مجسمه‌ى صدام که در همين ميدان بوسيله همين مردم به پائين کشيده و خرد شد، نمايند. آن فيگورهاى بى چهره بر روى مجسمه سمبلهايى هستند که آزاد شدن مردم عراق را شاهدند. امروزه انها با عکسهايى از مقتدى آل صدر پوشيده شده اند.


٭ نآومى کلين البته براى تمام کسانى که به زبانهاى خارجى و بويژه انگليسى آشنايى دارند، شناخته شده است؛ ولى با اين حال فکر کردم شايد معرفى کوتاهى از او مفيد باشد. نآومى، متولد کانادا و از جمله ژورناليست هاى نادرى است که حرمت قلم و انسان را گرامى داشته و تا کنون نوشته هاى زيادى را در رابطه با افشاء و بر ملا نمودن اهداف قوانين و مقراراتى که آزادى و حرمت انسان را مورد تجاوز مى دهند که از آنجمله مى توان به قانون باصطلاح ضد تروريستى اشاره کرد، نوشته و در شرايط کنونى پيشتر برعليه دو مسئله در سطح جهانى:١- برعليه پروژه نئوليبرال جهانى شدن سرمايه (گلوباليزاسيون) و سيياست حاکم بر اين پروژه را که با خودش فقر و بيکارى و به تبع آنها فحشاء و کشت و کشتار را جهانى نموده است، تلاش نموده است.و دوم اينکه بويژه پس از رويداد فاجعه نيويورک در يازده سپتامبر٢٠٠١ و شروع تبليغات جديد جنگى هئيت حاکمه آمريکا به رهبرى بوش پسر و پس ازآن جنگ برعليه افغانستان و سپس عراق اين نويسنده به طور خسته ناپذيرى هم با شرکت خود در تظاهرات و اعتراضات جهانى بر عليه اين جنگ وهم اينکه با نوشتن گزارشات واقعى به افشاء سياست حاکم بر اين جنگ امپرياليستى پرداخته است. تا کنون من چندين نوشته از او را به فارسى برگردانده ام؛ از آن جمله: اشغال کارخانه ها بوسيله کارگران در آرژانتين، جنگ به جانه بر مى گردد، آيا آمريکا اجازه دارد که يک جامعه(عراق) را به فروشدو... مى باشند.

ترجمه به سوئدى تور ونربرگ Tor Wennerberg

چاپ شده در آفتون بلادِت چهار شنبه ٧ آوريل ٢٠٠٤


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com