اين عکس جامعه امريکا را منقلب کرده است - أيا شما می توانيد حدس به زنيد چرا؟
نائومى کلا ينبرگردان: حميد قربانى
٣٠ نوامبر ٢٠٠٤
این برگردان، ترجمه سوئدی مقاله ای است که به قلم نائومى کلا ين نوشته شده و در روز ٢٩ نوامبر در روزنامه عصر سوئد آفتون بلادت به چاپ رسیده است.. حمید قربانی * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
نئومی کلاين در مورد مرد مالبرو به لب و يک ملت در مشاجره و نزاع در باره سيگار کشيدن در زمانی که عراق در أتش می سوزد.عکس شمايل مانندی که عشق و نفرت را بيدار می کند، عکسی که شما در اين شمايل مقدس می بينی ازجمز بلاک ميللرسرباز نيروی دريايی از أپالاچيرنا امريکا است که برای همه جنگ دوستان به "چهره فلوجه" معروف شده است و با مهارت مانند تمام عکس های مشهورين ديگردر قاب گذاشته شده است. در اين عکس که برای اولين بار در روزنامه لوس أنجلس تايمز به چاپ رسيد و سپس بيشتر از صد روز.نامه و نشريه صفحه اول خود را به أن مزين نمودند، می تواانید "ميللر " را بعد از بيشتر از 12 ساعت شرکت بدون وفقه درمبارزه مرگ در" فلوجه"، با علائم جنگی نقاشی شده بر پيشانی، زخمی خون چکان بر بينی و يک سيگار مالبرو أويزان بر لبها ببينی. دان راتر مرد اغواگر و القاعه کننده برنامه تلويوزيونی با نکاهی عاشقانه به ميللر،احساس خود را از ديدن تصوير برای بينندگانش چنين بيان می کند: " برای من اين يک مسئله شخصی است"." برای من اين جنگجو ئی است با نگاه به خط افق أرام گرفته است ، که در حال برأورد کردن و سبک و سنگين نمودن خطرها است. به عکس خوب نگاه کنيد. أنرا مطالعه کنيد. أنرا تحليل کنید. به أن فکر کنيد. بعدا يک نفس عميق مغووراانه به کشيد. و اگر چشم های شما تر نه شدند، أن گاه شما مردان و يا زنان قوی تری از من هستيد." چند روز پيش روزنامه لوس أنجلس خیلی مستحکم اعلام کرد که عکس چاپ شده در اين رو.نامه " جای خود را در ميان شمايل های مقدس پيدا کرده است-" حقيقت اين است که اين عکس واقعا فقط شمايل ملنند است زيرا که به طرز خیلی مضحکی تقليدی است: اين عکس بيشتر ازهر چيزی يک تعبير و يا تقلید خيلی تندی از با فدرت مندترين شمايل مقدس تاريخ تبليغات در آمريکا(مرد مالبرو بر لب) است، که به نوبه خودش تقليد کننده قوی ترين ستاره درخشنده ای است که هاليوود (جان وين) آفريد، که در جای خود قوی ترين سابقه آمريکا آن گاو چران (کابوی) شش لول بند معروف را تداعی می کرد. این کاملا مانند آن آوازی است که تو بارهای بارتا کنون آنرا شنیده ای، زيرا که حتمی آن را داری . اما از این به گذر. برای کشوری که يک بدل کابوی سيگار به لب را بعنوان رئيس جمهور خود برگزيده است، مناسب است که ميللر را به عنوان يکی از مقدسين خود برگزيند و در مورد او روزها شهروندانش با هم به مشاجره بنشينند. "کودکان بسیاری ، بويژه پسرها، در بازی "جنگی" شرکت می کنند و دوست دارند که ادای اين جوان را در آورند. پيام روشنی که اين عکس به بينندکان خود می دهد اين که درست ترين شيوه اين است که بعد از ساعت ها مبارزه با سيگاری بر لب به استراحت به پردازيد." اين مطلب را دانيل مالونی در يک نامه اعتراضی و برآشفته به رو.نامه هوستون کرونيکل می نويسد. لیندا اورتمن عينا چنين مطلبی را در نامه ای به مورنینگ نيوز(اخبار صبح) می نويسد و ادامه می دهد که: "آیا هيچ عکسی از سربازان غير سيگاری وجود نداشت؟" يکی از خوانندگان نيو يورک تايمز که نشان می دهد انسانی خوش قلب و کمک کننده است، پيشنهاد عکس هایی با محتوای مخصوص تبلياتی- سياسی ارائه می دهد، او می نويسد که " شايد عکسی از سربارنيروی دريائی که سوار برتانگ است وسرباز ديگری را کمک می کند و يا در حال نوشيدن آب است بيشتر از اين برخوانندگان شما تأثير مثبت داشته باشد." بله، البته، بويژه نويسندگان برآشفته نامه ها از سراسر کشور در برآشفتگی خود متحد شده اند- نه ازاين نظر که يک سرباز سيگاری با نگاه خشک و فولادی مانند خود اجازه يافته که قتل عامی را به بازی دلخواه خود تبديل کند، بلکه از آن برآشفته اند که نشان دادن يک قتل عام کننده را بعد از قتل عام در حال لذت بردن ازکشيدن سيگار، توهین به او و بی ارزش کردن کار اوست که اين خود جرمی بزرگ در نزد اين نويسندگان تیز هوش و ناراحت برای سلامتی نوجوانان است.. بهتر می بود که برای تأثير مثبت گذاشتن بيشتز بر جوانان آسان تأثير پذير آمريکايی سربازی را بعد از ساعت ها شرکت در مبارزه مرگ آفرين برای يک استراحت کوتاه با يک ليوان آب آشاميدنی در دست و يا با توجه به اين که در عراق آب آشاميدنی سالم کمياب است در حال نوشيدن کوکا کولا نشان می دادند. ( اين مرا به ياد آن رابين اهل کهسيدا می اندازد که می گفت همه نوع همخوابی حلال است به جز يک نوعش: ايستاده، "زيرا که عشق بازی ايستاده می تواند رقص گونه باشد.") با کمی تفکر شايد به توان بهتر دريافت که ميللر نه از اين که سمبل جنگ عراق است به درجه شمايل مقدسين ارتقاء يافته است بلکه بيشتر از هر چيز ديگر تقدسش از اين جا نالشی می شود که شبح فلوجه به طور واقعی برای أمريکا به معنی أزادی از مجازات اعمال جنايتکارانه جنکی است. در خارج ازمرزهای أمريکا اما سرباز ديگری از نيروی دريايی است که برنده جايزه "چهره فلوجه" شده است: او سربازی است که به روی يک اسير زخمی و بدون سلاح، در يک مسجد، شليک می کند و او را به قتل می رساند. در ميان عکس های ديگری که در اين مسابقه شرکت کردند، می توان به اينها هم اشاره نمود، عکس پسر بچه ی 2 سله ای بر روی تخت بيمارستانی در بغداد که يکی از پاهای کوچولويش با انفجار گلوله های سلاحهای سنگين آمريکائی قطع شده؛عکس ديگری از يک پسر بجه کشته شده و دروسط خيابان، در کنارجنازه بدون سر يک نفر بزرگ سال رها شده است؛ ويا يک مرکز درمانی فوری منفجر و به هوا پرتاب شده است. در ايالات متحده چنين عکس هائی که لحظه ای از يک يورش و اشغال بی قانون و وحشی را تداعی می کنند، با سرعت نشان می دهند، اگر که اصلا نشان دهند. اما ميللر با شخصيت مقدسش با قی می ماند و مديای بيشتری آن را به نمايش می گذارند و آن همچنان زنده و پر حرارت و با رپورتاژها به همراه بسته های سيگار مالبرو به فلوجه باز گردانده می شود، با مادران شجاع سربازان نيروی دريايی در باره اين تصوير مقدس مصاحبه شده و بانی بحث های جدی در اين مورد که چگونه سيگار کشيدن ممکن است از تأثير میللرِ ماشين جنگی بر روی جوانان به کاهد، می شود. آزادی و يا معافيت از مجازات جنايات جنگی- پديده ای که به معنی خارج از قانون قرار گرفتن است- از زمانهای خيلی طولانی به عنوان آرم رژيم بوش بوده است. چيزی که تعجب انگيز و ناراحت کننده است اينکه اين پديده بعد از انتخابات رياست جمهوری خيلی عميق شده و جامعه را به طرف چيزی راهنمايی می کند که به آن خلسه معافيت از مجازات جنايات جنگی می گويند. در عراق سربازان آمريکايی و همرزمان مصنوعی عراقی آنها ديگر اصلا خود را با اين سرگرم نمی کنند که کشتن شهروندان عادی و بی سلاح و بمباران اهداف غير نظامی را منکر شده و درفکر محو جنگ آشکار – بر عليه پزشکی، روز.نامه نگاری و يا هر کسی که در حال شمردن جنازه ها ا ست،،باشند. در اين جا در خانه معافيت از مجازات جنايات جنکی به يک سياست عمومی ارتقاء يافته است، این خود را در اين نشان می دهد که بوش آلبرتو کونزالس مردی که در سابقه اش "آشکارا شکنجه گری را دارد" وشخصا به رئيس جمهور اعلام می کند که کنوانسيون ژنو به" گذشته تعلق دارد" را به وزير دادگستری بر می گزيند. اين نوع رفتار مبارزه جويانه و همآورد طلبانه را نمی توان فقط با پيروزی بوش در انتخابات توضيح داد. بايستی در آن شرايط و شيوه و چگونگی پيروزی بوش در انتخابات؛ در آن شرايطی که تبليغات انتخاباتی در آن جاری شد ديد؛ که به دستگاه اجرايی این نفوذ را داد که کارتی را پخش کند که در آن نوشته شده است " شما از شمول کنوانسيون ژنو معاف و آزاديد". دليلش اين بود که دستگاه اجرايی اين هديه را از جان کری در يافت کرد. به نام " انتخاب باز" تبليغات جان کری در مدت 5 ماه دوره تبليغاتی اش بوش را از جوابگويی به جدی ترين جرم در ناديده گرفتن و پايمال نمودن و تجاوزکردن به حقوق مردم رها کرد. در ترس و واهمه از ايستادن در برابرباصطلاح مبارزه با تروريسم و بی وفايی نسبت به سربازان آمريکايی جان گری يک سکوت بی شرمانه را در مورد شکنجه در زندان ابوغريب و پايگاه گواتناما پيشه کرد. هنگامی که با دردناکی روشن گرديد که برنامه ی حمله به فلوچه و ويرانی آن برای لحظه بسته شدن لوکالهای صندوقهای انتخاباتی، ريخته شده است، جان کری با وقاهت تمام لب فرو بست و چيزی به رأی دهندگان نه گفت، و یا اين که در باره مناطق ديگرغير نظامی که در تمام مدت تبليغات انتخاباتی بمباران می شدند، چيزی گفته نه شد. و نيز هنگامی که مجله پزشکی لانثت در يک مطالعه و تحقيق پزشکی اعلام کرد و نشان داد که بر اثريورش و اشغال ١٠٠٠٠٠ عراقی کشته شده اند، جان کری فقط با بی شرمی گفته سابق خود که"آشکارا راسيستی بود" را تکرار کرد که تعداد کشته شدگان آمريکايی " 90 درصد قربانيان جنگ را تشکِيل می دهند". اين همه سکوت يک پيام را می فرستاد و آن پيام اين بود که اين انسان هايی که کشته شده اند، شمرده نمی شوند. بوسيله برسميت شناختن اين گفته خيلی شک آلود که می گويد آمريکايی ها توانايی دلمشغولی و فکر کردن به زندگی ديکران بغير از زندگی خود را ندارند، کری، تبليغات انتخاباتی او و هوادارانش در غير انسانی جلوه دادن عراقی ها و در قوی شدن اين ايده که برخی زندگی ها بی ارزش هستند،. شرکت کردند، و این که اين مسائل اين اندازه مهم نيستند که انسان به دليل آنها ريسک باختن انتخابات را به خرد. واين قاعده اخلاقی ورشکسته، خود بيشتر از انتخاب کانديدائی، باعث می شود که اين جنايت ها بی وقفه ادامه پيدا کنند. نتايج واقعی حاصله از افکار "استراتژيکی" این چنينی از هر دو جنبه بدترين بودند: با اين استراتژی از يک سوی جان کری انتخابات را باخت و از سوی ديگربه برنده انتخابات اين پيام روشن و بدون ابهام را داد که شما برای جنايت جنگی که مرتکب شده و می شويد هيچ بهای سياسی را نخواهی پرداخت. و اين هديه واقعی کری به بوش بود: نه فقط مقام رياست جمهوری، بلکه حتی معافيت از مجارات جنايات جنگی. شايد انسان به تواند اين را به روشنی در سرباز مالبرو به لب ، و اين بحثهای سورآليستی که در اطراف آن جاری است، ببيند. اصل معافيت از مجازات جنايات جنگی نوعی پريشان خيالی و ديوانگی ويژه ای را به وجود می آورد که اين چهره آن است: زمانی که عراق در آتش می سوزد ملتی در باره سيگار کشيدن در مشاجره و نزاع است. |