همه را بیرون کنید!

جان پيلجر

برگردان: حميد قربانى


هشتم ژوئبه ٢٠٠٥


نوشته ای که ترجمه آن را در زیر می خوانید، یکی از مقالات با ارزش و افشا گرانۀ جان پیلجر است. جان پیلجر در این نوشته کوشش می کند که روشن سازد که هدف واقعی از این همه تبلیغات و داد و فریاد در مورد ریشه کن نمودن فقر و بخشیدن وامهای کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر چیست؟ آیا واقعا سران کشورهای عمدۀ کاپیتالیستی جهان که سیستمی که آنها نمایندگی اش می کنند علت و علل این وضعیت اسفناک دنیای کنونی و بربریتی است که انسانیت را در هم می فشرد، ، واقعا کمر به نابودی فقر بسته اند؟ او با آوردن فاکت های تاریخی و مقایسه آنها با اوضاع واقعی و نه ادعائی دنیای کنونی جوابش نه است. ولی جان پیلجر فقط به این بسنده نمی کند و راه برون رفت از این اوضاع را نیز با درک و آگاهی خود بیان می کند. هر چند که در راه حل او هنوز تارکیهائی مانند اکثر تحلیل گران جنبش عمومی مبارزه بر علیه کاپیتالیسم موجود است، اما بیشتر از همه، چیزی که مهم است به نظر من، این که چشم او به پایینی ها و نه به بالائی ها است و این فرق او با دیگر روزنامه نگاران و مقاله نویسان است که جوهر نگاه انسانی او را نشان می دهد. و در زمانه ما این، فرق کوچکی نیست که در مقابل بالائی ها از پایینی ها نه تنها بدفاع که آنها را مورد خطاب قرار دادن که اتحاد و برخاستن شما همیشه کارساز بوده و خواهد بود و امید به پیروزی واقعی و نه تخیلی در درون توده های تولید کننده و بی بهره از تولیدشان را بارور کردن، همیشه کاری شایسته بوده و فردا نیز کارگران به چنین انسانهای با شهامتی هم نیاز دارند و هم قرب و عزتشان خواهند داد. دنیای آینده هیچگاه زحمات پیشینیانش را جه بزرگ و چه کوچک نه تنها از یاد نخواهد برد، بلکه ارج خواهد داد.

این نوشته با ترجمه تور ونر برگ در روزنامۀ آفتون بلادت روز جمعه، مورخه یکم ماه ژوئیۀ 2005 به سوئدی منتشر شده است.

حمیدقربانی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

جان پیلجر در باره قول قرض، بلر، باب گیلدوف، بونو و "نه" مردم

این تیتر بر صفحه اول روزنامه اوبزرور روز 12 ژوئن نقش بسته بود " قرارداد وام آفریقا به ارزش 55 میلیارد دلار"یک پیروزی برای میلیونها " یک پیروزی برای میلیون ها" نقل قولی است از حرفهای باب گیلدوف که گفته بود: " فردا صبح 280 میلیون آفریقائی برای اولین بار از خواب بیدار می شوند بدون این که یک ریال به من یا شما بدهکار باشند ".

دیدن چنین نوشته ای نفس انسان را، اگر که تا کنون بر اثراظهارنظرهای پیاپی زیرکانه ای که از جانب گیلدوف، بونو، بلر، ابزرور و خیلی ها شده بود حبس نشده باشد، قادر است که در سینه حبس کند. آن چپاول و غارت امپریالیستی آفریقا و آن تراژدی قاره ای بوسیلۀ یک نمایش مسخره سیرک به یک مزیت برای رهبران کشورهای معروف به گروه 8 که هفته دیگر در اسکاتلند می خواهند ملاقات داشته باشند و تمام ماهائی که مایلیم جز مشتریان مغشوش و زندانی سیرک باشیم ، تبدیل شده است: آن دستگاههای رسمی اطلاع رسانی و ستارگان هنری آنها؛ بوسیله ایجاد یک تخیل درباره یک جنگ صلیبی برعلیه بنیادهای موجود فقرکه بوسیله ی ستارگان راک انجام می گیرد در پی ایجاد یک جنبش کنترل شده هستند.

- چاکری می کنند تا یک جنبش سیاسی بزرگ و عصبانی را ضعیف کنند-

در ملاقاتهای پیاپی سران کشورهای گروه 8 جز وعده و وعید هیچ اتفاق با ارزش دیگری رخ نداده است، قولهائی که تا کنون به هیچ کدام از آنها عمل نشده است. آن قولها درست مانند "یک پیروزی برای میلیون ها" هستند. قولی که به جای کمتر نمودن فقر و فاقه در آفریقا باعث گسترش آن می شود. قول و قرارهای جدید یك مجموعه واحد را می سازند كه شرایطی را به کشورهای گیرنده پیشنهاد می کند که عبارتند از اقدامات وحشتناک اقتصادی که بوسیله بانک جهانی و صندوق بین المللی پول برنامه ریزی شده اند ، واجرای این برنامه ها با اطمینان می شود گفت که کشورهای "انتخاب شده" راعمیقا درگرداب فقرغرق خواهد کرد.

آیا این که چنین برنامه ای اصولا از طرف بلر، وزیر امور دارائی اش گوردون براون، و بوش و کاخ سفید که آنرا یک " ستون " می نامد، مورد پشتیبانی قرارمی گیرد تعجب برانگیز است؟ این برنامه برای آنها در اصل بمثابه یک نمای مهم ساختمان با ظاهری آراسته عمل می کند، که از جانب مشهورین، ساده لوحان و احمقان مورد حمایت قرار می گیرد. یکی از آنها گیلدوف است که در باره بلر و گوردون براون خیلی مشتاقانه وبا شوق زیاد تعریف می کند، بوش را در رابطه با مبارزه کردن بر علیه فقر " انسان خیلی با احساس و راستگو" می نامد. بونو یکی دیگر از آنها ست. او بلر و گوردون براون را در "صحنه سیاست جهانی توسعه و پیشرفت یوحنا و پولوس (دوتا از حواریون مسیح- مترجم فارسی) می نامد. در پشت این نمای ظاهری آن قدرت طماع قرار دارد که زندگی میلیون ها انسان را طوری بازسازی می کند که شرکت های بزرگ و توتالیتر را که بر منابع طبیعی و انسانی جهان تسلط دارند، بیشتر تقویت کند.

هیچ دسیسه ای در کار نیست ؛ هدف پنهان نیست. گوردون براون آنرا در گفته های متعددی بیان کرده است، چیزی که روزنامه نگاران لیبرال از بیان آن طفره می روند و آن را نادیده می گیرند، زیرا که آنها سیاستِ روشن شدۀ وزارت دارائی را معرفی می کنند. اطلاعیه گروه 8 که" پیروزی برای میلیون ها " را اعلام می کند واضح و روشن است. یک بخش آن با تیتر" پیشنهاد گروه 8 در باره فسخ کردن قرض" می گوید که در خواست بخشیده شدن وامهای کشورهای فقیر پذیرفته می شود به این شرط که آنها "در آمد ناخالص جاری خود را ازکمک مالی دریافت کرده با همان مبلغی که دریافت می کنند تنظیم نمایند". به عبارت دیگر آنها می توانند کمک مالی خود را بعد ازکسر نمودن مبلغ وام بخشیده شده دریافت نمایند. بدین قرار آنها چیزی را بدست نیاروده اند. در بخشی دیگر چنین می آید که "این صرف نظر کردنی نیست " که کشورهای فقیر"بخش خصوصی را تقویت و توسعه می دهند " و مراقبند که " موانع سرمایه گذاری خصوصی را محو کنند، این هم در مورد سرمایه گذاران داخلی صادق است و هم برای سرمایه گذاران خارجی. "آن" 55 میلیون دلاری که روزنامه اُبزرور تأیید می کند، که بعد از یکسری کسر کردنها درواقعیت امردرحدود یک میلیارد پوند انگلیسی است، بین 18 کشورسرشکن می شود. این مبلغ به احتمال قوی نصف خواهد شد. به اضافه، این مبلغ کمتر از بازپرداخت 6 روز کشورهای فقیر به کشورهای ثروتمند بابت بهره وام گرفته شده، می باشد. بلر و براون مایل هستند که صندوق بین المللی پول هم سهم خود از"کمک" را بوسیله ارزش افزائی نمودن بر طلای ذخیره خود بپردازد، و بوش "خوش ذوق و صادق" جوابش نه است. اولین حقیقت غیر قابل بیان این است که طلا در اساس از آفریقا دزدیده شده است. دومین حقیقت غیرقابل ذکر این است که بازپرداخت قروض ازسال دیگربه طور خیلی زیادی هرسال افزایش پیدا می کند و تا سال 2015 به بیشتر از دوبرابرکنونی خواهد رسید. این به معنی" پیروزی برای میلیون ها " نیست بلکه مرگ برای میلیون ها است. در عوض هردلاری که امروزه از کشورهای غربی بعنوان کمک مالی به آفریقا داده می شود، 3 دلار به بانک ها ، مؤسسات و دولت های غربی برمی گردد، پس از سودی که به خانه برمی گردد یعنی از مداخل شرکت های چند ملیتی چیزی کسر نمی شود.

کنگو را بعنوان مثال در نظر می گیریم. 32 شرکت بزرگ ، که همزمان مستقر در کشورهای گروه8 هستند ، از معادن پرظرفیت این کشورِ به سختی تهی دست شده بهره برداری می کنند ، جائی که در 200 ساله اخیر میلیون ها انسان به علت غارت و چپاول امپریالیستها کشته شده اند. درکشور سنگال 3 شرکت کشورهای گروه 8 95% از کاشت و صدور کاکائو را از آن خود کرده اند، که از مهمترین محصولات خام کشور است. یونیلور، یک شرکت بریتانیائی با سابقه تاریخی خیلی قدیمی در آفریقا ، سود سالانه اش بیشتر از یک سوم درآمد ناخالص موزامبیک است. یک شرکت آمریکائی به نام مونسانتو، که در کاشت حبوبات با ژن های مصنوعی معروف است 52% ذرت را، که کالای انبوه کشورآفریقای جنوبی است،در کنترل خود دارد. مردم آفریقا برای بلر ذره ای اهمیت ندارد و هیچگاه او فکرش را به آنها مشغول نکرده و نمی کند.

ِیان تایلور استاد دانشگاه آندرِوز َAndrews ) ( افشاء می کند که بلر همزمان با پرحرفی کردن در باره این که امیدوار است که "فقر را ریشه کن کند"، در یک اقدام مخفیانه پرسنل دولت در قسمت مربوط به آفریقا را به نصف کاهش داده است. همزمان او کارمندان وزارت توسعۀ بین المللی بریتانیا را مجبور به پس گرفتن مخا لفت شان مبنی بر خصوصی نمودن منابع آب غنا به نفع سرمایه گذاران انگلیسی می کند. این وزارتخانه دستوراز دولتش می گیرد که در" همکاری با سازمان صنایع خصوصی" فعالیت نماید ، که در پی پیدا کردن " شیوه ای است که کدام وزارتخانه می تواند محیط را برای یک سرمایه گذاری سود آور در خارج از کشوربهتر نماید و کمک نماید که سرمایه لازمه برای سرمایه گذاری و فعالیت را فراهم آورد". آیا این یعنی کم کردن فقر؟ نه به هیچ عنوان. در همان شماره روزنامه اوبزرور که آگهی "پیروزی برای میلیون ها" را به چاپ رسانده یک مقاله کوتاه خبری مبنی بر این وجود دارد که فروش سالانه اسلحه بریتانیا به آفریقا از مرز یک میلیارد پوند گذشت. یکی از خریداران سلاح بریتانیا کشورمالاوی است، که فقط بهره وامهای گرفته شده این کشور بیشتراز کل بودجه وزارت بهداشت و درمانش می باشد، با وجودی که 15% از جمعیتش به بیماری ایدز مبتلاء است. گوردون براون دوست دارد که از مالاوی به عنوان یک مثال که چرا"بهتر است که فقر را ریشه کن کنیم؟ " مثال بزند، ولی مالاوی در آینده یک پشیز از کمک "پیروزی برای میلیون ها" دریافت نخواهد کرد.

داد و بیداد علیه فقر برای بلرصدقه ای است که از آسمان نازل شده است، که جاده را برای او هر چه بیشتر صاف می کند که عموم مردم را به این باور برساند که باصطلاح زمان جلو رفتن رسیده است و باید به جلو رفت و به عقب نگاه نکرد تا او بتواند حقیقت سوم را با اطو کشیدن آن مانند چروکهای لباس چروکیده از بین ببرد. حقیقت سوم : که نقش او در بزرگترین افتضاح سیاسی عصرمعاصر، یعنی جنایتی که او در عراق مرتکب شده است، پنهان بماند. حتی اگر او که در اساس یک فرصت طلب است، و این که او همچون یک امپریالیست در نفس کشیدنهای کیپلینگ (نویسندۂ انگلیسی قرن نوزدهم و از مبلغان كولونیالیسم) خود را جا داده است. دید و "ایده آل بلر برای آفریقا" همان قدر تحقیرکننده و استثمار گرانه است که یک صحن پر ازهنرمندان موزیک پاپ سفید پوست که (اکنون برای رنگ آمیزی نمودن صحنه) چند تا آرتیست سیاه پوست را نیز سمبولیک با خود همراه کرده اند . بلر در گفتار مسیح وارش به این اشاره می کند که باید "این میله ای که در جامعه وجود دارد که او اصلا علت وجودی آنرا نمی فهمد به لرزه در آورد" و این که دید "چگونه اقشار جامعۀ چون قطعات روی هم قرار گرفته اند"، اما او 7 بار در عمر نخست وزیریش در کشورهای خارجی مداخلۀ خشودت آمیز نموده است، و یکی از مجریان اصلی این اعمال بوده است. این بدین معنی است که او در 50 ساله اخیر بیش از هر نخست وزیری در بریتانیا در امور کشورهای دیگر مداخلۀ خشن و خونین نموده است.

اما باب گیلدوف، ایرلندی دربار بلرواصیل زادۀ شایسته چیزی دراین باره نمی گوید.

تظاهرکنندگانی که می خواهند به سوی محل نشست سران کشورهای گروه 8 در گلن ایگلز Gleneagles راه پیمایی کنند، شایسته است که اجازه ندهند که بوسیله این بازی از هدف منصرف گردند. اگر آنها به الهام نیاز دارند،اگر میخواهند شاهدی برای اثبات موثر بودن اقدام و عمل مستقیم خود داشته باشند، بهتر است که نگاه خود را به طرف جنبش های قدرتمند مردمی آمریکای لاتین برگردانند که برضد دیوانگی و حماقت سرمایه داران جریان دارد. آنها بهتر است که به بولیوی نگاه کنند، این فقیرترین کشور در آمریکای لاتین، آنجا كه جنبش کارگران معادن و مردم بومی بزرگترین دوستِ بزرگِ شرکت های بلر و بوش را ازقصر ریاست جمهوری بیرون انداخته و او را به تبعید روانه کردند. و ونزوئلا، تنها کشور دنیا که درآمد حاصله ازنفت در آنجا به نفع اکثریت مردم به مصرف می رسد؛ به اورگوا،به آرژانتین، به پرو و به اکوادور، و همچنین به بزرگترین جنبش دهقانان بی زمین در برزیل. در سراسر قاره امریكای لاتین انسانها معمولی برعیله نظم مورد پشتیبانی واشنگتن برخاسته اند. آنها شعارشان چنین است "_ Que se vayan todos! " (همه آنها را بیرون کنید)؛ و این شعاری است که در خیابانها و مزارع بوسیله جنبش میلیونی مردم فریاد زده می شود.

قسمت خیلی بزرگی از تبلیغاتی که در وسائل معتبر اطلاع رسانی در جامعه ما جریان دارد، هدفی جزمنفعل کردن توده انسانی و اینکه آنها را به این درک برساند که با قدرت موجود نمی شود در افتاد، ندارد. این قیل و قال و ور و ور کردن در باره اروپا، که هیچ ژرونالیستی این نكته را تشریح نمی کند که مقصدش کجاست وهدفش چیست، یک قسمت از آن است؛ ولی با این حال، هنوز هم" نۀ " فرانسه و هلند جزئی از جنبش موجود در آمریکای لاتین است، جنبشی که هدفش برگرداندن دموکراسی به خانه واقعی اش است: پرنسیپ این دموکراسی این است که قدرت باید در برابر مردم پاسخگو و مسئول باشد ، نه در برابر" بازار آزاد " یا در برابر سیاست جنگی طبقات زورگو وگردن گلفتِ فناتیک. و این فقط آغاز است.


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com