جنبش کارگری نیازمند ترحم نیست!
بهزاد سهرابی
اسفند ١٣٨٧- مارچ ٢٠٠٩
نقل از سایت کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری وظائف ما! بعد از بحث در مورد نهادهای ضد کارگری و بطور مشخص، سولیداریتی سنتر، ما شاهد بر خورد های هیستریک و ”ماکیاولیستی” از یک طرف، و از طرفی دیگر، شاهد بر خوردهای خیر خواهانه و کاملا اخلاقی به این مسئله بودیم. هر شخص و هر جریان خاصی بر اساس منافع و حضور و باور خود به جنبش کارگری و استراتژی متناظر با آن، مباحثی را در این زمینه مطرح نموده اند. اشخاصی معلوم الحال، با شهامتی قابل تحسین!، نه تنها تلاش "سولیداریتی سنتر" برای نفوذ در درون جنبش کارگری ایران را خطری برای این جنبش قلمداد نمیکنند، بلکه با تطهیر و ساختن ساحت مقدس از آن و توضیحات به ظاهر عقلانی همراه با تخطئه و تخریب، بر آنند تا با ساده انگاری این واقعیت را در هالهای از ابهام مستتر نمایند و این چنین مراکزی را نه تنها مضر و ضد کارگری ندانسته، بلکه موضع گیری صریح در قبال این پدیده و افشای ماهیت واقعی آن را اتهام پلیسی قلمداد کنند. "جل الخالق! از این همه هوش، ذکاوت و سخاوت". البته بیان این چنین دید گاه های انحرافی و اپورتونیستی، اندیشه ای نو و غریبی در جنبش کارگری نبوده و نیست. بارها در طول مبارزات طبقاتی، ما شاهد چنین دیدگاهائی بوده ایم و حضور چنین نظرات انحرافیای در جنبش کارگری، به قدمت خود مبارزه طبقاتی وجود داشته و از دیگر سو، نشان از استراتژی آنان دارد؛ چرا که حمایت ضمنی اینان از جنبش کارگری نه در باور آنها به مبارزه طبقاتی و رهائی کارگران به نیروی خود و حاکمیت شورائی کارگران، بلکه از زاویه منافعی خاص و قیم مابانه در راستای اهدافی غیر از منافع طبقاتی کارگران دنبال می شود. این افراد، در بیان نظرات حقیر و منفعت طلبانه خود، مرز شهامت و شجاعت را در نور دیده و بی باکانه فعالینی که در دل مبارزات جنبش کارگری آبدیده و از کوران این مبارزه آشتی ناپذیر سر برون آورده اند را، به باد تهمت گرفته و با بیان مهملات و خزعبلات، گاه مبتذل و گاهآ در لفافه مباحث فلسفی، بر علیه فعالین کارگری دست به افتراء و شانتاژ میزنند و بر آنند که چهرهای محبوب و کارگری به نهاد "سولیداریتی سنتر" و عوامل آنها بدهند. این طیف، باهر نام و نشانی و با هر آرم و حزبی و با هر تعریف غیر واقعیای، که از خود نشان میدهند، با انگ و ننگ به فعالین جنبش کارگری ایران می تازند، تا چند صباحی وارد کارزار مجازی اینترنتی شده و در خود ارضائی خویش گام بر دارند. بی شک اینان " خود شیفته - گانی -"هستند که نارسیس وار به دلیل شیفتگی مفرط، خود را غرق خواهند کرد. لاجرم، بحث و پلمیک با اینان کار بیهودهای است، از آنجا که خود نیز واقفند که در بین فعالین کارگری و جنبش کارگری، صاحب نفوذ نبوده و تنها دست به جار و جنجال تبلیغاتی و هوچی گری می زنند و ناخواسته، نهایتآ نقاب های به صورت کشیده خویش را پائین می کشند. اینان خواسته یا ناخواسته در بهترین و سخاوتمندانه ترین داوری، می توانند در حد " موئی در داخل غذا" آزار دهنده باشند . اما از طرفی دیگر دوستانی هستند که موضوع را احساسی، عاطفی و اخلاقی مورد ارزیابی قرار داده و از زاویه خیر خواهانه به بررسی این مهم پردا خته اند که جای تامل دارد. دوستان ؛ مبارزه طبقاتی پرولتاریا با بورژوازی از دیر باز به تناسب قوای خود و با توجه به وسعت اعتراضات کارگری، همیشه مورد خشم حامیان سرمایه قرار گرفته و بیرحمانه سرکوب شده است. در هیچ زمانی سرمایه با نظر لطف و محبت و نوازش ما را در آغوش نگرفته و چنین انتظاری از دشمنان طبقاتی، خواستی به غایت انحرافی و غیر واقعی می باشد. چرا که؛ نمایندگان کارگران نیشکر هفت تپه به دلیل ایجاد تشکل کارگری دادگاهی می شوند، حکم ضربات شلاق بر بدن شیوا خیر آبادی و سوسن رازانی از فعالین کارگری به اجرا گذاشته می شود، نمایندگان کارگران شرکت واحد در بازداشت به سر می برند، دیگر فعالین را دستگیر می کنند، دستمزد های زیر خط فقر را قانونی و دسته دسته کارگران واحد های تولیدی را اخراج، و بی حقوقی مطلق و غیر انسانی هر روز فزونی یافته و فقر و فلاکت بی رویه، سایه شوم خود را بر زندگی ما کارگران بیشتر از گذشته گسترانیده و می رود تا به تمامی عرصههای مختلف زندگی ما را تحت الشعاع خود قرار دهد . پس اگر بورژوازی در دفاع از منافع خود این چنین با جنبش کارگری و فعالین این جنبش بر خوردی سر کوب گرانه دارد، باید مدافعین این جنبش و دلسوزان و حامیان آن، که باور به مبارزه طبقاتی و حاکمیت شورائی کارگری دارند، با دیدی واقعی و عینی و بر اساس موجودیت سطح مبارزه این طبقه، دست به قلم برده و با تجزیه و تحلیل عینی از آنچه که جریان دارد رو به جنبش مباحث خود را مطرح کنند و از بر خورد اخلاقی وگاهآ سود نگرانه و غیر طبقاتی به دور باشند. متاسفانه در گفتار و نوشتار بعضی از دوستان، مشاهده می شود که آنچنان باور به آگاهی طبقاتی در میان کارگران را نمایان و بر جسته می کنند که گویا کلیت طبقه کارگر با دید و آگاهی طبقاتی به تجزیه و تحلیل مسائل پرداخته و آنچنان القاء میکنند که کارگران، با تیز بینی خاص خود به تمامی زوایای تاریک مبارزاتی آشنا هستند و در دم، تو طئه چینیهای این گونه مراکز و چهرههای ضد کارگری که با نقاب و ماسک کارگری خود را به جنبش معرفی میکنند شناسائی و آنها را رسوا می نمایند!. واقعیت این است که جنبش کارگری در ابتدائی ترین مسیر تکاملی خود با توجه به تضاد کار و سرمایه ، که کاملا طبیعی و واقعی است ، مبارزه خود را به پیش می برد. طبقه کارگر در کلیت خود از زمینه آگاهی طبقاتی به مفهوم واقعی و وسیع کلمه هنوز بر خوردار نیست. اما این واقعیت را نباید نادیده گرفت که طبقه کارگر در شرایطی خاص ، می توانند مجربتر، رزمنده تر و آگاهتر در راستای منافع طبقاتی گام بردارند، که میتوان حضور کارگران در شورا های کارگری در سال 57 را یاد آور شد. اما اگر واقعبینانه این جنبش و حرکات اعتراضی آن مورد نقد و بررسی قرارندهیم، بی شک در ادامه مبارزه طبقاتی دچار سر در گمی خواهیم شد. باید باور داشت که مبارزه روزانه و بی امان کارگران در مقابل تهاجم افسار گسیخته سرمایه داری هر روز ادامه دارد و کارگران در دفاع از ابتدائی ترین خواست خود، وارد کارزار طبقاتی شده و هر روزه دامنه این اعتراضات گسترده تر می شود . اما اگر اندیشه اینست، که کلیت این طبقه در این مبارزه نقش آفرین هستند ، تصوری غلط و خود فریبی ای بیش نیست. باید باور داشت که فعالین این جنبش، که با خود جنبش کارگری عجین شده اند، با کار مستمر و پیگیر و با حضور خود کارگران و با توجه به ادامه مبارزات در دستیابی به خواست های آنی و در نهایت افق طبقاتی و با توجه به شرایط موجود، همگام با کارگران دست به کار آگاه گرانه زده و هر روز سعی بر آن است که در دل این مبارزه عینی بر اساس مباحث واقعی و طبقاتی کارگران پای فشارند. بی شک آگاهی واقعی و سوسیالیستی تنها در پروسهی مبارزه ای روزانه، مداوم ، طولانی و طبقاتی خود را نشان میدهد، چرا که آگاهی خارج از چهار چوب مبارزه با سر مایه داری نه تنها غیر واقعی می باشد ، بلکه اساس کار مادیت یافته را زیر سوال می برد. چرا که باور داریم تنها با حضور واقعی این طبقه درعرصه های مختلف مبارزاتی است که روند رو به رشد جنبش را حاصل و منجر به آگاهی کارگران خواهد شد. مبارزه طبقاتی نیاز مند آن است که از تمامی زوایا ، مورد ارزیابی قرار گیرد ودر ارزیابی جنبش کارگری باید کلیت این طبقه ، و نه یک جز ازآن را ، مورد تجزیه و تحلیل قرار داد. فعالین و پیشروان جنبش کارگری در کوران این مبارزه آبدیده می شوند و با ید با پختگی به کلیه مسائل پرداخته و بر اساس منافع طبقاتی ، مسائل را نقد وبرسی کرده وبر علیه تمامی سنت های خرده بورژوائی که در جنبش کارگری در اشکال مختلف مصالحه و مماشات و غیره خود را به جنبش کارگری تحمیل کرده ، مبارزه کرد . جنبش کارگری نیاز مند یک درک واقعی و برخورد علمی است. با ید با متد و سبک کاری مشخص و با برخورد نظری وهمه جانبه، موانع پیش رو را ارزیابی کرد و با اندیشه و تجربه و دستاوردهای تاکنونی، بتواند هم در کار پراتیک شده و هم از نظر تئوری به آنچه که شایسته این طبقه است دست یافت. پس باید باور داشت که جنبش کارگری نیازمند ترحم نیست، بلکه شایسته همکاری همه جانبه در تمامی عرصه های مختلف مبارزاتی است. باید بی رحمانه با تمامی مظاهر بورژوازی مبارزه کرد و از نفوذ تمامی جریانات ریز و درشت ضد کارگری با هر نام و مسلکی و با هر قد و قواره ای مبارزه کرد. این رسالت طبقاتی کارگران و تمامی فعالین، پیشروان و دلسوزان طبقه کارگر است. اگر امروز کسانی به خاطر منافع سودنگرانه خود اینچنین واقعیات موجود جنبش کارگری را تحریف می کنند انتظاری نیست. اما بی شک تمامی فعالین و پیشروان کارگری در مقابل جنبش کارگری مسئولیتی بس سنگین و سترگ بعهده دارند. آخر اینکه، در هرزمان که رد پای مدافعان و اعوان وانصار سرمایه داری در جنبش کارگری مشاهده شد، باید در دم، با آن برخوردی قاطع و طبقاتی بشود. < زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران بهزاد سهرابی – اسفند 87
|