!کلیه محمود، و زوزه کشان فرصت طلب

بهزاد سهرابی

تیر ١٣٨٩- جولای ٢٠١٠


23 تیر ماه 1389

Sohrabi_b1343@yahoo.com

از طرف خانواده محمود صالحی و دوستان وی، از طریق سایت "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری " نوشته ای انتشار می یابد: وضعیت جسمانی محمود صالحی به خاطر بیماری کلیه وخیم است. طلب کمک به هر طریق ممکن؛ خبر بسیار ساده و پر از احساس و عا طفه است. آنچه مسلم است آن متن از طرف خانواده ی او براثر شرایط جسمانی وخیم محمود صادر شده و قطعا خالی از اشکال نمی باشد و مانند ده ها نوشته دیگر می تواند مورد نقد و ارزیابی خاص خود قرار گیرد.

زوزه کشان فرصت طلب

انتشارنوشته دوستان و خانواده محمود، زخم کینه و نفرت افرادی را بر انگیخت که مدت ها بود در کمین نشسته بودند تا درفرصتی مناسب با به سخره گرفتن فعالین کارگری و جنبش کارگری در ایران، دلی از عزا به درآورند، تا شاید بتوانند به این وسیله به خود ارضائی و نا کا می های خود غلبه کنند.

آن نوشته دست مایه افراد ی قرار گرفت که به طور اثباتی ربطی به جنبش کارگر ی ندارند. اما آنچه مایه تاسف است، روند روز افزون خرده گیرهای به دور از منافع طبقاتی است که هم چنان اشخاصی فارغ از طبقه تنها بر اساس یک دید کینه توزانه و در تقابل با دیگران و گل آلود کردن آب، در صدد مطرح کردن و تئوریزه کردن نظرات آبکی خود هستند تا شاید بتوانند با بیان به اصطلاح نظرات، حضور خود در جنبش کارگری را به اثبات برسانند. صد البته جنبش کارگری دید گاه های مختلفی را در خود جای داده است ودلیل این مدعا حضورگرایشات غیر طبقاتی، رفرمیستی، سندیکالیستی و... است که دریافت کمک مالی ازهر مرکز را شایسته و به نفع کارگران دانسته و آن حضرات تا جائی پیش رفته اند که دریافت کمک مالی از سولیداریتی را نه تنها خطری برای جنبش کارگران ندانسته اند، بلکه بیان آن خطر را، اتهام پلیسی قلم داد کردند!!. صد عجب ازکرامات شیخ ما، که خرید یک کلیه، نه برای نجات جان یک انسان، "شاید برای یک کباب قلوه " خطرش برای جنبش کارگری بیشتراز در یافت کمک مالی از بنیاد دموکراسی آمریکا است؟؟!!.

شما کجا ایستاده اید؟ شما زندگی واقعی و شرایط زیست خود را فراموش کرده اید- یا بهتر است بگوئیم خود را به کوچه علی چپ زده اید- و گویی در جامعه ای به دور از کار مزدی زندگی می کنید و تمامی مناسبات و مقرارت را بدون چون و چرا اجرا می نمائید و احساس شما این است که هر آنچه را که اجرا می کنید دستورات حاکمیت شورا ئی کارگران و کمو نارد های قهرمان است و بس.

اما قطعا این گونه نیست، شما هم تحت حاکمیت و مناسبت سر مایه داری زندگی می کنید، حاکمیتی که شما را وا می دارد برای درمان بیماری، پولی پرداخت کنید، به قوانین پلیس -این حامیان سر مایه- احترام بگذارید، برای پذیرش و اقامه در کشورمورد نظرکیس ها ی آنچنانی تهیه وقوانین پناهندگی را ارج نهید و بدون اجازه پلیس دست به تجمع نزنید.

فعالین کارگری را مورد سرزنش قرار می دهید که گویا ارتباطی با طبقه کارگر ندارند و با گذشت بیش از چند سال کمیته ها ی مربوطه حتی نتوانسته اند به ابتدائی ترین خواست خود دست یابند. طرح این مسئله تا آنجا درست است که به عنوان یک سوال مطرح شود، نه "عربده" کشی، که در این صورت، باید مدعیان جنبش کارگری جواب خود را برای سوال مطرح شده داشته باشند. درجنبش کارگری ایران فعالین و تشکل ها، تاکتیک های خود را متناظر با استراتژی طبقاتی، تعریف کرده اند و هر تشکل و فعال کارگری، نظرات خاص خود را در این مورد دارد و سطح جنبش کارگری را برآن اساس تعریف می کنند. اما با این وجود همه در تلاش و درصدد پیوند طبقاتی بوده و هستند تا جائی که به خاطرایجاد این ارتباط، ده ها پیشرو کارگری از محل کار خود اخراج، مورد تهدید و تعقیب و زندان قرار گرفته اند، اما این کار از طرف فعالین کارگری تعطیل بر دار نبوده و نیست.

طبقه کارگر یک طبقه جهانی است، به این اعتبار این سوال هم از طرف فعالین کارگری در داخل می تواند مطرح شود آنهائی که فعالین و تشکل های داخل ایران را مورد سوال قرار می دهند ودر شرایطی کاملا متفاوت با جامعه ما زندگی می کنند و مدعی پر چمداری مبارزات انترناسیو نالیستی طبقه کارگر هستند و نا گفته پیداست که اینان خود را از نظریه پردازان طبقه به شمارمی آورند، و آنقدر نکته سنج هستند که با تیز بینی به "بد عت "های غیر کارگری وسواس نشان می دهند؛ تلاش شما برا ی پیوند با طبقه کارگر کشور مورد اقامت تان چگونه بوده است؟ آیا تمامی نسخه هایی را که برا ی جنبش کارگری ایران می پیچید را درحد تنها چند درصد ناچیز، به اجرا در آورده اید؟ آیا توانسته اید با توجه به اختلاف فاحشی از هر حیث که مابین مناسبات و شرایط آزادی عمل شما و فعالین کارگری در داخل وجود دارد به دستاورد ها ی طبقاتی نایل شوید و توانسته اید شعار انترناسیونالیسم پرولتری را جامه عمل بپوشانید؟ کدام اعتراض کارگر ی را بر اساس لغو کار مزدی سازماندهی کرده اید ،آیا اصلا شما با کارگران در ارتباط هستید؟؟ مخالفت با " نخبه " و" الیت " یعنی باور به حضور طبقه کارگر، یعنی باید باور داشت بدون حضور طبقه کارگر هیچ تغییری ممکن نیست، هیچ سازمان و گروه و دسته ای بدون حضور کمی و کیفی طبقه کارگر نمی تواند مدعی پرچمداری مبارزات کارگری شود. پیشروان و فعالین واقعی کارگری که باور به حضور طبقه درساز ماندهی طبقاتی دارند، امروز بیشترازهرزمان دیگری مورد هجوم و پرگوئی همه جانبه قرارگرفته اند. و بی دلیل نیست که امروزمحمد قراگوزلو به دلیل بیان نظرات کاملا طبقاتی خود، به لیست نفرین شدگان اضافه شده، به هربهانه ای باید بر وی بتازند تا شاید با تهمت وافترا وی را از ریل مبارزات طبقاتی خارج نمایند.

به هرنسبت جنبش کارگری، طبقاتی و رادیکالیسم درون جنبش ژرف تر وعمیق تر گردد، از یک سو کینه زوزه کشان بیشتر خواهد شد ودیگرآن که، صداقت و باور فعالین واقعی جنبش کارگری بیشتر نمایان خواهد شد.

اما قضیه چیست؟ می گویند روزی، شخصی در یک شهر زندگی می کرد به خاطر اینکه نام او پرآوازه شود، فکری اندیشد. شبانه از یک طرف شهر به آن سوی شهر می رفت و روی دیوار خانه های مردم می شا شید. روز بعد درآن طرف شهر، خود بانگ بر می آورد که فلانی بر دیوار خانه های مردم شاشیده است تا این گونه وی هم مشهورافاق گردد. گویند چند صباحی او به آرزوهای سفیهانه خود رسید ه بود. قضیه امروز با پیشرفت تکنولوژی به نحوی دیگر شده است. با لا نشینان احساس می کنند باید به هر چیز برخوردی امرانه داشته باشند و با استفاده از امکانات کامپیوتری نسخه پیچی کنند. وکاه را کوه جا بزنند وکوه را کاه کنند و بیچاره خلق این طرف دیوارباید باور کنند که آنچه آنان می پندارند داروی درمان است و باید بسیار سپاس گزار باشند.

بهزاد سهرابی . کارگر اخراجی

/ 23 تیر ماه 1389

Sohrabi_b1343@yahoo.com 1


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com