لیبرالهای اخلاقی و جنبش توده ای

بهمن قهرمانی


دی ١٣٨٨- ژانویه ٢٠١٠


اوج گیری اعتراضات توده ای در ایران علی الخصوص در 6 دی ماه نشان داد که این تنها رژیم اسلامی نیست که از رادیکال و گسترده تر شدن جنبش توده ای جاری هراس دارد بلکه لیبرال ها هم دائماً در وحشت از این امر به سر می برند . تا جایی که به بهانه های مختلف مردم معترض را به آرامش و عدم عبور از خط قرمز نظام فرا می خوانند .

حال باید پرسید که چرا لیبرالها و جمهوریخواهان از عروج یک جنبش انقلابی در هراس هستند و اصولاً خشونت انقلابی با کدام منافع آنان در تقابل قرار می گیرد ؟

بورژوازی ایران امروز به خوبی ناپیگیر بودن خود را در جهت متحقق ساختن مطالبات دموکراتیک جنبش نشان داده است . با رادیکال تر شدن جنبش و چرخش سریع مطالبات و شعارها از مسئله انتخابات و هدف قرار گرفتن پایه های نظام ، لیبرالها و جناحهای دیگر بورژوازی سریعاً دست به کار شده و در پی نجات نظام شروع به بیانیه پراکنی در مورد مضرات خشونت و مبارزه رادیکال کردند . این ناشی از این واقعیت می باشد که درست است که لیبرالها و نمایندگان واقعی شان بر روی کاغذ و از روی باور مکتبی شان مطالبات دموکراتیک مردم را به رسمیت می شناسند اما در عمل آنها توان تحقق آن را نخواهند داشت زیرا آنها همیشه خطر برآیند یک جنبش سوسیالیستی را در بغل گوش خود احساس می کنند بنابر این بر خلاف بورژوازی اروپایی در یک مقطع تاریخی ، امروز در ایران طبقه سرمایه دار اصولاً نیازی به این آزادیهای دموکراتیک ندارد و تنها به یک نظام الکترو سیاسی و نهاد ان یعنی پارلمان آزاد نیاز دارد تا بتوانند در یک پروسه رقابتی آنها نیز به راس قدرت راه یابند و در این میان تنها قربانی میدان ، طبقات زحمتکش و مزد بگیرجامعه خواهند بود . اعتراض توده های مردم امروزه تنها به این دلیل برای اصلاح طلبان و لیبرال ها از اهمیت برخوردارند که اهرم فشاری باشند برای تحمیل عقب نشینی به جناح تمامیت خواه نظامی در دولت احمدی نژاد و نیز ایجاد یک حاشیه امنیت برای خود تا به کلی از معادلات قدرت در حکومت کنار گذاشته نشوند . اما از طرف دیگر می دانند که ماندن طولانی مدت توده ها در خیابان و میدان مبارزه این امکان را فراهم می سازد که ازمطالبات سطحی اصلاح طلبان ( که لیبرالهای ما علی رغم تناقضاتی که در آن افتاده اند هنوز چشم امیدشان به پیشروی آنان است ) عبور کرده و عروج گرایشات رادیکال تری را سبب شود و در انتهای پروسه ، دموکراتیسم انقلابی توده ها کار دستشان بدهد این است که با کمال وقاحت مردم را در مقابل این رژیم سرکوبگر- که حتی اصلاح طلبان حکومتی را بر نمی تابد – دعوت به آرامش و عدم نشان دادن خشونت می کنند .

لیبرالهای ما از خشونت فقط نوع انقلابی آن را مذموم می دانند نمونه آن را ما در اعتراض 6 دی ماه مشاهده کردیم که آنها چشم خود را بر تمامی خشونت وحشیانه ماموران رژیم بستند و اگر هم در جاهایی مجبور به اعتراف آن شدند گناه را به حساب خشونت معترضان نوشتند و از آنان خواستند که از اعمال خشونت پرهیز کرده و فعلاً تا اطلاع ثانوی به خانه هاشان برگردند و همه چیز را به سیاست های اصلاح طلبانه و قانونمند !! آنها بسپارند . اما باید خطاب به آنها گفت که :

شما سالهاست که چشم تان را بر انواع خشونت در این نظام خشن سرمایه داری بسته اید . شما سالها در برابر قتل عام زندانیان سیاسی سکوت کردید . شما سالها در مقابل عمل وحشیانه و غیر انسانی سنگسارو اعدام سکوت نمودید زندانی کردن و شلاق فعالین کارگری و دانشجویی و نیز زنان را دیده و باز هم با این رژیم مماشات نمودید . شما شاهد همه انواع خشونت علیه زنان و کودکان ، بیکاری هزاران کارگر زحمتکش این جامعه وگرسنگی و فقر زحمتکشان بوده اید اما انگار اینها نزد شما لیبرالهای محترم خشونت محسوب نمی شود فقط هنگامی خشونت را اخلاقاً محکوم می کنید که پای به خطر افتادن منافع تان در میان باشد . نظرتان راجع به این همه خشونت چیست و به راستی شما چگونه می توانید با رجوع به قانون اساسی این رژیم و تحمیل قانون وحشیانه بازار آزاد این خشونت ها را از بین ببرید ، و یا شاید هم اینها را خشونت محسوب نمی کنید . آری عالیجنابان ، این مردم برای ریشه کن کردن این نوع خشونت ها به میدان مبارزه پا گذاشته اند ولی انگار شما در مقابل مردم ، خواهان باقی ماندن این نظام وحشیانه و غیر انسانی هستید .

در آخر باید اشاره کرد که تجربه تاریخی نشان داده است بورژوازی همیشه از یک دموکراسی همه گیر و گسترده که همه طبقات و قشرها را در بگیرد هراس داشته است بنابراین تنها حضور منسجم و یکپارچه طبقه کارگربه طور عام و بالاخص جنبش سوسیالیستی کارگری است که می تواند آزادیهای اساسی و فراگیر را برای جنبش اعتراضی به همراه داشته باشد زیرا روند اعتراضات اخیر به خوبی این مسئله را برای مردم زحمتکش جامعه روشن ساخته که بحران سیاسی کنونی نه بر سر مشروعیت یا عدم مشروعیت سیاسی یک جناح حکومتی خاص بلکه بر سر سی سال خفقان و نبود آزادیهای اجتماعی و سیاسی و نیز روندهای عمیق اقتصادی می باشد و حل این بحران تنها یک راه مبارزه انقلابی را می طلبد بنابر این جنبش توده ای جاری راه خود را خواهد رفت و صدای اخلاقمند!!! لیبرالهای ما در میان غوغای انقلابی محو خواهد شد تاریخ بارها این مسئله را ثابت نموده است . بهمن قهرمانی ژانویه2010



www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com