تنها به نيروي خود متكي شويم
جهانگیر ویسی
بهمن ١٣٨٧- ژانویه ٢٠٠٩
آزموده را آزمودن خطاست، تجربه تاريخي به ما كارگران و رهبران كارگري آموخته است سرمايهداران در همه حال استثمار را ترجيح خواهند داد. وظيفهي تاريخي به ما حكم ميكند نگذاريم خود و دوستانمان و همطبقهايهايمان در دام ترفندهاي بورژوازي بيافتند. تاريخاً فهميدهايم سياستهاي اشتباه رهبران كارگري و كارگران ناآگاه ضربات مهلكي را بر پيكر مبارزات طبقاتي فرود آوردهاند. زيانهايي بر سر خود و بر سر هزاران و ميليونها انسان درآورده شده كه جبرانناپذير بودهاند. همگي ما تجربه تلخ جنگ جهاني را به ياد آوريم، بورژواهاي كشورهاي مزبور آن جنگ را براي خودشان جنگ ملي و ميهني ناميدند و چه بسا ميليونها همميهن خود را قرباني آتش آن جنگ نمودند. كه در آن دوران كارگران اين قدرتمندترين نيرو ميتوانست تصميمات مناسبي را اتخاذ نمايد. متأسفانه بخش اعظمي از آنها زير چتر سوسيالدمكراسي بورژوازي در بحراني ترين شرايط به دام ترفندهاي آنها گرفتار شده و به سياستهاي آنها لبيك گفته و سرانجام اين نيروي مقتدر به ابزاري براي آنها مبدل شد. استدلالها و همچنين داعيههايي دال بر اينكه از اين طريق ما به بهرهمندي خواهيم رسيد به متلاشي شدن وحدت طبقاتي در آلمان منجر گرديد. و نهايتاً در جلو چشم آنها رفقاي مبارز و واقعي آلمانيشان كشته و تيرباران و فراري گشتند و بقيه كارگران با آن رفرم نيمبند بورژوازي ساختند و تا به امروز در زير فرمان آن يوغ قرار دارند. اگر اين نيروي عظيم در مقابل بورژوازي متحدانه ميايستاد چرخ بورژوازي به حركت جنونآورش ادامه نميداد و آن همه كشته و ويراني به جاي نميگذاشت. سياست درست آن بود در جنگ امپرياليستي كه حول منافع سرمايهداران و بحران آنها بود شركت نمينمودند. اينجاست كه تاريخ به ما اثبات خواهد نمود اگر سياست و تاكتيك و استراتژي مناسب عمل شود. نه زمين و نه انسان در اين طغيانگري قرباني نميشد. تجربه اثبات نموده است كه تنها منبع درآمد خالص و ناب براي سرمايهداران ارزش اضافه از طريق استثمار كارگران به دست ميآيد. اكنون چگونه بورژوازي به رحم و شفقت درآمده و رسانههاي آمريكايي و امثالهم با پرداخت مقداري هزينه تبليغي ميخواهند كارگران كشورهاي ديگر را نجات دهند. حقيقت اين است در اين چند سال اخير با توجه به عقيم ماندن سياستهاي كشورهاي امپرياليستي در مقابل نوچهگان خويش و تمرد بخشي از جناحهاي نافرمانشان در ظاهر به خونخواهي ملتهاي ديگر برخواستهاند. گويي اينان نيستند كه در كوره گرماگرم استثمار در منطقه عسلويه و نيروگاههاي حرارتي و توليد برق و غيره جان و روح كارگر ايراني را مكيدهاند. آنجا در آن گرماي سوزان هزاران كارگر ايراني در بدترين شرايط كاري و گذران زندگي با شديدترين شيوه استثمار و به ارزاني نيروي كارشان گرفته ميشود و در خدمت كمپانيهاي غربي قرار ميگيرند در آنجا هزاران كارگر دچار زيانهاي جبرانناپذيري از نظر جسمي و روحي گشتهاند. يادمان نميرود از سال 1359 به بعد ميليونها كارگر زن و مرد اخراج، بيكار از خانه و كاشانه تبعيد و محروم و يا با زندان و مرگ روبرو شدند و كسي از آقايان بزرگمنش و دولتهايشان چه ليبرال و نئوليبرال دم برنياوردند و سكوت را بر منافع به كف آمده ترجيح دادند. حال كه ناسپاسان يعني بخشي از بورژوازي ايران نسبت به آنها بداخمي نشان داده است و از سوي ديگر كارگران ايران بنا به ضرورت و نياز واقعي به خاطر تنها زنده ماندن و جنگيدن براي آيندهاي بهتر به ميدان آمده است. و هر روز اعتراض طبقاتيش در عرصههاي مختلف گسترش مييابد. براي كلاه گذاشتن بر سر كارگران، زنان، دانشجويان، معلمان و ستمديدگان، همه جناحهاي بورژوازي را وا داشته است كه «رُل دايه بهتر از مادر» را به عهده بگيرند. و از طرف ديگر اهرم فشاري باشند بر آن بخش از سرمايهد اري متمرد ايران. از اين رو در اين گيرودار و در اين زدوبند سرمايهداران داخلي و خارجي ميخواهند از همديگر انتقام بگيرند تا رقيب را وادار به تمكين خواستههاي خود نمايند. براي نيل به اين مقصود بهتر است تا توجه مبارزات كارگران، زنان، دانشجويان، معلمان را به خود جلب نمايند. براي آنها اشك تمساح ريخته شود. و يا اينكه چند دلار و ريالي هزينه گردد و آن قدر هم نباشد كه اينان سرپاي خود هم بتوانند بايستند. اينجاست كه كارگران و زحمتكشان و هم طبقهايهايمان بايد آگاه باشند و اين تجربه تاريخي را كسب كرده باشند براي ما سياست درستي نخواهد بود اگر قدمي نيز با آنها همگام شويم . اگر امثال حزب توده مستقل بودند بعدها آن حزب به قرباني جولانگاه روسيه و آمريكا و انگليس و ايران مبدل نميشد و قرباني آرام سرمايه لقب نميگرفت. كارگران ايران به اين سياست و منطق و اين حد از كاركرد رسيدهاند كه هيچ وجوهي و هيچ كمكي از طرف دولتهاي بورژوازي به صلاح و سلامت او نيست، مشارکت در جنگ بورژاها ، عملي بس خطرناك و مشمئزكننده براي طبقه كارگر، معلمان، دانشجويان و ستمديدگان خواهد بود. شركت ما در سياستها، تاكتيكهاي آنها به قرباني شدن ما در دامن آنها تبديل خواهد شد. زیرا در همکاری و توافق بورژواهاي داخلي و خارجي طبقه كارگر اولين قرباني قراردادهايشان خواهند بود. به همين دليل ساده است كه ما هيچ كمكي را از طرف دولتهاي بورژوازي و نمايندگانشان از جمله (مركز همبستگي امريكايي) سوليداريتي را قبول نخواهيم كرد و آن را به نقد جدي و چالش خواهيم كشيد. و به هم طبقهايهايمان يادآور ميشويم نبايد قرباني گرگهاي بورژوازي شوند. آنها از اين در هراسند ما با اتحاد و همبستگي و توافق طبقاتيمان و اعتراضمان و با وجود رهبران واقعي نه ساختگي و قلابي به تشكلات خود دست يابيم. بورژوازي از آينده خود بيمناك است. به همين خاطر سعي در بيرون راندن رهبران واقعي، تشكلات واقعي و جايگزين نمودن رهبران قلابي و ساختگي به تبع ساختن قدرتي ظاهري از بالا به پايين و تحميل آن به طبقه كارگر هستند. هدف آنها خلع صلاح قدرت طبقاتي پايينيهاست. اگر آنها به اين امر تاريخي موفق شوند و بخشي از كارگران و همطبقهايهايمان سر تكريم در مقابلشان فرود آورند و ماهيت طبقاتي را فراموش نمايند زيانبارترين ضربه تاريخي را خواهيم خورد. اين وظيفه ماست كه طعمه اختلافات و تضادهاي سرمايهد اران داخلي و خارجي نشويم. وحدت طبقاتي براي ايجاد تشكلهاي طبقاتي وظيفه حياتي در دوره كنوني است. ترفندهاي بورژوازي به اين هم خاتمه نخواهد يافت اين افكار چه بسا نقشههاي شومي را براي به بنبست رساندن جنبش كارگري را در دستور كار خود قرار داده است. با پيش كشيدن اتحاديههاي صوري و قلابي كه تنها از مخيّله چند آدم فراتر نرفته است طرحهاي انقلاب مخملي اقشار و اقمار بورژواليبرالي را به عنوان الترناتيو جار ميزنند و حتي با جمعآوري امضاهايي و فرستادن اين امضاها به عاليجنابان نمايندگان بورژوازي ايران قصد برگشت كارگران به شيوههاي دورههاي قبلي را دارند. زيرا ميدانند كه كارگران در اين دو ساله اخير همه آن شيوه و كاركردها را پشت سر گذاشته و با توجه به بحران شديد سرمايه داري و عدم جوابگويي تمام ارگانهاي بورژوازي به خواستههاي انسانيشان، تنها چاره كار را در ايجاد تشكلهاي واقعي خود نه به شكلهاي صوري و ظاهري از طرف چند كس و از بالا بدون در نظر گرفتن تم واقعي اتحاديهها (زيرا اتحاديه خود از جمع چندين تشكل واقعي و موجود در درون كارگاهها و مجتمعها و ديگر مؤسسات معني مييابد) كه البته كارگران ايران از اتكا به اين نوع تشكلها نيز گذر نموده است تا برسد به اينكه به اتحاديههاي قلابي و از بالاي سر كارگران كه از مخيله بورژوا ليبرالهاي كاخنشين ايجاد شده پيروي نمايند. ميشود با هر ترفندي بخشي از كارگران را اغوا نمود امّا نميشود براي هميشه مبارزه واقعي را از چنگشان خارج نمود. به همين دليل اين پروكاسيون تبليغي نهايتاً در برابر اراده و خواست واقعي كارگران نيز افشا خواهد شد. به همين خاطر گردانندگان اين نوع طرحها به شيوههاي بسيار ناهنجار و غيراخلاقي به مبارزه با رهبران واقعي جنبش كارگري روي آورده و حتّي بدون پرده پوشي، از عوامل بورژوا ليبرال و افراد و نمايندگاني مثل مركز همبستگي امريكايي «سوليداريتي» دفاع نموده و نسبت به ناقدين آنها يعني رهبران جنبش واقعي كارگري كينهتوزانه و پرخاشگرانه عمل نمودند و مينمايند. و حتي در ميان كارگران و تشكلهاي كارگري به تخريب شخصيت و كاركرد اين رهبران متوسل شدهاند. به همين خاطر كارگران ايران تنها از طريق ايجاد تشكلهاي واقعي خود در درون كارخانهها و كارگاهها و متحد شدن آنها در مجموعه بزرگتري از قدرت شورايي خود ميتوانند سد راه تمام زدوبندها و طراحيهاي بوژواليبرالها و نئوليبرالها شوند. در اين عرصه از مبارزه دست به دامان شدن دولت سرمايهدارها از سر گذشته است. فرستادن امضا و نامهي گدايي، كاركرد خود را از دست داده است. اين عمل تنها انرژي و نيروي كار چندين كارگر و فعالين كارگري را به هدر داده و افكار آنها را از مسير واقعي مبارزه جدا و تنها مزيتش مطرح شدن چند نفر عاليجنابان بالانشين در رسانههاي امريكايي و خشنودي سرمايهداران داخلي و امثالهم را ميسر ميسازد. سرمايهداران آمريكايي و ساير دولتها اگر راست ميگويند بروند به كارگران، اتحاديهها، سنديكاها و بيكاران كشورهاي خود هديه دهند كه زير ديون و وامها و فقر كمرشان خم گشته است. و نميتوانند چارهي بحرانهاي پيش رو را حل نمايند. ما از كارگران و فعالين كارگري ميخواهيم تمام انرژيمان را حول ايجاد تشكلهاي واقعي نه صوري و ظاهري بلكه در درون خود كارگران و تنها با نيروي خود كارگران را از اساسيترين اولويتها قرار دهيم. بگذاريد قدرت و نيرو و انرژي به درون طبقه كارگر و به دست تواناي كارگران در مسير واقعي خويش حركت كند و همچنان كه اين روند نيز تداوم داشته و چه بسا به ضرورت واقعي و نياز مبرم امروز جنبش كارگري تبديل شده است. و همچنين به همطبقهايهايمان ميگويم كه تنها به صندوقهاي مالي ايجاد شده توسط خود در درون كارخانهها و كارگاهها و مجامعها و صندوق مالي بينالمللي كارگري به دست تواناي خود كارگران و همطبقهايهاي مبارزمان متكي شويم. تنها با اتكا به نيروي خود ميتوانيم موفق باشيم و موفق خواهيم شد. جهانگیر ویسی
|