فاجغه آتش سوزی شازند وبرخورد موذیانه ی مقامات

حمید قربانی


تیر ١٣٨٧- حولای ٢٠٠٨


تیر ماه 1387

کشته و زخمی شدن کارگران درحین کار، بر اثر نبود وسائل ایمنی وکار طاقت فرسای بیش از حد توان کارگر و اجبار به کاردر محل های ناامن کاری، در جامعه ای مانند ایران به یک مسئله ی روزمره تبدیل شده است . روزی نیست یک یاچند ین نفر کارگر قربانی مطامع و حرص وآز سیری ناپذیر سرمایه داران نگردند وجان شان رااز دست ندهند. پس ازوقوع هر فاجعه هم همیشه در اولین وهله این کارگران هستند که سهل انگاری کرده وموجب کشته شدن خود و همکارانشان، اعلام میگردند.هرگاه نیز کارگران به این وحشیگری و کشتار در محل کار که به قصابخانه تبدیل شده اند، اعتراض کرده و دست به اعتصاب می زنند، خودرامواجه بانیروهای سرکوبگر مجهز به باتوم شوک آور و گاز های گوناگون اشک آور و خفه کننده و سلاح اماده شلیک می بینند. روز دوشنبه 9 تیر1387 در سه محل کار و یابهتر است که گفته شود سه قصابخانه تعداد 43 نفرکارگر،قربانی سودپرستی سرمایه شدند و جان باختند.

ما در این جا، به یکی ازاین شنیع ترین وجنایت کارترین این فجایع که سود پرستی سرمایه داران، مدیران کارخانه واهمال کاری و نادیده گرفتن مسئولین دولتی بانی ومسئول آن بوده، می پردازیم. در روز یکشنبه 4خرداد انفجار و آتش سوزی در 2 کارخانه ساخت مواد شیمیائی درنزدیکی شهرستان شازند در استان مرکزی باعث سوختن و قتل 26 نفرو سوختگی شدید50نفردیگر از کارگران این 2 کارخانه گردید؛ و نیز این دو کارخانه را همراه تمام ابزارو آلاتش تبدیل به خاگستر نمود. براثر سوختگی شدید مصدومین این فاجعه و نیز استنشاق گاز های کشنده ناشی از انفجار، تا کنون تعداد کشته شدگان به 35 نفر رسیده است. از زمان وقوع کشتار کارگران تا حال مسئولین ومقامات ریز و درشت دولتی دراستان به جز یکنفر از مسئولین جز سعی و کوشش زیادی نموده اند که کارفرمایان و مدیران که عاملین اصلی این فاجعه بوده اند راهر طورشده، بیگناه نشان دهند. مثلا در همان روزهای اول از سوی فرماندار شازند آقای اقازاده سهل انگاری کارگری در حین جوشکاری یکی از مخازن علت فاجعه اعلام شد. سپس فرماندار این گفته خود راتعدیل کرد و گفت که هنوز تحقیقات در باره علت آتش سوزی ادامه دارد. اوکه پست و مقامش را مدیون خدمتگذاری به سرمایه داران می داند،اولین تیر تبرئه سرمایه داران و مدیران زالو صفت و مفتخورامثال خود را شلیک کرد. سپس استانداروارد میدان گردید واو نیز، گفته مسئول پائین تر از خود را تأئید نمود وگفت که سهل انگاری کارگرسوخته شده و به خاکستر تبدیل گردیده عامل انفجاربوده است. با علام این دومقام ارشد در شهرستان واستان، زمینه چینی اصلی برای تبرئه خود این مسئولین و کارفرمایان انجام گرفت. سنگر بندی مستحکمی در برابر خانوادههای فقر زده و از هستی ساقط شده جان باختگان شد. خلنوادههائی که نه امکان مادی برای وکیل گرفتن دارند و نه تشکل کارگری موجود هست که تا با رجوع به آن بتوانند این کارفرمایان غیر انسان و مسئولین مزدورش را به محاکمه بکشند. و از طرف دیگر علت آتش سوزی کسی معرفی می شود که خودش ذغال شده و وجود ندارد که از خود بدفاع برخیزد. بعد از این که علل دیگری ازطرف خانواده ها ویکی از مسئولین اعلام گردید، حالا یکی دیگراز این جیره خوران سرمایه، ان هم در لباس دادستان بی دادگستری استان مرکزی به نام صادق مهدوی راد، با آنکه می گوید: " واحد صنعتی حادثه دیده " «کیمیا گستران سپهر» در حال تعمیرات اساسی دوره ای« اورهال» بوده و در تحقیقات اولیه مخازن از استانداردهای لازم برخوردارنبوده است." ولی او بعنوان مقام ارشد قضائی استان، به نوشتۀخبرنگار روزنامه سرمایه بر "غیرعمدی" بودن "حادثه "انفجار تأکید می کند. همین که فاجعه رابه حادثه تغییر می دهند، بتن ارمه را برای حفاضت از اربابان خود ریخته اند! اما مزدور اولی یعنی فرماندار، همان شخصی که اول از همه سهل انگاری کارگران یعنی قربانیان فاجعه را باعث اتش سوزی اعلام کرده بود، امروزه بعد از روزها از نامشخص بودن علت آتش سوزی حرف میزند ومی گوید که مدت زیادی لازم است تا علت اصلی مشخص شود! یعنی پرونده مشمول مرور زمان گردد، تا مزدران تفنگ بدست با ترساندن خانوادههای سوحته شدکان و مصدومین فاجعه، سر و ته قضیه راهم بیاورند ومثل پرونده فجایع دیگری همچون فاجعه به گلوله بستن کارگران خاتون ایاد و به قتل رساندن 5 نفر را و زخمی نمودن تعداد زیادی از کارگران، خانوادهها و یاری دهندگانشان مختومه اعلام گردد.

حال به بینیم که علت واقعی که تا کنون اعلام شده ، چه بوده است؟ البته این نکته هم قابل ذکراست که ما فقط به نشریات و سیاست های داخل رجوع کردیم. آتش سوزی زمانی رُخ می دهد که کارگران نباید سرکار می بودند،زیرا که دستگاه ها درحال تعمیرو بازبینی بودند.درچنین مواقعی به گفته ی مهندس حبيبي، مسوِؤل واحد كارشناسي و ايمني سازمان آتش‌نشاني اراك، کارگران باید از محل کار بیرون می بودند ودستگاهها خاموش می شدند. او که با خبرنگار ایسنا مصاحبه کرده است،این مسئله را چنین توضیح می دهد: " در اين حالت تمامي سيستم‌ها، تخليه و كاركنان نيز از شركت خارج مي‌شوند تا سيستم‌هاي شركت، تعمير و بازبيني شوند. اما با وجود اين حالت، كاركنان همچنان در شركت مشغول فعاليت بودند." به گفته همین مسئول درچنین مواقعی باید مسئولین ایمنی درمحل حضور داشته باشند که در این مورد هیچ مأمور ایمنی وجود نداشته است. و نیز در قسمتی از گزارشی که روز نهم خرداد، گزارشگران روز نامه سرمایه از شازند تهیه کرده و در روز 11 خرداد در همین روزنامه به چاپ رسیده، از زبان خواهر کارگر جوانی که در کنار مخزنی که نشت گاز از ان باعث انفجار و اتش سوزی شد وخود این کارگر را به خاکسترتبدیل نمود، چنین می خوانیم: " در میان همهمه زنان داغداریکی از خواهران محمد جعفری گریه اش را کنترل می کند، با یغضی در گلو روزهای کاری برادرش را که روزی از دهانش شنیده بود، باز گو می کند: « محمد می گفت کارش جوشکاری در قسمتی است که پراز مخزن های الکل و مواد شیمیائی همچون جوهرنمک و سایر اسیدهاست.» محمدهمیشه با خنده میگفت یک جرقه اتش همه ما را پودر می کند.»
به گفته خواهر محمد، او در کنار مخازن بزرگ اسید ومواد شیمیائی جوشکاری می کرد و چند وقتی می شد که از نشت یکی از مخازن مواد اسیدی خبر داشت و می گفت بارها این نکته را با مسئولان و کارفرمای بخش گوشزد کرده ام، اما مسئولان هر باربی اعتنا یه آن به ما اطمینان داده اند که هیچ مشکلی نیست.» نمی دانیم اگر اتش سوزی و سوختن کارگران بدین علت عمدی نیست، پس چطور میتوانست عمدی باشد؟ حتمن می باید کارفرما کبریت می زد و بعد عمدی می شد؟ البته در ان هنگام نیزاین مزدوران دوره دیده بهانه ای پیدا می کردند. این حلیه گران مفتخور برای همه چیزآماده اند. بازهم در همین گزارش از زبان یک کارگر که تنها کارگر جان سالم بدر برده می باشد، می خوانیم: " شهرک صنعتی به ان بزرگی آیا نباید یک ایستگاه آتش نشانی داشته باشد؟" به گفته او تنها سیستم ایمنی این کارخانه سه کپسول کوچک ضد حریق بوده و هیچ وسیله ایمنی برای کارگران درنظر گرفته نشده است؟"

حال این ها را پهلوی گفته مهندس حبیبی مسئول واحد کارشناسی و ایمنی آتش نشانی قرار دهید، که بنا به آن کارخانه درحال بازرسی ودستگاهها در حال تعمیر و می باید در چنین مواقعی همه سیستم ها خاموش و کارگران مرخص شده باشند. امابا این حال 90 کارگر در دو کارخانه مشغول کار بوده اند، آنگاه به ماهیت گفته های موذیانه، رذیلانه و خیانتکارانه مسئولین استان که با خواندن و شنیدن این گفته ها، باز هم اعلام می کنند که علت مشخص نیست ویا علتبه قتل رسیدن کارگران را غیر عمدی اعلام می کنند، پی می برید. البته نباید از کسانی که از یک طرف برای چنین مواقعی استخدام شده اند و حقوق و امتیازاتشان از غارت دسترنج کارگران تهیه و پرداخت می گردد و از طرف دیگر خودشان در مذان اتهام ، به علت چشم پوشی و نادیده گرفتن حتی قوانین ارتجاعی خودشان هستند، انتظاری بیش ازاین داشت.
این رفتاری که با این تولید کنندگان سود برای سرمایه و رنج و محنت و مرگ برای خویش، انجام گرفت وجان آنها را گرفت و ماباقی را به مرده زنده تبدیل نمود، و حال با بازماندگان و خانوادههای انها میکنند،فقط ازیک مشت مقامات رشوهخوار جانی دولتی جنایتکار واز خوی ضد انسانی و سود پرستی سرمایه داران و مدیران سودجوئی که از حس انسانیت بوئی نبرده با شند، سرچشمه می گیرد ونه از چیز دیگری.
البته همان طور در بالا گفته شد،کشتار کارگران بخاطر منافع و سود بیش از پیش کارفرمایان و دولت مزدور و انسانکش شان، فقط از این فاجعه دلخراش شروع نشده و این هم متآ سفانه آخرین نبود و نخواهد بود. کارگران هر روزدر بارگاه سرمایه قربانی میگردند. کارگران بوسیله نیروهای سرکوبگر سرمایه، یک روز در خیابانها وکوچه های شهر بابک و بندر دیلم و.. به گلوله بسته می شوند وبه خاک و خون کشیده می گردند و روزدیگر درشازند می سوزند وبه خاکستر تبدیل میگردند و بازهم روزدیگری ساختمان 7 طبقه روی سرشان میریزد و 20 کارگر جوان از17ساله تا25 ساله را زنده زنده زیرصدها خروار اهن و آجر و سیمان مدفون مینماید. یا اینکه در همان دوشنبه 10 تیر ماه با انفجار کارخانه ای درمحمد شهر کرج 17 کارگرزندگی شان فدای مطامع سرمایه داران می شود. همه جا را، از محل کار گرفته تا خیابان به مکان کشتار و آزار و اذیت کارگران و سایر زحمتکشان تبدیل کرده اند. اصلا روزی نیست که کارگران به عناوین مختلف و به اشکال متفاوت جانشان را برای سودهی بیشتر سرمایه از دست ندهند.

اما کارگران و فعالین کارگری، فعالین جنبش های دیگر و مدافعان حقوق و یک زندگی لایق شأن انسان وهمچنین وکلای انسان دوست و مترقی در این رابطه می توانند ساکت ننشسته و به یاری این خانواده هاو سایرین بشتابند. چنین فاجعه وفجایعی را باید بعنوان قتل عامهاوجنایت علیه انسان مطرح کرد. می شود اعتراض نمود و تظاهرات سازمان داد و اعتصاب نمود. نباید اجازه داد که کشتار فجیع این کارگران و ... نیز مانند کشتار معدن مس باب نیزو دراستان کرمان و کارگران خاتون آباد که به گلوله بسته شدند، پرونده اش شامل مرور زمان گردد. می شود کارفرمایان، مدیران کارخانه و همچنین مسئولین ادارات ذیربط را به دادگاه کشاند. جان کارگران که گرفته شد و دیگر قابل برگشت نیست،اما می شودغرامت مالی برای زنده مانده ها یعنی کودکان و والدین شان و همچنین مصدومین این فجایع دردناک به سرمایه داران زالو صفت تحمیل کرد. این شدنی است اگرکه همه ما و بویژه کارگران متحدانه وارد میدان گردند. در اینجا نیز ضرورت و نیاز به تشکلات توده ای طبقاتی کارگری که براساس منافع کارگران شکل گرفته باشند ومبارزه کارگران را بر علیه سرمایه داران و دولتشان رهبری کنند، بعینه دیده میشود.


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com