!علی نجاتی تنها نخواهد بود

بهزاد سهرابی 

مرداد ١٣٩٠- آگوست ٢٠١١


جمعه ١۴ مرداد ماه ١٣٩٠

"امروز در حالی این پیام و شرح حال را می نویسم كه بعد از ٢۵ سال كار و تلاش، بیش از دو سال است كه به دلیل دفاع از حقوق عقب افتاده ی خود و دیگر هم طبقه ای هایم از كار اخراج شده ام اما در مقابل سرمایه داری و نابرابری مقاومت كرده و تن به ذلت نداده و با عزمی راسخ و اعتقادی استوار در پیشبرد اهداف طبقاتی خود ثابت قدم ایستاده ام؛ این در حالی است كه خود و خانواده ام نزدیك به سی ماه است كه از حداقل حقوق انسانی و معیشتی به عنوان یك شهروند ایرانی محروم هستیم وتنها گناه من این است كه به عنوان نماینده ی كارگران از حقوق عقب افتاده ی خود و دیگران دفاع كرده ام."

این قسمتی از پیام علی نجاتی می باشد که در تاریخ سوم مرداد ۱۳۹۰ از طریق سایت "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" منتشرشده است.

علی نجاتی ، کارگری آگاه ، نماینده وفعالی دلسوز ، رهبری خوش نام و جسور می باشد ، که به خاطر دفاع از مطالبات طبقاتی کارگران چندین بار، بازداشت و زندانی شده و بر اساس آخرین خبر منتشره ، مجددا حکم یک سال زندان تعزیری برای وی صادر شده است.

نظام سرمایه داری ، بیشتر از هر زمان دیگری خود را ناچار می بیند از منافع خود دفاع کند. هر اندازه تضاد منافع طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار عمیقتر می شود، مبارزه روزانه این دو طبقه، وارد عرصه نوین مبارزاتی خود می شود . امروز سرمایه داری حاکم بر ایران همگام با نظام جهانی سرمایه ، و با پیروی ازسیاست های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول ، مشترکا کمر به نابودی هر نوع مبارزه ای بسته اند ، که رنگ و بوی طبقاتی را با خود حمل می کند.

بحران اقتصادی و سیاسی ، پایه های نظام سرمایه داری ایران را در تنگنای تاریخی خود قرار د اده است، بحرانی ساختاری که در ماهیت تمامی نظام های سرمایه سالار نهفته است . در چنین شرایطی حامیان و مدافعان حفظ شرایط موجود ، در تلاش هستند به هر طریق ممکن از این بحران گذر کنند.

تا کنون حاکمیت سرمایه از طریق استثمار ، قرارداد ها ی موقت و سفید امضاه ، اخراج سازی ها ، بیکاری میلیونی و تبدیل آن به چماقی بر بالای سر کارگران شاغل ، ممانعت از تشکل یابی کارگران ، فقر و فلاکت ، دستمزد های حقارت آمیز و صد ها اجحاف دیگر، و ازدیگر سو ، فشار بر کارگران آگاه و معترض و پیشروان کارگری ، و اخراج آنان از محیط کار ، بازداشت این فعالین و صدور احکام زندان ، شلاق و جرائم نقدی ، سعی بر آن داشته و دارد ، تا بتواند هر چه بیشتر، به سود های نجومی دست یابد و هم زمان ، باز سازی اقتصادی را به پیش ببرد.

بر این اساس، نظام سرمایه داری هم چون گذشته و بخصوص در چنین شرایطی توان و تحمل هیچ اعتراضی را بر نمی تابد و در مقابل کارگران و فعالینی که برای رهایی خود و هم طبقه ای هایشان، دست به مبارزه میزنند و از حقوق خود به دفاع بر می خیزند، چاره ای به جز سرکوب نمی بیند، که این خود نشان از عجز و ناتوانی سیستمی دارد که در حل این بحران ناتوان است .

نظام سرمایه داری نیک می داند که اندک فضایی که جنبش کارگری با جانفشانی و مبارزه سرسختانه به دست آورده است ، در صورت متشکل شدن و ایجاد تشکل های توده ای طبقاتی ، می تواند خیل عظیم و میلیونی کارگران را به مبارزه طبقاتی بکشاند و طبقه کارگر بر سرنوشت خود حاکم شود. امروز کارگران خوش نام و دلسوز و فعالینی که در عرصه دفاع ازمنافع طبقاتی، تمام زندگی و هستی خود را بر طبق اخلاص گذاشته اند ،در خور هر احترام و ستایشی هستند.

علی نجاتی ، وفا قادری ، رضا شهابی ، یدی قطبی ، خالد و غالب حسینی ، شاهرخ زمانی ، محمد جراحی ، بهنام ابراهیم زاده ، صدیق سبحانی و... تنها نمونه هایی از بی شمار پیشروان کارگری هستند که با فداکاری و جسارت ، با درک و شناخت مظاهر ظالمانه سرمایه داری، و برای رهایی از فقر و فلاکت و استثمار، متحمل بیشترین فشار ها هستند و به جرم دفاع از حقانیت طبقاتی، همیشه مورد اذیت و آزار قرا گرفته اند.

دفاع از علی نجاتی و تمامی کارگران و پیشروان کارگری ، یک وظیفه طبقاتی را می طلبد ؛ باید پیشروان طبقه کارگر صدای اعتراض آنان باشند و در شرایط کنونی باید با تمام توان و در حد خود ، بتوانیم از حقانیت جنبش کارگری ایران و فعالین و پیشروان این جنبش به دفاع برخیزیم.

بی شک طبقه کارگر با تجارب بی شمار خود به این امر رسیده است که تنها باید به نیروی خود باور داشته باشد ، باور به هر نهاد و سازمانی به جز تشکل های طبقاتی ، که خود کارگران در ایجاد و اداره آن نقش داشته با شند ، نه تنها ما را به سر منزل مقصود نخواهد رساند ، بلکه مبارزات ما را به انحراف خواهد برد و به نام کارگر پناهی، به عنوان ابزاری برای رسیدن به منافع خود، از ما استفاده خواهند کرد.

علی نجاتی، رضا شهابی، وفا قادری و... نمایندگان کارگران ایران هستند؛ نمایندگانی که دل در گرو رهایی طبقه کارگر گذاشته اند. باید از این پیشروان کارگری دفاع کنیم؛ دفاع از آنان، دفاع از حقانیت جنبش کارگری ایران است.

مدافعان جنبش کارگری همیشه و در هر شرایطی رسالت تاریخی و طبقاتی خود را با تمام کاستی ها به نمایش گذاشته اند و این بار هم باید بتوانیم در این مبارزه نابرابر از دوستان کارگر خود به دفاع برخیزیم، همانطور که علی نجاتی در پیامش گفته بود "همانطور كه میدانید این همه مشكلات و فشارهای طاقت فرسا تا كنون نتوانسته كوچك ترین مقدار از بی حوصلگی و یاس و نا امیدی وخللی در روحیه ی این رفیق شما كارگران وارد كند و این مصمم بودن برای پیشبرد هدف طبقاتی خود را مدیون بزرگی شما عزیزان زحمتكش میدانم و لاغیر.

در مدتی كه در زندان بوده ام و نیز در ایام پس از آزادیم، شما عزیزان همیشه به این رفیق كارگرتان و خانواده ام لطف و محبت های خود را ابراز داشته اید؛ در این مدت هیچ گاه احساس تنهایی نكرده ام. علیرغم اینكه از ناراحتی قلبی رنج میبرم اما عشق به شما هم طبقه ای های زحمتكش نه تنها ناراحتی جسمی مرا التیام می بخشد بلكه روح مرا تازه كرده و پرورش داده و من از همیشه قبراق تر می شوم. این روحیه سرشار از امید را فقط و فقط از صداقت و رفاقت شما عزیزان كارگر و زحمتكش میدانم."

پس یک بار دیگر ثابت خواهیم کرد که علی نجاتی تنها نخواهد بود و بر اساس وظیفه طبقاتی و در حد توان ، قد م هایمان را گام به گام در راستای رشد و تعالی جنبش کارگری با پیشآهنگی شما ودیگر کارگران به پیش خواهیم برد، و صدورهر گونه حکمی برای کارگران و پیشروان کارگری را محکوم کرده و خواستار آزادی کلیه کارگران زندانی و تمامی کسانی خواهیم بود که به خاطر دفاع از عقیده و اندیشه در بند می باشند.

نابود باد زندان.

زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران.

بهزاد سهرابی - سیزده مرداد ۱۳۹۰

Sohrabi_b1343@yahoo.com


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com