پایان اعتصاب نساجی کردستان، درسهایی از یک تلاش موفق

هومن فرجام


آبان ١٣٨٣


نساجی کردستان، به واسطه حضور کارگران آگاه وپی گیر همواره از سالهای شصت تا کنون محل در گیری و کشمکش بین کارگران و کارفرما به نبع آن نیروهای پلیس بوده است. نساجی کردستان در واقع یکی از چند صد کارخانه ای است ، که توسط کارتل بنیاد مستضعفان اداره میشود که حکم یک بنگاه بزرگ خصوصی برای سپاه و عوامل تروریستی وبیت رهبری است به طوری که بیلان کاری اش به حدی است که از آن به عنوان یک دولت موازی کابینه نام برده می شود. مدیریت کار خانه های زیر نظر این بنیاد همیشه سعی کرده است که از جذب وادامه کارکارگران فعال جلو گیری کند بر همین اساس بود که مدیریت کارخانه نساجی کردستان به بهانه طرح اتوماسیون ونوسازی، یکصدو بیست شش نفر از کارگرانی که به داشتن تجربه فعالیت کارگری و سابقه کار بالا جزءرهبران عملی شمرده می شده اند رادر لیست اخرج میگذارد. حدود دو ماه پیش 50 نفر از کارگران قرار دادی را در چند مرحله تسویه میکند. وتلاش منفردانه این کارگران وتوسل آنها به شوراهای اسلامی واداره کارخانه کارگر راه به جای نمی برد وبا نازلترین حق خرید خدمت مصوب قانون کار یعنی دوماه به ازای هر سال اخراج می کنند.

در دور جدید اخراجها76نفرازکسانی در لسیت بوده اند که مدیریت کارخانه از آنها واهمه زیادی داشته است و برای خرید خدمت آنها سه ماه پیشنهاد میکند مقاومت کارگران ورایزنی های کارفرما برای اقناع کارگران بی نتیجه می ماندوکارگران پرداخت هشت ماه و یا باز گشت به کاررا خواهان شدند.

از روز شنبه 9آبان در محل کار دست به اعتصاب میزنند که با بی اعتنایی کارفرما مواجه می شودودر روز بعد در یکی از سالنها اعتصاب غذای خودرا شروع می کنند . در طی روزهای اعتصاب غذاوضعیت جسمانی نعدادی از کارگران به وخامت می رود وچندین نفر ازآنان با خونریزی معده و بالا آوردن خون وافت فشارمواجه شده در بیمارستان بستری میشوند که با گذشت دو روز از اعتصاب غذا باز هم با بی توجهی مسئولین مواجه می شوند. کارگرن بخشها و شیفتهای دیگر تصمیم به حمایت می گیرندودر این موردو برای شروع یک اعتصاب کامل به گفتگو می پردازند که با کارشکنی شورای اسلامی کاربه بهانه اینکه فعلا مصلحت نیست و... مواجه می شوند. در این بین با تشکیل کمیته حمایتی از بیرون کارخانه واطلاع رسانی به موقع در شرکتها وکارخانه ها ،کارگاه ها ،دانشگاه هاواعلام پشتیبانی دانشجویان وکارگران با امضای طومار و پخش اعلامیه های حمایتی در داخل کار خانه شور همبستگی طبقاتی کارخانه را فرا میگیردو وبه نصیحتهای محافظه کارانه شورای اسلامی کار وقعی نمی نهند ودر یک اقدام هما هنگ واحدهای ریسندگی ومقدمات وبافندگی دست از کار کشیده و از همکارانشان می خواهند به اعتصاب غذا پایان دهندکه به این ترتیب فعالیت کارخانه.متوقف می شود (به اصطلاح جامعه شناسی مارکسیستی برای یک مقطع کوتاه طبقه در خود به طبقه برای خود تبدیل می شود)با گسترش خبر اعتصاب در داخل شهر ومراجعه مداوم خانواده کارگران به کارخانه مدیریت سراسیمه غافلگیر شده ونیروهای پلیس را فرا میخواند. به همان تعداد کارگران پلیس ونیرههای امنیتی در کارخانه مستقر می شوند واز این به بعد طرف مذاکره کارگران نیروی پلیس وامنیت است. (جهت اطلاع آنهایی که باور ندارند دولت به قول انگلس کمیته اجرایی وچماق دار نظام بورژوازی است!)

سه شنبه شب به سفارش وزارت کشور مبنی به پایان دادن اعتصاب به هر نحو ممکن ودر پی باز تاب خارجی اعتصاب وحاد شدن اوضاع کمیته چهار جانبه از به نمایندگی از اطلاعات ،اداره صنایع ،اداره کار،میریت کارخانه تشکیل می شود وتصمیم به ختم دادن اعتصاب می گیرند.

روز چهار شنبه دو رو.ز از اعتصاب کامل گذشته است هماهنگی برای تجمع خانواده ها و تشکلهای غیر دولتی در جلوی کارخانه شروع شده است . اطلاعیه های کمیته حمایت از کارگران اعتصابی درذر دیوارشهرو بورد اعلانات دانشگاه وخوابگاه دانشجویان چسپانده شده است .دانشجویان در صدد پیوستن به کارگران هستد.از طرفی نیروهایی پلیس چنگ و دندان نشان داده و مدیریت با تهدید به اعلام ورشکستگی و بیرون کردن همه کارگران وتعطیلی کارخانه،کارگران سعی بردر هم شکستن اعتصاب دارد.کارگران با توجه به سابقه سر کوبهای خونین خود را در معرض حمله عوامل پلیس می بیند. وضعیت وارد فاز دیگری میشود از صبح چهار شنبه مدیریت نمایندگان کارگران را به مذاکره دعوت میکندوبه آنها سه پیشنهاد می دهد اول اینکه کارگران به شوراه های حل اختلاف شکایت کنند دوم در نوبت آماده بکار باشند تا به تدریج به کار فرا خوانده شوند وسوم اینکه به ازای هر سال چهار ماه ونیم با احتساب حق سختی کار وعائله مندی (قبل از اعتصاب فقط حقوق پایه در نظر گرفته شده بود) ودر هر حال اعلام کرده بودند که به اعتصاب پایان دا ده می شود. نهایتا کارگران اخراجی ضمن قدر دانی از دیگر همکارانشان و دعوت آنها به همبستگی دایمی در شرایط ارعاب وتهدید به حمله برای جلو گیری از خونریزی بند بند آخر را می پذیرند و توافقنامه را امضا میکنند. کارگران هر چند به همه خواسته های خود نرسیدند، اما دست آوردهای آن به حدی بود که همه احساس پیروزی می کردند. به این دلیل که اولا در گذشته و در اخراج های کارگران مختلف اولین باری است که در حمایت اخراجها یک کار خانه بزرگ در اعتصاب کامل ودر آستانه رویارویی کامل با نیروی مسلح پیش رفته است. دوم اینکه در گذشته اخراجها بیشتر مواقع با فریبکاری کارفرما وکشاندن کارگران به پروسه طویل مدت و فرسایشی کمیته حل اختلاف عملا کمتر زمانی حاظر به پذیرش هر گونه مطالبه کارگران فرا تر از قانون ضد کارگری کار شده است که در اعتصاب نساجی کردستان با تحمیل نیمی از خواسته های کار گران نسبت به سابقه کار تاحد چهار میلیون تومان نسبت به قبل از اعتصاب تفاوت داشته است. سوما در حالیکه بیشتر اعتصابها در حد یک اعتراض صنفی باقی مانده و با بی اعتنایی مقامات مواجه می شود این اعتصاب در سطح وزارت برایش تعین تکلیف شد (هر چند وحشیانه و ارعاب آمیز). چهارم اینکه تشکیل کمیته حمایتی و اطلاع رسانی به بیرون از کارخانه وانعکاس مطالبات ودر خواست حمایت کارگران و جواب مثبت ازطرف کارگران ودانشجویان واقشار مختلف مردم به کارگران اعتماد به نفسی دوچندان داد و فصلی نوین برای همکاری واتحاد عمل محافل چپ وکارگران گشود وبه عتوان یک الگوی عملی تجربه ای شد که میتواند در شرایط کنونی ودر شهر ها و جاهایی که اعتصابی صورت می گیرد به کار گرفته شود.

هومن فرجام

hoomanfarjam@yahoo.com