سلاح‌هاى هسته‌اى‌،

استراتژى بقاى جمهورى اسلامى

صلاح مازوجى

قطعنامه ١٢ سپتامبر آژانس بين‌المللى انرژى اتمى در باره برنامه‌هاى هسته اى ايران بار ديگر اين موضوع را در مرکز توجه افکار عمومى قرار داده است. بر اساس قطعنامه آژانس بين‌المللى انرژى اتمى تا پايان ماه اکتبر سال ميلادى جارى به ايران فرصت داده شده تا ثابت کند که جمهورى اسلامى به دنبال توليد سلاحهاى اتمى نيست. تلاشها و فعاليت هاى ديپلماتيک فشرده ايران نتوانست جلو تصويب اين قطعنامه را بگيرد.

اين قطعنامه زمانى تصويب شد که آژانس بين‌المللى انرژى اتمى اعتماد خود را به همکارى‌هاى ايران در اين زمينه بکلى از دست داد و همانطور که در قطعنامه مذکور آمده است، پيش‌تر نيز اعلام کرده بودند که بازرسان اين سازمان در ايران قطعات وارداتى مرتبط با برنامه‌هاى غنى‌سازى، بويژه تجهيزات و قطعات وارداتى که به ذرات اورانيوم بسيار غنى شده که فقط مى‌تواند در توليد سلاحهاى هسته‌اى کاربرد داشته باشد را پيدا کرده‌اند. آژانس بين‌المللى انرژى اتمى اميدوار است که با وادار کردن جمهورى اسلامى به پذيرش و امضاى پروتکل الحاقى که بر اساس آن بازرسان اين سازمان مى‌توانند سرزده و بدون اطلاع قبلى از نيرو‌گاههاى هسته‌اى ايران بازديد بعمل آورند، بتوانند جلو خطر دستيابى جمهورى اسلامى به سلاحهاى اتمى را بگيرند.

اما سابقه تاريخى برنامه‌هاى اتمى ايران به بيش از چهل سال پيش بر مى‌گردد. اگر امروز امريکا برنامه‌هاى اتمى ايران را به دليل ذخاير عظيم نفت و گاز ايران قابل توجيه نمى‌داند، اما در سال ١٩٦٠، در دوران جنگ سرد زمانى که رژيم شاه نقش ژاندارم و بازوى مسلح امريکا در منطقه را ايفا مى‌کرد همين امريکا رژيم شاه را تشويق کرد تا به کمک امريکا برنامه‌هاى توليد انرژى اتمى خود را به مرحله اجرا در آورد.

بعد از انقلاب ٥٧ ايران، جمهورى اسلامى عليرغم اعتراض‌ها و مخالفت‌هاى امريکا و نگرانى‌هاى اروپا، در همکارى با چين و روسيه برنامه‌هاى اتمى خود را پيش برد. با پايان جنگ سرد و فروپاشى بلوک شرق رژيم اسلامى بدون آنکه هزينه زيادى را صرف پروژه غنى سازى اورانيوم کند اين امکان را يافت تا از طريق قاچاق و بکمک باندهاى مافيايى نيازهاى خود را در اين زمينه تامين کند. جمهورى اسلامى توانست در مدت زمانى نه چندان طولانى به يارى کارشناسان چينى دو راکتور اتمى را در مرکز پژوهشى اصفهان مورد بهره بردارى قرار دهد و چهار راکتور ديگر را براى استقرار در مرکز اتمى بوشهر از روسيه خريدارى کرد.

فشارهاى آنزمان امريکا بر روسيه نتوانست مانع همکارى‌هاى اتمى ايران و روسيه شود، چون روسيه هنوز از دايره رقابت‌هاى منطقه‌اى خود را کنار نکشيده بود. محاصره اقتصادى ايران از جانب امريکا بمنظور به کنترل در آوردن رژيم ايران عملا با شکست مواجه شد و رژيم جمهورى اسلامى توانست از شکاف موجود بين اروپا و امريکا چنان استفاده کند که بيشترين زيان را کمپانيهاى امريکايى متحمل شوند، و کمپانيهاى اروپايى بدون توجه به در نظر گرفتن شرايط امريکا به سرمايه‌گذارى در ايران پرداختند.

در آنزمان امريکا مى‌خواست با اعمال فشار بر ايران جلو توسعه‌طلبى‌هاى جمهورى اسلامى را که با ايده هاى پان اسلاميستى توجيه مى‌شد بگيرد و مزاحمت‌هايى را که که اين رژيم از طريق جريانات و دستجات اسلامى در منطقه و حزب‌الله در لبنان به زيان منافع آمريکا ايجاد مى‌کرد خنثى کند. و با ايجاد هراس از گسترش نفوذ ايران در ميان کشورهاى عرب منطقه ، حضور نظامى گسترده‌تر خود را در منطقه توجيه کند و در مجموع توازن قواى مطلوب‌ترى را براى پيشبرد اهداف خود در منطقه ايجاد کند.

جمهورى اسلامى نيز در آنزمان از دست زدن به رقابت‌هاى هسته‌اى، استراتژى توسعه‌طلبانه خود را تعقيب مى‌کرد و از اين موضع که دستيابى به سلاحهاى هسته‌اى مى‌تواند رژيم اسلامى را در موقعيت مناسبترى براى دستيابى به رؤياهاى پان‌اسلاميستى‌اش قرار دهد و در منازعات منطقه‌اى هم به ايران دست بالا را مى‌دهد و به انحصار سلاحهاى اتمى در منطقه و در دست اسرائيل پايان مى‌دهد، هزينه‌هاى بسيار هنگفتى را به توسعه برنامه‌هاى اتمى خود اختصاص داد.

اما اکنون بسيارى از فاکتورها تغيير کرده‌اند، آرمانها و بلند پروازى‌هاى پان اسلاميستى جمهورى اسلامى زير آوار شکست‌هاى پى در پى در عرصه داخلى و بين‌المللى مدفون شده‌اند. اکنون تداوم رقابت‌هاى هسته‌اى جمهورى اسلامى براى تهديد کشورهاى همسايه و حتى اسرائيل نيست. دستيابى به سلاحهاى هسته‌اى براى رژيم جمهورى اسلامى که با يکى از ژرف‌ترين بحرانهاى سياسى و اقتصادى دوران حيات خود دست بگريبان است بخشى از استراتژى بقا است. سياستگذاران جمهورى اسلامى که در داخل ايران بر دريايى از نفرت و انزجار عمومى حاکميت مى‌کنند بر اين باورند که در جهان بى ثبات کنونى براى بقاى خود به سلاحهاى اتمى نياز دارند. جمهورى اسلامى وارد شدن به پيمان منع گسترش سلاحهاى اتمى و صلح آميز خواندن برنامه‌هاى هسته‌اى اش را پوششى براى پيشبرد استراتژى بقا قرار داده است. سران جمهورى اسلامى هيچ ابايى از اين ندارندکه براى بقا خود مردم ايران و منطقه را در خوف و هراس يک جنگ ويرانگر اتمى فرو ببرند.

امريکا هم در متن استراتژى عمومى‌ترى اعمال فشار بر جمهورى اسلامى را پيش مى‌برد. امريکا که بعد از جنگ خليج، مداخله در بالکان، لشکرکشى به افغانستان و قدرت‌نمائى عريان در عراق و سپس اشغال اين کشور تلاش کرده تا چهره امپراتور بلامنازع جهان را از خود به افکار عمومى جهان القا کند، نمى‌تواند سبکسرى‌هاى جمهورى اسلامى آنهم در منطقه‌اى متزلزل که هنوز بر سر سرنوشت آن در ميان بلوکهاى مختلف امپرياليستى اختلاف وجود دارد را تحمل کند، بويژه آنکه تلاشهاى جمهورى اسلامى براى گسترش برنامه‌هاى هسته‌اى از آن حربه‌هايى است که امريکا با دستاويز قرار دادن آن مى‌خواهد جمهورى اسلامى را در جهت منافع خود اصلاح کند.

اما امريکا ظاهرا از تجارب گذشته درس گرفته است، امريکا مى‌داند که محاصره اقتصادى يکجانبه عليه ايران کارائى ندارد. براى همين امريکا اگر چه در پشت صحنه گرداننده اصلى تصويب قطعنامه ١٢ سپتامبر آژانس بين‌المللى انرژى اتمى عليه ايران بود، اما چنان رفتار کرد که وانمود کند که اروپا کمتر از امريکا نگران و مخالف برنامه‌هاى اتمى ايران نيست.

دولتهاى اروپايى هم که بسهم خود از توسعه برنامه‌هاى هسته‌اى ايران نگران هستند و از طرف ديگر نمى‌خواهند هيچ بهانه‌اى براى تک‌روى و يکه‌تازى امريکا فراهم آورند و از آنجا که بخوبى به اين امر واقفند که تداوم رابطه اقتصادى با غرب تا چه اندازه براى پيشبرد برنامه‌هاى اقتصادى ايران حياتى است به پاى تصويب قطعنامه ١٢ سپتامبر با چاشنى تهديد محاصره اقتصادى رفتند.

قطعنامه آژانس بين‌المللى انرژى اتمى واکنش‌هاى مختلفى را در ميان سران جمهورى اسلامى برانگيخته است. حسين شريعتمدارى نماينده خامنه‌اى در روزنامه کيهان گفته است ""که امضاى پروتکل الحاقى رازهاى محرمانه و موقعيت بازدارنده دفاعى کشور را بر دشمنان فاش خواهد کرد"" و باز مدير همان روزنامه اعلام کرده ""که ايران نه تنها نبايد از ترس مرگ خودکشى کند بلکه بايد از پيمان منع گسترش سلاحهاى هسته‌اى هم خارج شود"".

البته اين نوع اظهارات قبل از هر چيز بيانگر اين واقعيت است که برنامه هاى هسته‌اى ايران بر خلاف دروغ‌پردازى‌هاى سران رژيم صلح آميز نيستند، بلکه اين برنامه‌هاى محرمانه و مرموز با هدف تقويت بنيه دفاعى رژيم گسترش مى‌يابند.

در مقابل اين نوع اظهارات جناح محافظه‌کار، حزب مشارکت اسلامى که اکثريت کرسى‌هاى مجلس ايران را داراست، ضمن اينکه جناح محافظه‌کار را عامل بحران در روابط بين‌المللى ايران معرفى کرده است، اعلام کرده که خواهان امضاى پروتکل الحاقى از جانب جمهورى اسلامى است.

اصلاح طلبان که بهار اصلاحاتشان به خزان گراييده است و ماهيت بورژوايى و ضدانقلابى برنامه هايشان بيشتر براى توده هاى مردم روشن شده است، در حالى که قدرت مانور خود را از دست داده‌اند مى‌خواهند با تطبيق دادن خود با سياستهاى غرب براى تحت فشار قرار دادن جناح محافظه‌کار نهايت بهره‌بردارى را بکنند.

خامنه‌اى تاکنون در اين باره سکوت اختيار کرده است. اما واقعيت اين است که عليرغم بيانات و مواضع متناقض دو جناح ، در شرايطى که هر دو جناح جمهورى اسلامى بر حياتى بودن سياست گسترش همکاريهاى اقتصادى خود با اروپا پاى مى فشارند آمادگى اين را دارند که بر سر موضوع کنترل برنامه‌هاى هسته‌اى ايران به پاى معامله بروند و امتياز بدهند. پراگماتيست‌هاى جمهورى اسلامى از هم اکنون فرمول عقب‌نشينى را پيدا کرده‌اند، اينها مى‌خواهند در مقابل امضاى پروتکل الحاقى تضمين کافى در ساخت نيروگاههاى هسته‌اى زير نظارت آژانس انرژى اتمى به ايران داده شود.

در اين ميان نيروهاى سوسياليست و آزاذيخواه نبايد نسبت به تلاشهاى ايران براى دسترسى به سلاح‌هاى اتمى بى تفاوت باشند. نبايد گذاشت که جمهورى اسلامى به سلاحهاى اتمى دسترسى پيدا کند، بايد از هم اکنون عواقب فاجعه‌بار انسانى و زيست محيطى استقرار تاسيسات هسته‌اى در ايران را براى مردم توضيح داد. نبايد گذاشت که ناسيوناليسم و عظمت‌طلبى ايرانى يکجانبه نگرى در فشار آوردن به جمهورى اسلامى را توجيهى براى دفاع از تلاشهاى رژيم در دسترسى به سلاح‌هاى اتمى قرار دهد. در همان حال بايد ماهيت واقعى صلح‌طلبى آمريکا و دولتهاى غربى را افشا کرد، صلح‌طلبى انها مشروعيت ندارد. جنبش صلح جهانى نه در همسوئى بلکه در تقابل با سياست‌هاى جنگ‌افروزانه امپرياليستى و مسابقات تسليحاتى که خود آنان از عاملين و برپاکنندگان آن هستند راه پيشروى خود را باز مى‌يابد. بشريت آزاديخواه ظرفيت آن را دارد که جهان را از خوف و هراس مسابقات تسليحات هسته‌اى نجات دهد.

سپتامبر٢٠٠٣

برگرفته از جهان امروز شماره 114