موسوی و کروبی و سپاه پاسداران

رضامقدم

اسفند ١٣٨٩- نوامبر ٢٠١١


30 بهمن 1389

در گزارش جلسه موسوی و کروبی و آیت اله بیات زنجانی که در روز سه شنبه 12 بهمن برگزار شد از جمله آمده است که آنها "اقدام ارتش مصر در اعلام بی طرفی و مشروع دانستن خواسته های مردمی جای بسی تشکر و قدردانی دارد و گویی ارتش به درستی صدای انقلاب مردم را برخلاف حاکمیت مستبد و دیکتاتور مصر، شنیده است". اردشیر امیرارجمند مشاور عالی میرحسین موسوی دیروز (29 بهمن) اظهار داشته که "باید امیدوارم باشیم تا مردم همه سپاهیان را با یک چوب نرانند". معنای این حرفها در فضای سیاسی ایران جز این نیست که از سپاه و بسیج می خواهند که ارتش مصر را الگوی خود قرار دهد.

در تمام انقلابات موضع ارتش بسیار مهم است. ارتشهای کلاسیک معمولا از یک اقلیتی کادر ثابت افسر و درجه دار تشکیل می شود و یک اکثریت بزرگی از سربازان وظیفه که برای مدت کوتاهی اجبارا باید در ارتش خدمت کنند. در تمام انقلابات سربازان که اکثریت ارتش را تشکیل میدهند بسرعت تحت تاثیر وقایع انقلاب قرار می گیرند و انسجام ارتش را از بین می برند. فرار سربازان از محل خدمت، شورش سربازان در پادگانها، سرپیچی سربازان از دستور شلیک به مردم، شلیک سربازان به فرماندهان خود و پیوستن شان به صفوف انقلاب مردم همگی از وقایع عمومی در همه کشورهایی است که مردمش انقلاب کرده اند. در انقلاب 57 هم ارتش شاهنشاهی دچار همین سرنوشت شد. ارتش مصر مانند سپاه پاسداران رژیم اسلامی یکی از صاحبان بزرگ صنایع و سرمایه است. قبل از این نه تنها حمایت ارتش از مبارک با منافع اقتصادی فرماندهانش مغایرتی نداشت بلکه خود مبارک از مدافعان باز بودن دست ارتش در فعالیت اقتصادی و تولیدی بود. گسیل ارتش برای سرکوب جنبش اعتراضی مردم مصر که اکثریت آن را سربازان تشکیل میدهند، می توانست کل ارتش را از هم بپاشاند. با اوج گیری اعتراضات مردم علیه مبارک فرماندهان ارتش دفاع از مبارک را با حفظ منافع اقتصادی خود در تناقض دیدند. فرماندهان ارتش مصر توصیه آمریکا برای برکناری مبارک و داشتن یک نقش عمده در ساختار قدرت مصر و حفظ منافع اقتصادی خویش را به حمایت از مبارک و ریسک از دست دادن منافع اقتصادی خود را ترجیح دادند.

سپاه پاسداران رژیم اسلامی از جنس ارتشهای کلاسیک جهان نیست که اکثریت آنرا سربازان تشکیل دهند. سران رژیم اسلامی با تجربه تسلیم ارتش شاه به انقلاب مردم در سال 57 تصمیم گرفتند یک نیروی نظامی تشکیل دهند که در سرکوب مردم دچار تزلزل نشود و خطر از هم پاشیدگی آنرا تهدید نکند. سپاه پاسداران یک نیروی ویژه ایدئولوژیک است. تعداد قلیلی پاسدار وظیفه هم دارند اما بگونه ای انتخاب می گردند که از نظر ایدئولوژیکی و وفاداری به رژیم مغایرتی با کل بدنه سپاه ندارند. سپاه پاسداران تربیت شده است تا کشتن مردم را عبادت در راه خدا بداند. سپاه پاسداران یکی از بزرگترین صاحبان صنایع و سرمایه و در عین حال یکی از بی اخلاق ترین و فاسدترین سازمانهای جهان است. فاسدترین قاضی های قوه قضائیه که بی هیچ ابایی حکمهای طولانی زندان و یا مرگ صادر می کنند از وابستگان به سپاه هستند. بدترین شکنجه ها و بدرفتاری در زندانهای سپاه اعمال میشود. صدها فعال اپوزیسیون در خارج کشور توسط آدمکشان سپاه به قتل رسیده اند. ماموران واحد اطلاعات سپاه آموزش دیده اند تا قبل از کشتن مخالفان رژیم وضو بگیرند و راه رفتشان به بهشت را هموارتر کنند. بزرگترین قاچاقچی در تمامی رشته ها در ایران سپاه پاسداران است. از طریق دهها اسکله و چندین مرز زمینی و هوایی که بخشهای دیگر حکومت هیچ نظارتی بر آن ندارند در کار قاچاق مواد مخدر، مشروبات الکلی، دارو، اسلحه، وسائل خانگی و کلا هر کالایی که بشود فروخت، هستند. مردم برای ساعتی شادی و جشن ساده باید به سپاه رشوه دهند تا دستگیر و به اداره منکرات فرستاده نشوند. سپاه پاسداران را نباید در رده ارتشهای کلاسیک دسته بندی کرد. سپاه در زمره سازمانهای ایدئولوژیک جنایتکار است.

هیچ نیروی نظامی قدرت مقاومت در مقابل جنبش مردم را ندارد. قدرت مبارزه مردم بر هر نیرویی پیروز میشود، چه سپاه پاسداران و بسیج باشد و چه ارتش های کلاسیک. مبارزه مردم در هر نیروی نظامی شکاف می اندازد و تزلزل ایجاد می کند منتها در ارتش های کلاسیک توسط سربازان و به نفع مردم و در سازمانهای نظامی ایدئولوژیکی نظیر سپاه و بسیج به دلایل متعدد از جمله حفظ جان و موقعیت اقتصادی و شغلی در آینده اما نه به نفع مردم. درج اخباری مبنی بر مخالفت بعضی از اعضای سپاه در کشتن مردم در چند روز اخیر می تواند ناشی از تحلیل آنها بر پایان کار سدعلی باشد. در 25 بهمن مردم هدف فوری جنبش را کنار گذاشتن سدعلی اعلام کردند. با پیروزی گام اول مبارزه مردم و کنار زدن خامنه ای حفره ای در حکومت ایجاد میشود که چنانچه در این فاصله ارگانهای اقتدار مردمی نظیر شوراهای کارگری در کارخانه و محلات ایجاد نشده باشد، سپاه تنها نیرویی است که از هر نظر ظرفیت و امکان آنرا دارد که این خلاء را پر کند. همانطور که ارتش مصر در فقدان ارگانهای اقتدار مردمی و کارگری مبارک را کنار زد و قدرت را بدست گرفت. هر چند احتمال کنار زده شدن سدعلی توسط سپاه و قبضه شدن کامل قدرت در دست سپاه بسیار اندک است منتها موضوع مهم و اساسی این است ارتش مصر قدرت را گرفت و آنرا ادامه انقلاب و مبارزه مردم علیه مبارک جا زد اما در ایران سپاه نمی تواند اقدام خود را بعنوان پیروزی انقلاب یا یک مرحله از پیشروی مردم جا بزند، بلکه همچنان نیرویی در دفاع از وضع موجود، علیه پیشروی مبارزه مردم و انقلاب است. سپاه پاسداران و بسیج باید منحل شوند. سپاهی که آدمکشی را عبادت نزد خدا می داند، سپاهی که برای رفتن به بهشت مردم را دستگیر، شکنجه و مورد تجاوز قرار می دهد، سپاهی که با قاچاق مواد مخدر زندگی میلیونها مردم ایران را به تباهی کشانده باید منحل شود. اموال سپاه و فرماندهان آنها باید مصادره شود و محاکمه شوند.


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com