بهرام رحمانی و ماجرای استعفایش از حزب کمونیست ایران
رضا مقدم
شهریور ١٣٩٠- سپتامبر ٢٠١١
رضا مقدم – 24 سپتامبر 2011 اتحاد سوسیالیستی کارگری مطابق معیارهایش هرگز بهرام رحمانی را طرف مباحثات خود ندانسته و نخواهد دانست. چرا که وی به هیچ جنبش اجتماعی تعلق ندارد و هیچ جریان سیاسی را نمایندگی نمی کند. وی طرف هیچ بحث نظری در جنبش چپ ایران هم نیست. با آنکه ایشان پر نویس است اما هیچ کس را نمی توان یافت که تحت تاثیر هیچ یک از نوشته های ایشان قرار گرفته باشد. مستقل از موضوع مورد مناقشه، ایشان در مباحثاتی که بین اتحاد سوسیالیستی کارگری و فعالینش با جریانات دیگر جریان داشته، در کنار و در دفاع از مخالفان ما ظاهر شده و ما نیز بمنظور جلوگیری از سقوط سطح مباحثات و رفع مزاحمت همواره در همان حد حاشیه نکاتی کوتاه را درباره دخالت ناسالم و مضررش گفته ایم. بهرام رحمانی در سه موضوع مهم جنبش دانشجویی، لغو کار مزدی و سولیداریته سنتر که طرف مباحثات ما دیگران بوده اند و مسائل اساسی از جنبش کارگری و دانشجویی مورد بحث بوده خودش را قاطی کرده و چون بضاعت سیاسی نظری کافی برای دخالت سالم در اینگونه مباحث را ندارد به یاوه گویی و اتهام زنی پرداخته است و کوشیده فضای مباحث را آلوده کند. دخالت بهرام رحمانی در هر سه موضوع یاد شده سایت معلوم الحال "اتحاد کارگری" را به تحرک واداشته تا مطلب وی را درج کند و در بخش نظراتش عده ای اوباش ترسو و بز دل (یا یکی و دو نفر در لباسهای متعدد) با اسامی مستعار که از ارتش سایبری سپاه پاسداران قابل تفکیک نیستند به اتحاد سوسیالیستی و اعضایش فحاشی کنند و اتهام بزنند. اوباش مستقل از افکار و جایگاه طبقاتی و اجتماعی شان همیشه لشکر ضد ترقی خواهی، ضد انقلابی، ضد سوسیالیستی و ضد کارگری بوده اند. لیاقت بهرام رحمانی همین است که این اراذل حامیانش باشند و جناح چپ جنبش کارگری در مقابلش. در هنگامه ی تحلیل از نقش حکمتیستها در سرنوشت دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب، صدیق جهانی، مسئول سایت "اتحاد کارگری"، عضو وقت حزب کمونیست ایران و بهرام رحمانی عضو وقت کمیته مرکزی همان حزب در کنار حکمتیستها قرار گرفتند و همان اتهامات کثیف حکمتیستها به اتحاد سوسیالیستی کارگری و فعالینش را تکرار کردند. (طنز ماجرا این بود که حکمتیستها همان اراجیف و اتهامات را به حزب کمونیست ایران هم نسبت دادند که صدیق جهانی و بهرام رحمانی عضوش بودند) از آنجا که اتحاد سوسیالیستی کارگری بهرام رحمانی را طرف بحث خود نمی دانست به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران که وی عضو آن بود نامه نوشت تا رسما بپرسد که آیا این حزب در اتهامات کثیف بهرام رحمانی به اتحاد سوسیالیستی کارگری و فعالینش شریک است یا نه. (نامه ما به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران که در همان مقطع انتشار بیرونی یافت در ادامه این مطلب ضمیمه است) حزب کمونیست ایران حاضر نشد رسما و علنا از ناسزاها و اتهامات بهرام رحمانی به اتحاد سوسیالیستی کارگری فاصله بگیرد و بهرام رحمانی نیز از حزب کمونیست ایران استعفا داد. اکنون بهرام رحمانی این ماجرا را "توطئه مخفیانه پلیسی گروه رضا - آذرین علیه من" می نامد. (بهرام رحمانی – حمله به بهروز خباز چه جایگاهی دارد؟ 13 سپتامبر). بهرام رحمانی حتی در دروغگویی بی مایه است. اتهام کار پلیسی سنگین ترین اتهام به انقلابیون و سوسیالیست هاست و به همین دلیل کمیته اجرایی اتحاد سوسیالیستی در اطلاعیه خود (ناتوانی در سیاست، قدرت نمایی در هرزه گویی – 13 سپتامبر) اعلام داشته است که بر خلاف دفعات گذشته جواب فحاشی ها و اتهامات بهرام رحمانی را خواهد داد زیرا هم هدف این کمپین دروغگویی و اتهام زنی دیگر فقط اتحاد سوسیالیستی و ترور شخصیت اعضایش نیست بلکه شامل تخریب تمامیت گرایش سوسیالیستی کارگری می گردد و هم طراحان و اعضای دیگری نیز دارد. در این کمپین بهرام رحمانی خاکریز اول است. در کشوری که بهرام رحمانی زندگی می کند حتی بعد از آنکه آنقدر مدارک کافی برای وقوع یک جرم وجود داشته باشد تا متهم را آنهم با حق داشتن وکیل به دادگاه ببرند، وسائل ارتباط جمعی حق ندارند نام و چهره وی را قبل از پایان دادگاه و محکومیت قطعی آن فرد معرفی کنند. این نتیجه جاری شدن جایگاه انسانها و اهمیت حفظ حرمت و شخصیت انسان در دیدگاه لیبرالیسم در سیستم قضایی بورژوایی است. ادعای سوسیالیستها به درست این بوده و هست که برای برپایی جامعه ای جانفشانی می کنند که در آن حرمت و شخصیت انسانها به شکل ساختاری و بنیادی از هر نوع تعرض مصون خواهد بود. از این جنبه معیارهای اخلاقی و وجدانی بهرام رحمانی حتی بورژوا لیبرالی هم نیست بلکه بسیار عقب مانده تر از آن است. ارتقای اخلاقیات بهرام رحمانی تا حد معیارهای اخلاقیات معمولی بورژوا لیبرالی کشوری که در آن زندگی می کند اگر چه هنوز با معیارهای اخلاقی سوسیالیستی فرسنگها فاصله دارد اما برای وی یک پیشرفت عمده محسوب میشود که البته بیش از بیست سال است که هنوز صورت نگرفته است.
ضمیمه: اطلاعیه درباره نامه به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران نامه زیر که درباره فحاشی های بهرام رحمانی به اتحاد سوسیالیستی است در تاریخ سی ژوئن 2008 برای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران ارسال شد. با توجه به آنکه بهرام رحمانی در تاریخ 5 ژوئیه 2008 مجددا به فحاشیهای خود ادامه داده است ما ترجیح دادیم تا این نامه را برای اطلاع عموم منتشر کنیم. کمیته اجرایی اتحاد سوسیالیستی کارگری هفتم ژوئیه 2008 از: کمیته اجرایی اتحاد سوسیالیستی کارگری به: کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران رفقای عزیز، قطعا در جریان مباحثه ای که در مورد وضعیت جنبش دانشجویی درگرفته است قرار دارید و از مواضع ما در این رابطه نیز مطلع هستید. در این رابطه، پیش از ورود به موضوع لازم می دانیم یادآور شویم که مستقل از ارزیابی و قضاوت ما، ارسال این نامه ربطی به عملکرد حزب شما در مباحثات جاری در مورد جنبش دانشجویی ندارد. ما نظر خود را دربارۀ برخورد شما به جنبش دانشجویی، همچنان که سنت فعالیت کمونیستهاست، در صورت لزوم در نوشته های علنی و عمومی خود بیان می کنیم، و مواضع و عملکرد شما در قبال معضلات جنبش دانشجویی نیز نهایتا از سوی جنبش دانشجویی و فعالان آن محک خواهد خورد و خوب و بد آن روشن خواهد شد. آنچه ارسال این نامه را الزامی کرد انتشار دو مقاله (به تاریخ 12 خرداد و 25 خرداد) از آقای بهرام رحمانی، عضو کمیته مرکزی شما، در متن مجادلات مربوط به جنبش دانشجویی و کمپین فحاشی ای است که علیه اتحاد سوسیالیستی کارگری و کادرهای آن جریان دارد.
آنچه ایشان نیز در این دو مقاله در مورد مسائل جنبش دانشجویی ابراز می دارد اینجا مورد اشاره نیست؛ بلکه مساله این است که آقای بهرام رحمانی، ظاهرا به مناسبت بررسی معضلات جنبش دانشجویی یا در مقابله به مثل با حملات وابستگان حزب حکمتیست، به خود اجازه داده که هر ناسزا و نسبت ناروایی که از قلمش جاری می شود را نثار اتحاد سوسیالیستی کارگری و کادرهای آن کند. در نخستین مقاله، از جمله بیانات بدیهی این عضو کمیته مرکزی شما در مورد اتحاد سوسیالیستی داشتن "تئوری های پاخورده" است که "قطعا به درد جنبش کارگری نمی خورد"؛ و خود اتحاد سوسیالیستی از نگاه ایشان "گروه حاشیه ای[است] ... که به سختی به عدد دو رقمی می رسد". در مقالۀ دوم، پا را از این فراتر گذاشته و در مورد اتحاد سوسیالیستی کارگری می نویسد: "... در هیچ صحنه ای چهره ای از آن را مشاهده نمی کنید به غیر از سایت های اینترنتی و جلسات پالتاکی... [که با فعالیتی در این سطح] آشکارا بی ربطی خود به جنبش های اجتماعی رابه نمایش می گذارد"، یا ما را نیز متهم می کند که برای "تخریب جنبش دانشجویی به رقابت بر خواسته [کذا!]" و "به دنبال شریک «جرم» می گردند تا به بازی های خطرناک و مضر سیاسی خود سرپوش بگذارند". یا "در هیچ حرکت اعتراضی علیه حکومت اسلامی و همبستگی با کارگران ایران و غیره [کذا!] شرکت نمی کنند، مگر این که در جایی زیر پای آنها صندلی قرار داده شود و میکروفون در مقابل دهانشان قرار گیرد تا «افتخار» سخن راندن بدهند". و هشدار میدهد که "فعالان داخل کشور باید مواظب باشند که آلت دست سازمان ها و احزاب غیر مسئول [نظیر اتحاد سوسیالیستی] قرار نگیرند." صحت و سقم چنین اظهاراتی را هر کمونیست مسئولی در چپ ایران، و قطعا از جمله در میان اعضاء کمیته مرکزی شما، که اتحاد سوسیالیستی کارگری و کادرهای آن را می شناسد می تواند قضاوت کند. اما همین عضو "مسئول" کمیته مرکزی شما، به خود اجازه می دهد بنویسد: "حیثیت سیاسی... اتحاد سوسیالیستی کارگری برباد رفته است. به همین دلیل، هرکسی و جریانی با این ها تداعی شود چه بخواهد و چه نخواهد در آلودگی های آن ها سهیم می شود." و پیشاپیش آمادگی اش را برای ارائه فاکت و نمونه نیز جهت اثبات ادعایش اعلام می کند: "روابط و مناسبات آن ها غیرسالم و سیاست هایشان را [کذا!] رفرمیست و راست و گاها مضر است. اساسا سیاست هایشان را فرصت طلبانه و مخرب می دانم. این گروه را هوچی گر، سوء استفاده کن، و اپورتونیست و کاغذی و اینترنتی ارزیابی می کنم. حاضرم این ها را با فاکت و نمونه های بسیار زنده و با استفاده از فعالیت مشترک بیش از 15 سال با آن ها و بعد از آن در هفت هشت سال گذشته که هیچ رابطه ای با آن ها ندارم در هر جایی و نشستی ثابت کنم." رفقای عزیز، این ها مشتی از خروار است. با توجه به اینکه ما تاکنون شاهد تکذیب رسمی اظهارات این عضو کمیته مرکزی شما در مورد اتحاد سوسیالیستی کارگری نبوده ایم، بدین وسیله به اطلاع تان می رسانیم که تا اطلاع ثانوی کلیه روابط رسمی و سیاسی خود با حزب شما را معلق تلقی می کنیم. با درودهای کمونیستی، کمیته اجرایی اتحاد سوسیالیستی کارگری 28 ژوئن 2008 |