راه مقابله با پرونده سازی بهرام رحمانی ها

رضا مقدم

مهر ١٣٩٠- اکتبر ٢٠١١


رضا مقدم - پنجم اکتبر 2011

بخش زیادی از مخالفان مواضع، تحلیلها و استراتژی سوسیالیسم کارگری نه توان یک مبارزه نظری سالم را دارند و نه می توانند ناظر خاموش افول خویش باشند و لذا به روشی که با اخلاق و پرنسیپ هایشان خوانایی دارد روی می آورند و به اتهام زنی و پرونده سازی می پردازند. ما تاکنون نسبت به این اتهام زنی ها و پرونده سازی ها کم اعتنا بودیم اما کمپین کثیفی که بهرام رحمانی به بهانه مصاحبه تلویزیون کومه له با بهروز خباز، مخالفت کمیته هماهنگی با محتوای آن مصاحبه و سپس برداشتن شدن آن مصاحبه از روی سایت تلویزیون کومه له علیه اتحاد سوسیالیستی کارگری و فعالینش آغاز کرده مدافعان و مشوقانی دارد که با گذشته متفاوت است و ما مصمم هستیم تا جواب اتهامات وی را بدهیم تا به مدافعانش برسیم. کم اثر بودن پرونده سازی در شتاب استقبال فعالین جناح چپ جنبش کارگری از تحلیلهای سوسیالیستهای کارگری، این فحاشان را جری تر کرده زیرا عجز و ناتوانی خود را در مقابله با ما به عینه می بینند. اینها شاهدند فعالین جناح چپ جنبش کارگری در میان تمام نظرات و تحلیل هایی که توسط سازمانها و احزاب مختلف ارائه میشود نظرات و سیاستهای اتحاد سوسیالیستی کارگری را با منافعشان منطبق تر و نزدیکتر می دانند. مواضع و سیاستهای دیگر احزاب و سازمانها هم البته با امکانات بسیار بیشتر و حتی با رسانه های قوی نظیر رادیو و تلویزیون تبلیغ و ترویج میشود اما اگر فعالین جناح چپ جنبش کارگری آنطور که این ها انتظار دارند از سیاستهایشان اسقبال نمی کنند، باید فکری برای مواضعشان کنند و توطئه چینی، اتهام زنی و فحاشی، چنانچه این چند ساله نشان داده است، راه بجایی نمی برد.

اکنون دیگر باید ماهیت دروغگویی، پرونده سازی، اتهامات و داستانسرایی های بهرام رحمانی علیه اتحاد سوسیالیستی کارگری و فعالینش برای همگان روشن شده باشد. ما از میان چندین ده صفحه اراجیف بهرام رحمانی و بعنوان مشت نمونه خروار، یکی از بزرگترین اتهاماتی که می توان به انقلابیون و سوسیالسیتها زد و لاجرم باید بسیار مستند و دلایل محکم داشته باشد را انتخاب کردیم تا بی پایگی دیگر بهتان های ایشان را نیز اثبات کرده باشیم. بهرام رحمانی نامه نوشتن ما به کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران را "توطئه مخفیانه پلیسی" نامیده است! ما حتی در یک سطر نیز این اتهام را واکاوی نمی کنیم زیرا طرح هر سئوالی در مورد این که چرا نامه نوشتن به کمیته مرکزی این حزب اقدامی پلیسی است ناخواسته حاوی توهین هایی به این حزب است که هر چند مسئولیتش با بهرام رحمانی است اما ما حتی برای رفع "اتهام" از خود نیز از آن اجتناب می کنیم. ما با حزب کمونیست ایران اختلافات سیاسی و نظری داریم و بزودی آنها را منتشر خواهیم کرد.

ایشان در مطلب "یاوه گویی های محفل ایرج - رضا پایانی ندارد! (28 سپتامبر 2011) نوشته اند که عضو کمیته اجرایی و کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران و همچنین عضو هیات تحریریه نشریه جهان امروز بوده اند و نامه اتحاد سوسیالیستی کارگری به کمیته مرکزی این حزب که خود آقای رحمانی هم عضو این کمیته و یکی از گیرندگان این نامه بوده "رسما و علنا یک اقدام پلیسی بود"! در مطلبی که بهرام رحمانی همان چند سال پیش منتشر کرده بود نامی از "توطئه پلیسی" و آنهم "مخفیانه" نبود و بیش از ده بار آن اقدام را شکایت نامیده بود. از آنجا که ما پاسخی به بهتان های وی نمی دادیم وی راه را باز دید تا هر اتهام کثیفی را به اتحاد سوسیالیستی کارگری و فعالینش بزند. در ایران کیهان شریعمتداری از یک مصونیت آهنین برخوردار است که بدون هیچ عقوبتی به مخالفان و منتقدین رژیم اسلامی هر اتهامی بزند و لجن پراکنی کند. چرا که نه تنها هیچ یک از مراجع قضایی رژیم اسلامی به شکایات از شریعتمداری و کیهان ترتیب اثری نمی دهند چه بسا کیهان پرونده سازی از شکایت کننده را تشدید کند و کار به دستگیری و شکنجه و زندان بکشد. همین اتفاق عینا برای اتحاد سوسیالیستی کارگری روی داد و سئوال ما از کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران درباره فاصله این حزب با فحاشی ها و اتهامات بهرام رحمانی، وی را جری تر کرد و ما شامل اتهامات و بهتانهای بیشتری شدیم.

فعالین اپوزیسیون در خارج کشور برای مصون ماندن از اتهامات و لجن پراکنی امثال بهرام رحمانی بر اخلاقیات و پرنسیپهای سوسیالیستی نمی توانند اتکا کنند چون ایشان و امثالهم فاقد آن هستند. بهرام رحمانی متعلق به هیچ جنبشی هم نیست تا منافع آن جنبش وی را ناچار سازد تا یک حداقل اخلاق و پرنسیپ را رعایت کند. اخلاق و پرنسیپهای فردی و همچنین تعلق به یک جنبش اجتماعی معین می تواند کنترل کننده باشد. اعمال و کردار بهرام رحمانی به هیچ جنبشی ضربه نمی زند و فعالین آنرا در تنگنا قرار نمی دهد. از طریق مراجع قضایی کشور محل زندگی پرونده سازان و صاحبان سایتها و وبلاگها هم نمی توان اقدام کرد و حداقل ما فکر می کردیم نمیشود و برای اطمینان از چند روز پیش تحقیقات برای عملی بودن یا نبودن آنرا در کشور محل زندگی بهرام رحمانی آغاز کرده ایم. بدین دلایل بهرام رحمانی و امثالهم عملا خود را از هفت دولت آزاد می بینند تا هر بهتانی را به مخالفان خود بزنند. عضویت پرونده سازان و بهتان زنانی مثل بهرام رحمانی در یک تشکل معین، یک کور سویی است که بشود بدان امیدوار بود تا شاید حزب و تشکل مربوطه مطابق پرنسیپ ها و اصولی که دارد محدودیتهایی را علیه عضو بهتان زن خود ایجاد کند. ما هم به همان کور سو متوسل شدیم و برای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران که بهرام رحمانی عضوش بود نامه نوشتیم و امروز همان نامه نوشتن نیز دستمایه یک اتهام بزرگتر علیه ما شده است: "توطئه مخفیانه پلیسی". با این حال ما هنوز آنرا مناسب ترین و کارا ترین اقدام می دانیم.

ما اخیر مطلع شده ایم که بهرام رحمانی عضو کانون نویسندگان در تبعید است. ما بزودی نامه ای برای کانون نویسندگان در ایران خواهیم نوشت و توضیح خواهیم داد که همانطور که آنها حرمت و شخصیتشان در ایران از بهتان و پرونده سازی کیهان و شریعتمداری مصون نیست در خارج کشور هم اتحاد سوسیالیستی کارگری و فعالینش از اتهامات و پرونده سازی بهرام رحمانی که عضو کانون نویسندگان ایران در تبعید است مصون نیست. باید امیدوار بود تا این راه نتیجه دهد و به اتهامات جدیدتری علیه اتحاد سوسیالیستی کارگری و فعالینش نیانجامد.


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com