نامه محمود صالحى
به مسئول بخش اروپائى و بين‌المللى "ث ژ ت"


٢٤ تيرماه ١٣٨٣- ١٤ ژوئيه ٢٠٠٤


ّآقاى گى ژوگل گرامى، مسئول بخش اروپائى و بين‌المللى "ث ژ ت"

از صميم قلب از شما، که پشتيبانى "ث ژ ت" و کارگران فرانسه را نسبت به من و دوستانم اعلام کرده‌ايد، سپاسگزارم و از تاخير جواب پوزش مى‌طلبم.

ما کارگران ايران در شرايط سختى بسر ميبريم. من طبق ضرب‌المثل فارسى «مشت نمونه خروار است» آنچه را که از اول مه ٢٠٠٤ بر من و دوستانم و خانواده‌هايمان گذشت را برايتان نقل ميکنم تا تاکيد مشددى باشد بر نکات واقعى و مهمى که شما در نامه مورخ ٢١ ژوئن ٢٠٠٤ ذکر کرده‌ايد. پيشاپيش از اينکه نامه‌ام طولانى ميشود عذر ميخواهم.

روز کارگر در ايران ١١ ارديبهشت تعيين شده است. در تقويم ايران روز جهانى کارگر در سه سال برابر با اول ماه مى است و سال چهارم برابر ميشود با ٣٠‌ام آوريل. کارگران برابرى طلب در ايران از همان دهه ٨٠ ميلادى که بحث قانون کار مطرح شد تاييد کردند که روز کارگر روزى همبستگى جهانى طبقه ماست و در قانون بايد نوشته شود: «اول ماه مى، روز جهانى کارگر.» طبقه حاکمه ايران حرف خود را پيش برد، ولى ما کارگران برابرى طلب هميشه همراه با همبطقه‌هايمان در سراسر جهان مراسم بزرگداشت روز خود را برگزار کرده‌ايم. امسال روز همبستگى جهانى ما بر طبق تقويم ايران ١٢ ارديبهشت بود و به همين بهانه به کميته اول ماه مه، که من سخنگويش بودم، بعد از چندين جلسه با مقامات رسمى، اجازه برگزارى مراسم داده نشد. کميته اعلام کرد که بزرگداشت روز کارگر احتياجى به مجوز ندارد و ما بر اساس تدارک قبلى بطرف يکى از پارکهاى شهر سقز، از شهرهاى کردستان، راه افتاديم. اما به محل مراسم نرسيده مورد هجوم بيرحمانه نيروه‌هاى مسلح به باتون و اسلحه گرم قرار گرفتيم. من را مضروب و همراه ٤٩ شرکت کننده ديگر دستگير کردند. من از مهاجمين پرسيدم که بچه دليل مغول‌وار بما حمله کرده‌اند گفتند که تجمع غير قانونى کرده‌ايم. در زندان من و ٦ نفر ديگر را نگه داشتند که عبارتند از محمد عبدى پور، برهان ديوانگرد، جلال حسينى، هادى تنومند، اسماعيل خودکام، محسن حکيمى. در اينجا نيز از مسئولين خواستيم که طبق قانون علت بازداشت را به اطلاع ما برسانند. دوباره به ما گفته شد که تجمع غير قانونى کرده‌ايم. يک کمپين گسترده در داخل و خارج به پشتيبانى از ما پا گرفت و خود ما نيز در زندان دست به اعتصاب غذا زديم. کل اين تلاشها بعد از ده روز موجب آزاديمان از زندان بقيد ضمانت گرديد. وجه الزمانى که براى من تعيين گرديد برابر با ١٥٥ سال حداقل دستمزد يک کارگر است. اکنون هر هفت نفر ما نامه‌هاى احضاريه‌ئى دادگاه را دريافت کرده‌ايم و اتهام ما در آنها سمپاتيزاسيون با کومه‌له که يکى از تشکيلاتهاى اپوزيسيون است ذکر شده که خودشان طبق قانون، غير قانونى و الحادى اعلامش کرده‌اند. مقامات قضائى که ديدند بار اول اتهامشان به معنى نقض حق تجمع کارگران براى برگزارى اول ماه مه است و عکس العمل سريع و گسترده جنبش جهانى کارگرى را برانگيخت، اين ترفند را زده‌اند تا شايد بتوانند ما را از پشتيبانى تشکلهاى کارگرى محروم کنند. البته اين بار هم مقامات دچار اشتباه ديگرى گرديده‌اند. اين بار ميخواهند ما را تفتيش عقايد کنند. البته هوادارى از يک تشکيلات سياسى که در نامه خطاب بما «الحادى» خوانده شده در جمهورى اسلامى ميتواند دستاويزى قرار گيرد تا مجازاتهاى سنگين به ما تحميل کنند.

اين فقط يک نمونه از فشارهائيست که عليه ما کارگران روا ميشود. من تا کنون سه‌بار به خاطر دفاع از بهبود شرايط کار، زندگى و حقوق انسانى کارگران زندانى شده و خانه و تلفن و رفت و آمد خود و اعضاى خانواده‌ام تحت نظر بوده و هستيم. من شخصاً در ليست سياه خبازان قرار دارم و عليرغم سالها تجربه هيچ صاحب نانواخانه‌ئى بمن کار نميدهد. در انجمن صنفى کارگران خباز که خود از بنيانگزارانش بودم حق کانديد شدن ندارم. بقيه رفقايم نيز در ليست سياه قرار دارند.

امروزه از ١٤ ميليون کارگر در ايران نصف بيشتر يا بيکار مطلقند و يا بيکار پنهانند. کارگران شاغل در بعضى رشته‌ها نظير نساجيها در واقع مجانى کار ميکنند به اين اميد که بيکار نشوند و روزى دستمزدشان پرداخت شود. اعتراض به دستمزدهاى پرداخت نشده که گاه بيش از يکسال است، حادثه‌ئى روزانه در ايران ميباشد. هزاران خانواده کارگرى بدليل بيکارى و عدم پرداخت دستمزد از هم پاشيده و اين حادثه دردناکى است که هر روز جريان دارد. کودکان پسر و دختر اين کارگران تحت عنوان کودکان خيابانى يک معضل عظيم در اين کشور است. ميليونها کارگر کارگاهها با تصويب مجلس از شمول قانون کار خارج شده اند. مديران دولتى و صاحبان سرمايه شاغلين در کارخانه‌ها و کارگاههاى را بطريق ديگرى از مشموليت قانون کار محروم کرده و ميکنند. چون طبق قانون کارگر بعد از سه ماه مى تواند به استخدام رسمى در بيايد و از مزاياى بيمه و غيره استفاده کند. امروزه بيش از نيم ميليون کارگر در ايران سالهاست کار ميکنند و همچنان موقت هستند. چطور؟ کارگر بعد از ٨٩ روز اخراج مى شود و مجددا استخدام ميگرد. امروز يک کارگر شاغل خودش مثلاً در کارخانه برقکار است و شب در ساختمانها سيم‌کشى ميکند. پسرش در خيابان نايلون ميفروشد و دختر و يا همسرش احتمالا قالى مى‌بافد و يا کارگر خانگيست. فقط به اين ترتيب کرايه کمر شکن مسکن و معاش خانواده تامين شود. به همه اينها بايد بى حقوقى سياسى را اضافه کرد که يک نمونه‌اش دامن ما را گرفته و در بالا مختصرا تشريح شد. اکنون من، محسن حکيمى، هادى تنومند و اسماعيل خودکام در دوم شهريور و محمد عبدى پور، جلال حسينى و برهان ديوانگرد در سوم شهريور بايد در دادگاه محاکمه و در واقع تفتيش عقايد شويم. من از شما، بعنوان بخش اروپائى و بين‌المللى "ث ژ ت" براى خودم و دوستانم تقاضاى همبستگى مستمر و کمک دارم. ما به وکلاى مدافع مجرب و کمکهاى مادى و معنوى احتياج داريم. در ميان ما کارگران فرانسه به رزمندگى مشهورند. پشتيبانى شما ما را در ادامه مبارزه بر حقمان راسختر ميکند.

با احترام فراوان

محمود صالحى
از فعالان حقوق کارگرى در ايران
٢٤ تيرماه ١٣٨٣- ١٤ ژوئيه ٢٠٠٤


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com