سرمقاله شماره اول سوسیالیست به مناسبت فرا رسيدن اول ماه مه
ارديبهشت ١٣٨٨- می ٢٠٠٩
روز جهاني کارگر، چيزي فراتر از کليشههاي تقويمي است که نظام سرمايهداري اسلامي، براي به رخ کشيدن سخاوتمندي و بلند نظرياش ، آن را کاملا مشروط و در چارچوب تنگ برگزاري مراسم غير مستقل و حکومتي، به رسميت شناخته است. تمام برگهاي سپيد تقويم سرمايهداري، روزگار سياه کارگراني است، که در قهقراييترين شرايط غير انساني، به سر ميبرند و هيچ گاه سخني از آنان به گوش نمي رسد؛ و در اين ميان، روز جهاني کارگر، فرصتي تحميل شده از سوي کارگران به سرمايهداري سود محور است تا براي يک روز هم که شده، به گونهاي نمادين چرخ انباشت سرمايه را از کار بيندازند و انسان بودن خود و غير انساني بودن شرايط زيستشان راخشمگينانه فرياد بزنند و به سرمايهداران بابت توحش ديرپايشان، هشدار دهند. روز جهاني کارگر، سمبل رويارويي و جدال هميشگي کارگران وسرمايه داران و سند تاريخي دهههاي متمادي مبارزات متحد و متشکّل کارگران و زحمتکشاني در اقصي نقاط جهان است که در برابر بربرّيت فزاينده نظام سرمايه، لحظهاي از پاي نايستادهاند و با اتکا به نيروي طبقاتي و عزم مشترکشان شورمندانه در اين مسير به پيش ميروند. امسال در شرايطي اول ماه مه، روز جهاني کارگر را گرامي ميداريم و به استقبال برگزاري باشکوه مراسم مستقل آن در نقاط گوناگون کشور ميرويم، که کشمکشهاي فريبکارانه دولت سرمايهداري اسلامي و دول غربي و در صدر آنها ايالات متحده امريکا تا حد زيادي منتفي شده است و نيروهاي سرمايه در بعد جهاني به سازش رسيدهاند؛ اما سهم کارگران و زحمتکشان، به ويژه در پرتو بحران فراگير اقتصادي، چيزي مگر بيحقوقي و فشارهاي شديد اقتصادي، اجتماعي و سياسي بيش از پيش نيست و نخواهد بود. سرمايهداري ايران به سمت متعارف شدن و هماهنگي با نظام سرمايه در بُعد بين الملل پيش ميرود، و به مدد سياستهاي اقتصادي- سياسي احمدي نژاد در ادامه برنامههاي از پيش تعريف شده در کابينههاي هاشمي و خاتمي، هم در بُعد داخلي، هم منطقهاي و هم در سطح جهاني توانسته است به خوبي پروژه کلان نظام را پيش ببرد و جاي خود را در نظام سرمايهداري جهاني بگشايد و امتيازگيري نمايد؛ اين در حالي است که اصلاح طلبان در کمال عوامفريبي، بر طبل يک دو قطبي آشتي ناپذير با احمدي نژاد وآن بخش از حاکميت که وي نماينده آنان است، ميکوبند تا شانس خود را در انتخابات پيش رو افزايش دهند، حال آن که به خوبي روشن است که احمدي نژاد، دقيقا به خوبي از عهده وظيفهاي که بر عهدهاش نهاده شده بود برآمد و آن، تحميل جمهوري اسلامي با تمام وجوه ايدئولوژيکش به نظام بين الملل بود. گرچه، شايد اکنون نوبت به کانديدايي رسيده باشد که بتواند بهتر نظام سرمايهداري جمهوري اسلامي را با سرمايهداري جهاني هارمونيک و هماهنگ سازد، اما از زاويه منافع طبقاتي کارگران و زحمتکشان، تمايز بنياديني ميان هيچ يک از بخشهاي بورژوازي در حاکميت و نيز اولويت و رجحاني ميان هيچ يک از کانديداها نسبت به يکديگر وجود ندارد (اندک تمايزي هم اگر وجود داشته باشد، دستمايه برتري اين جناح بر آن جناح نيست و تنها انعطاف و تنوعي در تاکتيکها را براي نيروهاي سوسياليست در جنبشهاي اجتماعي و به ويژه جنبش طبقه کارگر ايجاب مينمايد) و لذا شرکت دراين انتخابات نظير انتخابات گذشته، امر طبقه کارگر و به تبع آن امر سوسياليستها نيست و عدم شرکت در انتخابات امري بديهي به نظر ميرسد . اين غائله هر چه هست، جنبش سياسي اصلاحاتي است که در بين بخشهاي مختلف بورژوازي در حاکميت در جريان است، تا دموکراتيزاسيون و بالانس مورد نظر برخي از اين بخشها در درون اين طبقه (و نه به صورت اجتماعي) محقق گردد، هر چند که بورژوازي خواستارِ اصلاحات سياسي، مي کوشد تا با تلاش بي وقفه ايدئولوگهايش در جنبشهاي اجتماعي به ويژه جنبش طبقه کارگر تفرقه ايجاد کند و بدنه اي از اين جنبشها را به تحقق خواستها و مطالباتشان در چارچوب اين نظام قانع و خوشبين سازد. جمهوري اسلامي، در روند تغيير و تحولات ساخت اقتصادي- سياسياش، با خشنترين و بيرحمانه ترين شکل خود، ساختارهاي خود را متعارف ميسازد و بديهي است که کارگران و زحمتکشان هزينه اين پروژه را خواهند پرداخت. اما همزمان، شاهد آنيم که روز به روز بر حلقههاي زنجير مبارزات کارگران از جاي جاي کشور افزوده مي گردد؛ کارگران ايران به خوبي دريافتهاند که در مقابل سرکوبگري و استثمار بي رحمانه توسط رژيم سرمايهداري جمهوري اسلامي ،که نازلترين شرايط زندگي را نيز از ايشان دريغ داشته و تمام هستي شان را به نيستي بدل ساخته است، بايد به سلاح تشکّلهاي مستقل و آزاد کارگري مجهّز شوند و اين ظرف به غايت استراتژيک و پر اهمّيت در مبارزه عليه سرمايهداري را به محور مبارزات خود بدل نمايند. هم چنين تمام کساني که امروز خود را جزئي از جنبش سوسياليستي ميدانند، بيگمان در کنار کارگران براي دستيابي به اهداف فوري و تحقق منافع آني طبقه کارگر مبارزه ميکنند و در عين حال به افق سوسياليستي چشم دوختهاند. افقي که پيش روي تمام متحّدين سوسياليست در جنبشهاي کارگران، زنان، معلمان ،دانشجويان و… قرار دارد و موجب پيوستگي و انسجام استراتژيک مبارزات آنان، همگام با يکديگر ميگردد. کارگران مبارز به خوبي آگاهند که روند مبارزه طبقاتي، پر تلاطم و پر حادثه در جريان است و دستگيري، زندان و شکنجه فعالين کارگري و جنبش سوسياليستي و محروم کردن آنان از حداقليترين حقوق اجتماعي و سياسي را در پي دارد، امّا بدون شک پيروزيها و موفقيتهايي را نيز به همراه خواهد داشت، که موجب دلگرمي همه آنان خواهد بود. ما نيز ضمن تاکيد بر لزوم تحقق مجموعه خواستها و مطالبات طبقه کارگر که بارها و بارها اعلام گرديده است و تکرار خواست آزادي بي قيد و شرط همه فعالين و پيشروان کارگري دربند و لغو احکام بيشرمانه صادره عليه آنان، بار ديگر بر ضرورت سازمان يابي مبارزات کارگران و تجميع نيروي طبقاتي آنان در قالب تشکلهاي مستقل کارگري تصريح مي کنيم و بار ديگر بر اين نکته پاي ميفشاريم که شاه بيت مانيفست کمونيست، تنها يک شعار و زينتي براي سند سياسي مبارزات طبقه کارگران در طول تاريخ نبوده است، بلکه همواره برجسته ترين استراتژي طبقه کارگر در جدال با حاکميت سرمايه داران و ضامن پيروزي طبقه کارگر است: «کارگران جهان،متحد شويد!» زنده باد سوسياليسم! نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم اردیبهشت 1388ساعت 8:42 توسط سوسیالیست
|