نگاهی به نوشته بهمن شفیق " یک تبریک ، یک سئوال ، یک پیشنهاد ... "

صادق خوش مرام


خرداد ١٣٨٤- ژوئن ٢٠٠٥


نویسنده پس ازتبریک گفتن به تشکیل دهندگان " کمیته هماهنگی " ، سئوال خویش را چنین طرح می نماید : " آن تمایز پایه ای که شما را به اقدامی مستقل از " کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری " متقاعد کرده است چیست... " قبل از اینکه به خود سئوال بپردازم باید این را بگویم که ، نقد " کمیته پیگیری " و مقایسه آن با " کمیته همآهنگی " برای نشان دادن تمایزهایشان مربوط به دوره اعلام موجودیت این کمیته تا قطعنامه اول ماه مه می باشد. " کمیته پیگیری " ازگرایشات مختلقی تشکیل گردیده و به این اعتبار مراحل مختلفی را درحیات خود از سر خواهد گذراند. بهمین دلیل این نوشته هم برخورد خود را به همین دوره محدود خواهد کرد.

" کمیته پیگیری " با اعلام بیرونی بیانیه اش و همچنین مصاحبه هایی که با اعضاء ، فعالین و دست اندرکارانش انجام گرفت، تعریف شد و برهمین پایه واساس هم مورد قضاوت قرارگرفت. اولین مسئله مهم استراتژی و سیاست این کمیته است، که ازوزارت کاردرخواست کرد که برای ایجاد تشکل های آزاد کارگری " موانع " را از سرراه شان بردارند. دومین مسئله مهم این است که گرایشات تشکیل دهنده این کمیته به این توافق وسازش رسیدند که فقط مسائل صنفی کارگران را مورد توجه قراردهند وبا " سیاست " کاری نداشته باشند و خودشان هم در این زمینه میگویند : " بنای ما براین است که تشکل های مورد نظر تنها و تنها منافع صنفی کارگران را در نظر داشته و کار پایه ای خود قرار دهند. "

سومین مسئله پایه ای ومهم شرکت درمسائل سیاسی است ، که با توافق وسازش روی فرمولبندی بالا " تنها و تنها منافع صنفی کارگران... " کمیته قادرنخواهد بود دربرخورد به وقا یع موضعی سیاسی به نفع کارگران اتخاذ کند. بهمین دلیل وبراساس این سیاست هیچ جا شما مشاهده نمی کنید که کشتارکارگران درخاتون آباد ، دستگیری کارگران دراول ماه مه سال گذشته درسقز را محکوم کرده باشند . یا وقایعی ازاین دست را بتوانند در آینده براساس همین سیاست محکوم کنند و یا حداقل در مقابل آن واکنشی نشان دهند.

" کمیته همآهنگی " با استراتژی و سیاست دیگری پا به عرصه وجود گذاشت و همانطورکه در بیانیه شان شاهد هستیم ، صحبت ازایجاد تشکلهای کارگری به نیروی خود و بدون اجازه ارگانهای دولتی کرده اند. در بیانیه خود با صراحت تآکید می کنند که : " تشکل حق ماست. آن را به نیروی خود ایجاد کنیم ..." .

در ارتباط با دومین مسئله مهم فکر میکنم هم نویسنده و هم اکثریت فعالین کارگری از موضع رفقای تشکیل دهنده " کمیته همآهنگی " وسیاست این کمیته نسبت به کارصنفی وکارسیاسی اطلاع دارند و مسئله مهمتر اینکه این رفقا همواره روی ضد سرمایه بودن تشکل های کارگری تأکید ورزیده

درمورد سومین مسئله مهم که همانا دفاع سیاسی ازحق وحقوق طبقه کارگرمیباشد ، " کمیته همآهنگی" دربیانیه ا ش از محرومیت طبقه کارگر درداشتن یک تشکل سراسری ، از محاکمه شدن به خاطر برگزاری آزادانه اول ماه مه واز کشتار کارگران در خاتون آباد دادخواهی میکند. درجای دیگر همین بیانیه ، سازمان جهانی کار را موظف میکند که دولت ایران را وادار به پایان دادن به سرکوب فعالین کارگری نماید.

اینها در همین قدم اول تفاوتها و تمایزهای پایه ای این دو تشکل " کمیته پیگیری " و " کمیته همآهنگی " میباشد. این دو تشکل در همین ابتدای راه دو استراتژی مختلف ، دو سیاست متفاوت ، دو روش گوناگون را برای ایجاد تشکل های آزاد کارگری اتخاذ کرده اند. بدون تردید میروند که در صورت ادامه همین استراتژی و سیاستهای متفاوت در زمینه های دیگرهم دیدگاه ها ، نظرات و پراکتیک متفاوتی داشته باشند. مگر اینکه تغییر و تحولی در استراتژی و سیاست آنها به وقوع به پیوندد.

همانطورکه می بینیم این دو کمیته دراستراتژی ، سیاست وروش ایجاد تشکل با هم تمایزاساسی و پایه ای دارند یکی با استراتژی و سیاست راست میباید درانتظار" رفع موانع " ودیگری با استراتژی وسیاست چپ تصمیم دارند درراستای ایجاد تشکل های آزاد کارگری کاروفعالیت کنند.

اما بهمن شفیق این تمایز ها را پایه ای نمی بیند و تا آنجا که میتواند و به نظرش میرسد این تمایزها را تا سطح دل خواهش پائین می آورد و خطاب به کمیته هماهنگی می گوید تمایز شما با کمیته پیگیری " در یک جمله مورد تأئید قرار گرفته است " و آن اینکه شما می گویید که : " نخست تشکل باید ایجاد شود و سپس به رسمیت شناختن آن از دولت خواسته شود. " در حالی که کمیته پیگیری در بیانیه خود " خواستار رفع موانع از وزارت کار شده اند. " این تقلیل دادن اختلافات و تمایزات بین این دو کمیته در استراتژی و سیاست می باشد و ایشان با این تقلیل دادن تمایزها تلاش می کند تا به بتواند به " وسیعترین اتحاد ممکن " جامه عمل بپوشاند ، و بدین طریق به " وسیع ترین وحدت در میان طبقه کارگر " خدمت کند.

این مثل روز روشن است که وحدت ، یکپارچگی و همبستگی طبقه کارگر در مبارزه طبقاتی با طبقه سرمایه دارو دولت این طبقه امری مهم و ضروری است. همه فعالین و گرایشات کارگری هم به اهمیت آن واقف هستند و در راستای استراتژی و سیاست خویش برای تحقق این امرمهم تلاش و مبارزه می کنند. دراین شرایط مشخص گرایش راست وحدت طبقه را نیاز دارد تا بتواند استراتژی و سیاست راست خود را با پشتیبانی طبقه کارگر به کرسی بنشاند . وزارت کار را تحت فشار بگذارد تا درخواست " رفع موانع " را از بایگانی بیرون بیاورد و فعال کند. و در یک پروسه " موفق " تشکل تعأمل و همکاری طبقاتی را برای امر سه جانبه گرایی ایجاد نماید.

گرایش چپ هم به وحدت و یکپارچگی طبقه کارگرنیاز دارد وآن را امری مهم و ضروری میداند تا بتواند استراتژی وسیاست خویش راکه همانا ایجاد تشکل به نیروی خویش ، بدون درخواست واجازه ازهیچ ارگان و یا وزارت خانه ای را متحقق کند و تشکلی سراسری ، رزمنده برای پیشبرد امر مبارزه طبقه کارگر را به دست خود کارگران ایجاد نماید.

در عین حال گرایش چپ با علم به وجود گرایشات مختلف در جنبش کارگری و پذیرش این واقعیت ، تلاش میکند در هرمرحله ای از پیشرفت جنبش کارگری اختلافات بین گرایشات را باز شناسد ، اهمیت وجایگاه آنها را تشخیص دهد و مبارزه سیاسی با این گرایشات را درجهت وحدت طبقه کارگر سازمان دهد.

هرگونه نادیده گرفتن ، تقلیل دادن و سرپوش گذاشتن روی اختلافات گرایشات مختلف در مراحل مختلف جنبش نه تنها به امروحدت طبقه کارگر خدمت نمی کند بلکه باعث تشتت بیشتروکند کردن مبارزه طبقاتی می گردد. امری که بیشتر مبلغین گرایش راست طبقه کارگردر نوشته ها و سخنرانی های خود به آن مشغولند.

منتهی بهمن شفیق یک دلیل دیگرهم برای این تقلیل دادن وسرپوش گذاشتن روی اختلافات دو کمیته دارد آنهم ، " پشتیبانی همه جانبه " ایشان از " کمیته پیگیری " است. یعنی دفاع و پشتیبانی همه جانبه از استراتژی گرایش راست جنبش کارگری . بهمین دلیل سعی میکند که اختلافات دو کمیته را تا آنجا که برایش مقدور است کمرنگ کند تا بدین بهانه گریبان خویش را نیزغیرمستقیم از نقد گرایش چپ جنبش کارگری رها کرده باشد.

" کمیته همآهنگی " دربیانیه اش نه تنها نخست میخواهد تشکل را به نیروی خود کارگران ایجاد کند و بعد به رسمیت شناختن آن را از دولت خواستار شود ، بلکه با صراحت دربیانیه درهمان پاراگراف اول با استناد به مقاوله نامه های بین ا لمللی به این اشاره میکنند که دولت ها فقط وظیفه ثبت تشکل را دارند و " در صورت ثبت نکردن آن ها هم ، این تشکل ها ی کارگری می توانند تشکیل شوند و فعالیت کنند. "

اما در مورد " کمیته پیگیری " که از وزارت کار خواستار " رفع موانع " ایجاد تشکل های آزاد کارگری گردید.

اولین نتیجه ی که از این در خواست و از این فرمولبندی استنتاج می شود اینست که تا زمانی که وزارت کار موانع ایجاد تشکل را بر طرف نکرده است این کمیته باید منتظر بماند. در صورت اینکه فعالین " کمیته همآهنگی هم این استراتژی را قبول کرده و زیر بیانیه را امضاء می کردند، باید حداقل شش هزارکارگر خواهان تشکل منتظر" رفع موانع " می شدند چون براساس این استراتژی هیج راه دیگری جز انتظار درمقابل آنها وجود نداشت ، مگر اینکه استراتژی و سیاست دیگری را در پیش می گرفتند.

راستهای جنبش کارگری ازروی نا آگاهی یا اشتباه معرفتی شان نیست که از وزارت کارمی خواهند که موانع ایجاد تشکل راازسرراهشان بردارند ، بلکه آنان درنهایت هدفشان ، ایجاد تشکلی است ، که برای طبقه سرمایه داربی خطر باشد. تشکلی که هم وغمش همکاری طبقاتی و به سازش کشانیدن مبارزات کارگران با طبقه حاکم درایران ،جهت توسعه ورشد سرمایه داری در ایران باشد.

در رابطه با " رفع موانع " که کمیته پیگیری از وزارت کار در خواست میکند ، کلی و سر بسته است و هیج جا بطور مشخص عنوان نمی کنند که این موانع کدامها هستند ، ولی می شود که از شرایط حاکم بر ایران این موانع را باز شناسی کنیم. اولین مانع قوانین حاکم بر ایران است که خود نویسنده هم به آن اشاره کرده و به " هردو کمیته " انتقاد دارد که به آن نپرداخته اند : " ... قانون اساسی تا قانون احزاب و تشکلهای صنفی ، در تضاد کامل با حق پایه ای کارگران برای متشکل شدن قرار دارند. "

قبل از اینکه به بررسی دو کمیته درارتباط با موانع قانونی بپردازم ، همانطوردر بالا به آن اشاره کردم ، بهمن شفیق جزء کسانی است ، که همان روزهای نخستین بیرون آمدن بیانیه کمیته پیگیری زیر : " فراخوان پشتیبانی ازمبارزات کارگران درایران " را با امضاء خویش مزین نمودند و " ضمن پشتیبانی همه جانبه از" کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل های آزاد کارگری درایران " ، " همه فعالین جنبش کارگری ، انجمن ها ... " را هم به پشتیبانی و یاری رسانیدن به " کمیته پیگیری " دعوت کردند. بدون اینکه کوچک ترین انتقادی به استراتژی و سیاست " کمیته پیگیری " داشته باشند . یا حتی " قانون تشکل های صنفی " را در آن دوره به روی آنها بیاورند.

( متاسفانه این فراخوان تاریخی ندارد که به آن اشاره کنم. ولی هنوزروی سایت ها هست ومی شود به آن مراجعه کرد. )

به " رفع موانع " بر گردم ، دریک مکث ساده روی این مانع آدم درمیابد که یکی ازراههای رفع این مانع گذرانیدن پروسه قانونی ، یعنی پیشنهاد تغییراین قوانین درمجلس ، جلب اکثریت آراء برای به تصویب رسانیدن قوانین جدید و غیره میباشد. البته با علم به اینکه نیروهای طرفداراین نوع اصلاحات درمجلس دراکثریت باشند ، وگرنه درشرایط کنونی با توجه به ترکیب اکثریت نماینده گان مجلس هیچ شانسی برای حتی طرح مسئله وجود ندارد ، چه برسد به از سرگذرانیدن پروسه ای برای تحقق آن .

بهمین دلیل ساده است که استراتژی " کمیته پیگیری " ، استراتژی راست و استراتژی صبر و انتظار است ، تا کی خودشان هم نمیدانند. چون وزارت کاردرخواست آنها را اجالتا به بایگانی سپرده است. دومین مانع که بستگی زیادی به همان مانع اول دارد داشتن جا و مکانی ثبت شده و قانونی برای رفت و آمد اعضاء،

برگذاری جلسات ، نشستها ، مجمع عمومی انتخاب نمایندگان و غیره است. امکان داشتن حساب بانکی برای سهولت در پرداخت حق عضویت و رتق وفتق مسائل مالی نیز جزء این مشکلات و موانع به حساب خواهد آمد.

سومین مانع تضمین امنیت جلسات و همچنین تأمین امنیت جانی و مالی اعضاء و نمایندگان کمیته می باشد. در هر دو این زمینه ها ؛ نمونه ی حمله به سندیکای رانندگان اتوبوسرانی به وسیله شورای اسلامی کاروخانه کارگری ها به فرماندهی صادقی و حضورفعال خود ایشان درضرب و شتم اعضاء و فعالین سندیکا یکباردیگرنشان داد که ؛ نه تنها وزارت کارتمایلی به " رفع موانع " ندارد ، بلکه دست اراذل و اوباشان خانه کارگر وشورای های کاراسلامی را باز می گذارند و از آنها پشتیبانی می کنند تا هر کار که دلشان میخواهد با فعالین کارگری انجام دهند.

بهمن شفیق درنوشته خود همانطورکه دربالا به آن اشاره کردم به هردو کمیته انتقاد می کند که به " مجموعه طویلی از قوانین جمهوری اسلامی ، از قانون اساسی تا قانون احزاب و تشکلهای صنفی ..." نپرداخته اند.

در مورد کمیته پیگیری ؛ برپایه استراتژی که دارند هیچ لزومی برای در گیر شدن با این قوانین نمی بینند ، آنها این وظیفه را به وزارت کارمحول کردند و تنها کاری که میبایست انجام دهند صبر و انتظار است ، تا این وزارت خانه موانع قانونی را رفع کند . تا آن زمان هم وظیفه ای که اعضای کمیته دارند پیگیری این قضیه است ، که با مراجعه مکرربه وزارت کارشاید بتوانند موفق شوند. بنابر این مشاهده می کنید که این انتقاد به کمیته پیگیری بی مناسبت است و به این کمیته نمی چسبد.

اما کمیته همـــاهنگی با اتخاذ استراتـــژی وسیاست چپ ودرصورت پراکتیک کردن آن ازمرز قوانـین تشکلهای صنفی جمهوری اسلامی خواهد گذشت و با گسترش و دامنگیر شدن ایجاد تشکل درون طبقه کارگر ، درعمل روی این قانون ( تشکل های صنفی ) به وسیله جنبش کارگری خط بطلان کشیده خواهد شد.

وی در ادامه چنین نتیجه می گیرد که : " نپرداختن به این قوانین باعث میشود که هردوکمیته درتقابل با قوانین جاری قرارگیرند و با توجه به دینامیسم رو به رشد جنبش کارگری برای دستیابی به تشکلهای توده ای خود ، همه فعالین راستین این جنبش را با وضعیتی مشابه روبرو خواهد کرد و آن هم سرکوب یا حداقل ممانعت از ، این تلاش ها به اتکای قوانین جاری کشوراست ."

در هیچ کجا ی نوشته مشخص نشده که ؛ چطور با قوانین " تشکلهای صنفی " جمهوری اسلامی میباید مبارزه کرد و تغییر این قوانین طی چه پروسه ای و با کدام نیرو و به چه شکلی انجام خواهد گرفت .

بهمن شفیق در نوشته اش صریح و روشن نمی گوید که منظورش از این حرفها چیست و " مبارزه برای تغییراین قوانین از اهمیتی اساسی بر خورداراست. " یعنی چه ؟ اگر منظورتان این است که با وجود رژیم جمهوری اسلامی امکان ایجاد تشکل واقعی کارگری وجود ندارد. این را صریح و روشن مطرح کنید ، برایش استدلال بیاورید ، و برای حقانیت نظرتان مبارزه کنید. نه اینکه با داشتن این نظرات ؛ درمورد عدم امکان ایجاد تشکل های آزاد کارگری ، با وجود " جمهوری اسلامی و مجموعه طویلی از قوانین ..." زیر " فراخوان پشتیبانی ازمبارزات کارگران درایران " دردفاع ازاستراتژی و سیاست راست جنبش کارگری را " ضمن پشتیبانی همه جانبه " امضاء کنید و از " فعالین جنبش کارگری و... " هم بخواهید که : " به هروسیله ممکن " به کمپین شما بپیوندند.

درضمن همانطورکه میدانید ، جامعه ایران یک جامعه سرمایه داری است. دو طبقه ای هم که درشرایط کنونی مقابل هم قراردارند طبقه کارگرو طبقه سرمایه دار میباشد. اگرقرارباشد تغییرو تحولی اساسی هم دراین جامعه انجام گیرد فقط طبقه کارگرمیتواند نقش اول آن را بعهده داشته باشد ، آنهم طبقه کارگر متشکل.

بهمین دلیل طبقه کارگر میبایست درهمین شرایط موجود، و با وجود همین قوانین ، : " قانون اساسی تا قانون احزاب و تشکل های صنفی ..." بتواند خودش را متشکل کند و با مبارزه متشکل طبقه سرمایه دارودولت حامی این طبقه رابه عقب نشینی وادارد. و طی پروسه مبارزه با ایجاد تشکیلات سراسری آن را به طبقه حاکم بقبولاند. این آن پراکتیک و پروسه واقعی برای پرداختن به جمهوری اسلامی و " مجموعه طویلی ازقوانین جمهوری اسلامی ، ازقانون اساسی تا قانون احزاب و تشکلهای صنفی ..." است. نه برعکس ؛ آن چیزیکه شما در نظر دارید ؛ متشکل شدن کارگران را به بعد از پایان عمررژیم اسلامی موکول می کنید.

گرایش چپ جنبش کارگری با اتخاذ استراتژی و سیاست مشخص در شرایط کنونی جهت ایجاد تشکل های کارگری ضد سرمایه و به نیروی خود کارگران ، گام بلندی درراستای مبارزه با قوانین ضد کارگری طبقه سرمایه دارایران وکمک به ایجاد تشکلهای کارگری برداشته است. با تقویت ، پشتیبانی و کمک به این استراتژی وراه انداختن یک جنبش سراسری وغیر قابل کنترل برای ایجاد تشکل های آزاد کارگری ، هم وحدت طبقه وهم ادامه کاری فعالین کارگری تضمین خواهد شد. درعین حال کنترل و سرکوب جنبشی با وسعت سراسری ، با توجه به حساسیت اتحادیه های آزاد بین المللی کارگری نسبت به مسائلی که درایران میگذرد ، برای طبقه سرمایه دار و دولت آن ساده نخواهد بود. بخصوص درشرایط کنونی که طبقه سرمایه دارایران درتلاش برای برطرف کردن موانع جهت ادغام شدن درسرمایه جهانی است. ( موانعی ازقبیل ؛ حل موارد اختلاف با سازمان جهانی کار، شرکت درسازمان تجارت جهانی و ...).

با همۀ این تفاصیل جنبش کارگری ، گرایش چپ وهمه فعالین رادیکال کارگری میبایست با درایت و هشیاری تمام آمادگی لازم رابرای پیشروی ، عقب نشینی ومانوردادن درمقابل حرکات، اقدامات وتعرضات طبقه سرمایه دارایران و دولت آنها داشته باشند . وی درادامه می نویسد : " بنابراین ضروری است که برعلیه این قوانین مبارزه ای موثر صورت گیرد. با مسکوت گذاشتن این ضرورت تنهاچشم انداز های این مبارزه تضعیف می شود. "

همانطورکه گفتم تنها راه مبارزه با این قوانین همانا دفاع ومبارزه جهت حق تشکل برای طبقه کارگروهمۀ گرایشات کارگریست . راه افتادن جنبش سراسری کارگری برای ایجاد و تحقق تشکلهای آزاد کارگری ، امری که هم اکنون تا حدوی درجریان است. همچنین تلاش ومبارزه برای هرچه گسترده کردن این جنبش ، و مبارزه سیاسی با گرایش راست جنبش کارگری بدون تردید به تقویت و ادامه کاری این جنبش کمک میرساند. این آن مبارزه موثر بر علیه این قوانین است. این راهی است که گرایش چپ جنبش کارگری به آن مشغول است . و اما شما ؛ به این " ضرورت " ، " مسکوت نگذاشتن " و " مبارزه موثر" چه پاسخ مشخصی میدهید ؟ در مورد پیِِِِِشنهاد نویسنده به هر دو کمیته و " مستقل ازاین که " حامیان " این یا آن کمیته چه می گویند ، " این دیگر " فرار به جلو " وشانه خالی کردن اززیربارمسئولیت است . مگرشما با " پشتیبانی همه جانبه " و امضاء کردن " فراخوان پشتیبانی " جزء " حامیان " کمیته پیگیری به حساب نمی آئید. مگراین شما نبودید که با عنوان " تبیین سوسیالیستی از کمیته پیگیری ... " درپالتاک نطق ایراد کردید. مگرخود شما درمقدمه ای که برای " تزهای مقدماتی... " ننوشتید که : " با اعلام موجودیت کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلهای آزاد کارگری این آرایش مقدماتی به فرجام خود رسید. دوران فطرت بعد ازسرکوب دهه 60 به طورقطعی به پایان رسیده است و دوران جدیدی درحیات جنبش کارگری ایران آغاز می شود. " آیا اینها یی که درمورد کمیته پیگیری گفتی ، نوشتی و تبلیغ کردی برای " حامی " بودن کافی نیست ؟ یا اینکه با این نوع برخورد ازبالا و ژست " پرواز برفراز " دو کمیته خیال دارید که " پشتیبانی همه جانبه " و امضاء خود را در زیر " فراخوان ..." در اذهان عمومی به فراموشی بسپارید.

اما درباره پیشنهاد ایشان مبنی براینکه : " به طرح استراتژی مشترکی درمبارزه آتی خود بپردازید" . واقعیت این است که دواستراتژی برای ایجاد دو تشکل ماهیتا متفاوت درمقابل طبقه کارگروجود دارد. گرایش راست جنبش کارگری تشکل را برای همزیستی ، همکاری و تعأمل طبقاتی با طبقه سرمایه داراحتیاج دارد، استراتژی سیاست وروش ایجاد تشکل این گرایش هم با اهداف آن خوانایی داشته ومطابقت میکند.

گرایش چپ جنبش کارگری هم به تشکلی برای مبارزه ، ستیز وجدال طبقاتی درجهت تحقق خواسته ها و مطالبات طبقاتی خویش چه درعرصه اقتصادی و چه سیاسی درمقابل طبقه سرمایه دارو دولت حامی آنها نیاز دارد. راه دیگری وجود ندارد.


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com