خلاف جريان دو خردادي مي شود اما ساسي مانكن انقلابي

عابد رضايي

مهر ١٣٩٠- اکتبر ٢٠١١


چندي پيش، سياوش دانشور مطلبي انگاشته است تحت عنوان ادعاي كذب و منابع كذب تر، كه شايد بناي انتقاد به ما يعني اتحاد سوسياليستي كارگري را داشته است، اما سيل اتهام زني در اين به ظاهر نقد سياسي نيز سر پاياني ندارد، حزبي كه در ابتداي پيدايش خود بنا بود از سنت فحاشي و لجن پراكني خود انتقاد كرده و از آن دوري نمايد.(رجوع گردد به اسناد و مباحث فراكسيون اتحاد كمونيسم كارگري) ايشان همچنان اتحاد سوسياليستي كارگري را به عنوان يك جريان دو خردادي معرفي نموده است كه در اثبات اين مدعا، خود مي دانند كه چيزي در چنته نداشته و آنرا تنها در پشت يك فحش به ظاهر سياسي به كار مي گيرند و اتفاقاً اين كمپيني است كه قريب به ده سال در كليت كمونيسم كارگري ادامه دارد، حتي در همان دوران عروج ضد سياست سكتاريسم و دوري از لجن پراكني ها نيز بر عليه سوسياليسم كارگري موجود بود.

سياوش دانشور نمونه هايي از جمله عدم اعتقاد ما به حزب مي گويد، اتفاقاً در ادبيات ما ضرورت وجود حزب طبقه كارگر از زنده ترين بحثها مي باشد، اما فقط حزبي كه به دست جنبش توده اي طبقه كارگر و فعالين آن ساخته شده باشد و نه با عده اي قليل در خارج از ايران به مانند حزب اتحاد كه اعضاي فعال آن امروز به تعداد انگشتان دو دست هم نيست. اتحادي كه ابتدا در پي ايجاد و احياي دوباره حزب كمونيست كارگري بود امروز به بن بست رسيده و مدام بر طبل ضد حكمت بودن همگان مي كوبد، به طوري كه حتي كورش مدرسي كه طلايه دار جنبش سرنگوني با منشور خاصه آن بود تكفير مي شود، چرا كه ايشان از اتحاد با اين گروه چند نفره سر باز زدند، همچنين اين امر در مورد حميد تقوايي و ديگر چهره هاي به ظاهر معروف كليت كمونيسم كارگري نيز صدق مي كند. به واقع اين شعار اتحاد جنبش كمونيسم كارگري (بگذريم از آنكه همانطور كه خود خواند حزب هستند طبعاً توانايي جنبش شدن در ذهن را نيز دارا مي باشند) در بدو تشكيل اين گروه كه اتفاقاً اينجا همه همديگر را ضد كمونيست و ضد چپ مي نامند در حالي كه سياوش ما را به چنين چيزي متهم مي نمايند در كجا عينيت مي يابد؟ ايشان ما را خود خواسته، بور‍‍ژوا مآب، سكتاريست و دو خردادي مي خواند، در حالي كه شايد ايشان بيش از هر كسي آگاه باشد كه تمام سعي اين تشكل طي ساليان سال تقويت صف مستقل جنبش كارگري از ديگر طبقات اجتماعي براي امر انقلاب به هژموني و رهبر اين طبقه به واسطه حزب آن بوده است، اما اين اتهامات از اينجا نشأت مي گيرد، يعني پايبندي بر ايجاد اصولي حزب طبقه كارگر به واسطه اتحاد تأثير گذار توده اي رهبران عملي آن در محيط جنگ جبهه كار و سرمايه، و اين آن نكته اي مي باشد كه هيبت اينان را مدتهاست كه مي لرزاند، زيرا كه استراتژي سوسياليسم كارگري بدون هيچ درگيري اي و با پيشبرد سياست ماركسيستي در تضاد با آناني قرار گرفته كه خود خوانده حزب طبقه كارگري هستند كه حتي 5 نفر هم آنان را نمي شناسد تا چه رسد به پذيرش مدعاي ايشان، در اين نقطه است كه عدم پذيرش سوسياليسم غير كارگري سكتاريسم، دو خردادي و بورژوا مآبي خوانده مي شود.

آقاي دانشور شما ديگر از اتحاد، داد سخن بر نياوريد كه كمي خنده دار است، اين را در ميان اعضاي ديگر سازمانهاي مدعي كمونيسم كارگري نيز مي دانند، و من بهتر از همه، كه به تازگي از ايران خارج گشته ام، هرچند كه اين بحث سرقفلي دارد.

در پايان من با پايبندي به استراتژي سوسياليسم كارگري و طبعاً سازماني كه در آن عضو هستم، از شما مي خواهم تا موزيك هاي خلاف جريان را كه بنده سهم بزرگي در توليد آن داشته و به روايت شما دو خردادي است ديگر در راديو گروه شما پخش نگردد، شما بمانيد و يك ساسي مانكن انقلابي.

عابد رضايي

به نام رضا تابان در حزب اتحاد كمونيسم كارگري


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com