سازمان دهی زنان طبقه کارگر

برگردان: گلناز راد

خرداد ١٣٨٩- جون ٢٠١٠


بخش چهارم

امکان سنجی سازمان دهی  زنان کارمند

همان دسته بندی‌هایی‌ که شامل صنایع خدماتی می‌‌شود در مورد زنان کارمند نیز صادق است و وابسته به موقعیت کار دارد که کارگر خود را جزء یا بخشی از فرآیند تولید بداند یا نه. در حالت اول کارگر خود را به عنوان وکیل کارفرما می‌‌داند و در حالت دیگر کاری را انجام می‌‌دهد که جزو فرآیند تولید است. این تمایز بسیار مهم است زیرا زنان بسیاری در موقعیت کار اداری هستند و در کلّ دریای بزرگی‌ از ادارات در قلب شهر‌های بزرگ موجود هستند که آگاهی طبقاتی را نفی می‌‌کنند؛ زیرا در این محدوده زمینه واقعی‌ از نظر این که این زنان از فرایند تولید جدا هستند و خود به خود از طبقه کارگر جدا می‌‌شوند و پتانسیل سازمانی این زنان نا مشخص به نظر می‌‌رسد. از طرف دیگر ما زنان کارگر بسیاری را در ادارات داریم که کارشان مستقیما به تولید وابسته است و عواقب سرمایه داری به شکل مستقیم دامن گیر آنان است. هنگامی که تولید بیش از حد، بیکاری، بیکار سازی، آنان را آماج حملات خود قرار می‌‌دهد، این مورد اکثرا شامل حال کارمندان هم هست زیرا شرایط کاری این گروه به تولید کارخانه وابسته است.

این زنان طبقه کارگر، به شکل واقعی در اعتراضات حذف می‌‌شوند و در خلال اعتصابات به عنوان نیروی ذخیره به کار می‌‌روند شرایط کاری آن‌ها منحصر به فرد نیست و کار آن‌ها تکراری و خسته کننده است. در برخی از تجارب  نشان داده می‌‌شود که این زنان به شدت از شرایط کاریشان ناراضی‌ هستند و تبعیض جنسی‌ در محل کار آنان به چشم می‌‌خورد و شمار غیر متشکل این کارگران در جایگاه مورد علاقه کارفرما قرار می‌‌گیرند و به علت پخش گسترده به حالت تشکل گریز در اعتراضات حضور پیدا می‌‌کنند.

برای مثال هنگامی که در کارخانه‌ها اجناس به شکل معمول قرارداد سه سال حمل‌ و نقل و سازمان دهی انبار می‌‌شود این روند به شدت وابسته به این زنان است. اگر این زنان در اعتصاب و بیرون از محیط کار باشند کالا‌ها امکان جا به جایی ندارند با همه اطلاعات و مقالات کاری که این زنان به آن دسترسی‌ دارند که می‌‌تواند برای واحد‌های صنعتی تولیدی ارزشمند باشد، به علت کار‌های کمی‌ که در این مورد انجام شده ارائه دادن نتیجه قطعی در مورد  پتانسیل پیش روی آنان سخت است.

در دو تجربه عملی ما این زنان را علاقه مند و مشتاق به فعالیت در سازمان یابی‌ یافتیم. در یک کار خانه صنعتی که مردان به طور عام در آن مشغول به کار بودند یک روزنامه معترض بیرون می‌‌آمد و کارمندان و تکنسین ها مدیریت نگه داری از نسخه‌های موجود و انتشار دوباره را با عهده داشتند و در تجربه دیگر که این چنین نبود نسخه‌های چاپ شده نابود شد از این می‌‌توان نتیجه گرفت که کوشش مستقل زنان مشغول در ادارات برای سازمان یابی‌ یه خود جوش به سازمان یابی‌ در کارخانجات پیوند بخورد.

مثال دیگر در مورد زنان اپراتور منگنه ساز در کارخانه است که عمدتاً مردان در آن مشغول به کارند. این کوشش در جهت سازمان دهی‌ توسط یک نفر از زنان و در حالتی انجام شد که اکثر شاغلان در محل کار مرد بودند. پیروزی در این چنین پیشروی هایی برای کوشش‌های سازمان دهانه در جهت تولید موثر است.

در این مقطع جدا کردن کارمندان ادارات از کارگران در حالت سازمان نیافته و بی‌ اهمیت بی‌ معنی‌ به نظر می‌‌رسد.

کار به اندازه کافی‌ برای رسیدن به نتیجه گیری توسعه نیافته است و نمی‌توان تعداد بیشمار زنان پرولتاریا را در این چنین کار‌هایی‌ نادیده گرفت. مارکسیست‌ها باید به شکلی جدی مسئله زنان کارمند و محل کار آن‌ها را مورد ارزیابی قرار دهند. کوشش برای شناسایی تمرکز زنان پرولتاریا و تعیین پتانسیل برای راه انداختن موفق اعتصاب در این گونه مکان‌ها بسیار مهم است.

شرایط کار زنان شاغل

در این بخش ما به برخی‌ تفاوت‌های ملیتی و قومی‌ که در شرایط کاری در میان زنان شاغل موثر است اشاره می‌‌کنیم.

(لازم به توضیح است که این تجربیات به کشوری مانند ایران که کارگران با قومیت‌ها و ملیت‌های مختلف مشغول به کارند قابل تعمیم است.)

 

زنان رنگین پوست و لاتین

تفاوت‌هایی‌ اساسی‌ در این دو گروه از نظر میزان آگاهی‌، قابل مشاهده است. در کلّ سطح آگاهی در میان زنان رنگین پوست بسیار بالاست و در بیشتر شغل‌ها آنان جزء پیشرو‌ترین و قوی‌ترین زنان هستند. علت این مسئله را می‌توان در سابقه تاریخی مبارزات رنگین پوستان جستجو کرد.که این کارگران در این سال‌ها در شغل‌های تولیدی مشغول به کار بود اند و تجربه آن‌ها به آن‌ها اجازه می‌‌دهد تا ارزش  اعتراض و مبارزه دست جمعی را بدانند. این مساله در مورد زنان لاتین صادق نیست. آن‌ها اخیرا با مسائل شغلی به شکل دست جمعی رو به رو نبود اند. بنابر این با کمبود آگاهی نسبت به روش‌های مبارزه رو به رو هستند. اکثر آن‌ها به زبان محل اقامت خود به خوبی مسلط نیستند و در بحث و تولید ادبیات مبارزه جا گذشته می‌‌شوند. تسلط شوهر‌هایشان بر آن‌ها باعث ترس از عمل مستقل در آن‌ها می‌‌شود که این شرایط قابل تغییر است و تجارب اخیر نشان می‌‌دهد که شاهد تغییر‌های زیادی در بین آن‌ها هستیم.

در کارخانه‌ها هم چنین شاهد جداسازی کارگران رنگین پوست و سفید پوست هستیم که کارگران رنگین پوست به صورت کارگران ارزان قیمت دیده می‌‌شوند.

در تجربیاتی عملی در یکی‌ از کارخانه‌ها هنگامی که یک زن لاتین دست از کار کشید و هنگامی که ما دیگران را به توقف کار تشویق کردیم آن‌ها بعد از ۳۰ دقیقه و با تهدید مدیر کار خانه به کار باز گشتند. هنگامی که تعداد کمی‌ از زنان لاتین و ما که از  توافق ناراضی بودیم در جلسه اتحادیه شرکت کردیم، جلسه آشتی‌ جویانه بود و زنان بسیاری در آن سخنوری کردند و تقاضا‌های آن ها مورد تایید قرار گرفت.

خرداد  89  - مه 2010

برگرفته از نشریه سوسیالیست شماره پنجم


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com