استراتژی گرایش چپ جنبش کارگری در تضاد با منافع کارفرمایان و سرمایه داران شکل میگیرد!

بهزاد بارخدایی


به نقل از به پيش! شماره ٢، ٢٤ مه ٢٠٠٥


ایجادتشکل و نهادهای کارگری، اولین قدمی است که هر فعال کارگری در دستور کارخود دارد. هیچ خواست و مطالبه ای، هیچ پیشروی و حرکتی، بدون سازمان نمیتواند راه به جایی ببرد. کما اینکه در همین دوره حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی، به دلیل پراکندگی و فقدان تشکل، مصیبتها و مشقات فراوانی را برای اکثریت جامعه میتوان برشمرد.

تمامی گرایشات مختلف درون جنبش کارگری دراین دوره بطورعملی، ایجاد تشکلهای کارگری را در دستور دارند و آنطورکه شواهد نشان میدهد این تشکلها یک دست ویک فرم نیستند و نخواهند بود. در قدم اول طبیعتا داشتن تشکل امرمهمی است و در حین ساختن آن، بسته به اینکه چه درکی از آن و یا در اصل به کدام سنت و سیاست نزدیکی دارند، سازمان مطلوب خود را برای اهداف سیاسی اشان ایجاد میکنند.

آنچه که در طول تاریخ قابل مشاهده است،در کشمکشهای فراوان درون طبقه کارگر، سازمانها و تشکلهای مختلف با اهداف و مرامنامه های متفاوت، توأم با دور و نزدیکیهای سیاسی، تشکلهای سیاسی و صنفی متنوعی شکل گرفته است. جنبش کارگری یکی است ولی ایده ها، نظرات و آلترناتیوهای سیاسی برای کسب یک زندگی انسانی درون طبقه مان متنوع اند.

اینکه می بایست اتحاد طبقه را مد نظر داشت و کل طبقه مان متحد شود یک ضرورت است ولی نمیتوان ازسر نیتها، واقعیتهای اجتماعی را نا دیده گرفت. برای رسیدن به اتحاد میان صفوف کارگری دنیایی از کارومبارزه لازم است. تا آنجا که به ایجاد تشکلهای کارگری برمیگردد، خوشبختانه گرایش راست و چپ جنبش کارگری در این دوره بخشا به هم نزدیک شده اند. طبیعتا این خود امر مهمی است و باید با احساس مسئولیت این نزدیکی را به بهترین شکل برای ایجاد تشکلها و نهادهای کارگری به پیش برد.

برای پیشروی بیشتر و ایجاد اتحاد در میان طبقه مان، گرایش چپ جنبش کارگری مسئولیت سنگینی بردوش دارد و ضروری است که در تمامی عرصه ها استراتژی خود را طرح کرده و نشان دهد که منافع کل طبقه کارگر در اصل با چه سیاستهایی عملی است و واقعا میتواند بدست آید. ساختن سازمانهای کارگری قدم اول است ، در طول راه بحث و جدلهای فراوانی را داریم که برای کسب حقوق حقه مان و نیز متحد شدن طبقه مان در دستور است. سیاستهای مختلف درون طبقه کارگر با بحث و جدل، فعالیت و مبارزه، میتواند اتحاد طبقه را با خود بهمراه آورد. گرایشات مختلف درون طبقه کارگر، هرچه شفافتر نظرات و سیاستهای خود را طرح نمایند، کمکی خواهد بود تا نکات اختلاف نمایانتر و گره گاههای پیشروی کل طبقه بعنوان یک آحاد واحد و متحد را شناخت و مبارزه لازمه را سازمان داد.

گرایش چپ جنبش کارگری در مقابل سیاستهای غیر کارگری می بایست آلترناتیوهای روشن خود را طرح و برای رسیدن به آنها مبارزه همه جانبه ای را سازمان دهد تا بتواند منافع کل طبقه را با طرح سیاستهای ضد سرمایه داری تامین نماید. تا زمانی که بخشی از نیروی طبقه کارگر برای آشتی طبقاتی و دعوت به همکاری با استثمارگران سخن سرمیدهد، نیروی چپ وظیفه سنگینتری را بعهده دارد و راهی جز مبارزه با بورژوازی و افشا و طرد سیاستهای غیر کارگری گرایش راست پیش رو ندارد.

استراتژی گرایش چپ جنبش کارگری در تضاد با منافع کارفرمایان و سرمایه داران است و نمیتواند به اتحاد با سیاستهایی که در مقابل این استراتژی هستند، بی انجامد. اتحاد واقعی کارگران بر پایه انتخاب سیاست واحد در مقابل طبقه سرمایه دار ایجاد میگردد.

جنبش کارگری در ایران دوره مهمی از حیات مبارزاتی خود را در مقابل دارد، این دوره را می بایست با تمام توان به بهترین شکل به نفع کل طبقه و در نتیجه کل جامعه به پیش برد. می بایست سازمانهای کارگری را ایجاد نمود که بتوانند از منافع کارگران در تمامی سطوح به دفاع و مبارزه بپردازند. این منافع نمیتواند با شور و مشورت سرمایه داران و صاحبان سرمایه و دولتشان تامین شود، همانطور که نمیتوان بدون مبارزه از گلوی آنها لقمه ای بیرون کشید . سرمایه داران و کارفرمایان در رابطه با منافع خود، هیچ مماشاتی نمیکنند و علنا و عملا برای کسب سود بیشتر تمامی شگردها را بکار میگیرند. طبقه کارگرهم باید علنا و عملا آلترناتیوهای خود را در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی در مقابل جامعه قرار دهد.گرایش چپ جنبش کارگری می بایست آلترناتیوهای انقلابی و رادیکال خود را در مقابل لیبرالیسم که در تمامی سطوح برای کسب هژمونی میکوشد قرار داده و بار دیگر امید به تغییر را در کل جامعه و در نزد تمامی جنبشهای موجود اجتماعی ، زنان ، جوانان و... طرح کرده و راه مقابله با لیبرالیسم را نشان دهد.

دوسیاست برای هدایت جامعه قابل طرح است، یکی سیاست سرمایه داران است که با استثمار و سرکوب ، به منافع حقیر سود آوری خویش مشغول است و دیگری سیاست کارگری که از میان بردن استثمار و ساختن جامعه عاری ا زفقر و ستم را مد نظر دارد .

ناگفته پیداست که بخش وسیعی از تشکلها و اتحادیه های کارگری دراروپا و آمریکا، تجاربی را پشت سرخوددارند و کشمکشهای فراوانی را چه در درون و چه در سطح جامعه پیش برده اند. آنچه امروزقابل مشاهده است، در میان اکثریت قریب به اتفاق آنها، دست بالا را گرایش رفرمیسم و لیبرالی داراست.در اینچنین تشکلهایی، کارگران در تصمیم گیریها، کوچکترین نقشی ندارند. این تشکلهای کارگری متاسفانه نمایندگی واقعی کارگران را نکرده و ابزاری برای قانع کردن کارگران برای کاروتولید بیشتربه نفع سرمایه داران هستند.اگر زمانی این تشکلها برای دفاع از حقوق کارگری ایجاد و حتی بدرست احزابی را برای پیشبرد سیاستهای خود تشکیل داده بودند، حق قراردادهای دسته جمعی، حق بیمه بیکاری، حق بیمه های درمانی، حق مسکن مناسب، حق ... را به دولتها تحمیل کرده بودند،اکنون با دست بالا پیدا کردن گرایش راست و لیبرالی درون جنبش کارگری، درعمل اثر و نشانی از آن اساسنامه ها و مرامنامه ها باقی نمانده است و تمامی حقوق کسب شده هرروز زیر ضرب بورژوازی و توجیه گرایش رفرمیسم جنبش کارگری قرار دارد. این کشمکشی است که روزانه بین گرایشات مختلف درون طبقه کارگر در سطح جهانی در جریان است. گرایش راست درون جنبش کارگری در عمل سازمانی در کنار دیگر سازمانهای دولتی برای مهارکارگران و دعوت به آرامش و پذیرش همکاری با سرمایه داران و کارفرمایا ن است.

سیاستهای پایه ای این اتحادیه ها و تشکلهای کارگری منطبق با سیاستهای احزاب رفرمیسم و پارلمانی است و بعنوان تشکل توده ای احزاب رفرمیسم و لیبرال فعالیت میکنند. در طی سالهای گذشته حمله لیبرالیسم و دولتهای سرمایه داری به تمامی دست آوردهای جنبش کارگری سبقت بیشتری به خود گرفته است، حمله به عقد قراردادهای دسته جمعی، حق اعتصاب ، کم کردن بیمه بیکاری، راکت نگهداشتن سطح دستمزدها و در اصل کم کردن حقوقها، حمله به بیمه های اجتماعی و رفاهی و... و نیز حق تشکل از گزند سرمایه داران بدورنبوده است و نیست.

گرایشات چپ درون اتحادیه ها و سازمانهای کارگری در سطح جهانی با امکانات محدودی که دارند به دفاع از حقوق اولیه کارگران پرداخته وبرای حفظ دست آوردهای جنبش کارگری جانفشانی میکنند. آنها در کشمکش روزانه، چه در درون تشکلهای اتحادیه ای و چه در سطح جامعه با بورژوازی اند. سازمانهای چپ کارگری و گرایشات چپ درون اتحادیه ها در شرایط سختی در سطح جهانی بسر میبرند. گرایش راست اتحادیه ها کل امکانات را قبضه کرده اند واز توان بالایی برخوردارند، وضعیت چپ اتحادیه ها و جنبش کارگری با دشورایهای فراوانی روزانه دست و پنجه نرم میکنند و مجبورند درتمامی سطوح با گرایش راست درون جنبش کارگری به مبارزه بپردازند.

اما تا آنجا که به جامعه ایران برمیگردد، چپ جنبش کارگری موقعیت مناسبتری را داراست و این دوره را باید به نفع کل طبقه کارگر هدایت کند. ایجاد تشکلهای کارگری امروز در جامعه ایران در دستورکارتمامی طرفین جامعه است. آنچه می بایست با هوشیاری گرایش چپ جنبش کارگری ساخته و تشکیل شود، نه تکرار همان الگوهای بی تاثیر تشکلهای زرد و حامی سرمایه ونه سازمانهای کارگری موجود که در خدمت ساکت کردن و به خط کردن کارگران برای یکه تازی سرمایه داران مشغولند، بلکه سازمانهایی که نمایندگی واقعی کارگران را عهده دارهستند می بایست تشکیل شوند و بتوانند از طریق مجامع کارگری ، شرکت تمامی اعضا و کارگران را تضمین کرده و هر زمان اکثریت کارگران تشخیص دادند، نمایندگان خود را عزل و یا انتخاب کنند. این تشکلها با سیاست تامین منافع کارگران و در دفاع از حق و حقوق کارگری می بایست پا به میدان مبارزه بگذارند.

میز مذاکره کارگری، محل پافشاری و کسب حقوق کارگری است و نه محلی برای همکاری طبقاتی به نفع کارفرمایان و صاحبان سرمایه .


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com