در حاشيه بحران اتمى ايرانايران و آمريكا بسوى توافق؟
سودابه مهاجر
به نقل از به پيش! شماره ٢، ٢٤ مه ٢٠٠٥
در آستانه كنفرانس اخير سازمان ملل درباره معاهده منع گسترش سلاحهاى هسته اى، جمهورى اسلامى ايران بناگاه اعلام كرد كه برخى از فعاليتهاى هسته اى خود از جمله تبديل اورانيوم را، كه بدنبال مذاكراتى با «مثلث اروپا« معلق كرده بود، از سر ميگيرد. اين در حالى است كه دولت آمريكا اخيرا حمايت خود را نثار اقدامات ديپلوماتيك اروپا در برخورد به پرونده اتمى ايران نموده، و براى اولين بار امكان ارائه مشوقهاى اقتصادى به ايران، در ازاى چشم پوشى از پروژه هاى هسته ايش، را مطرح كرده است. بدنبال اين جريان سر و صداى فعاليتهاى اتمى ايران، كه بمدت چند ماهى خاموش شده بود، دوباره بالا گرفت و اين بحران بار ديگر در سطح وسيعى طرح گرديد. اما پيش از پرداختن به اين موضوع مرور كوتاهى بر عملكرد جمهورى اسلامى نشان ميدهد كه سياست خارجى كنونى ايران براى تطبيق با تغييرات جهانى و منطقه اى پس از يازده سپتامبر صيقل يافته و بر يك مسئله عمده يعنى رابطه با آمريكا متمركز شده است. چارچوب اين جهت گيرى را ايجاد همگرائى عمومى ميان سياستهاى امپرياليستى و اسلام سياسى متعاقب واقعه يازده سپتامبر تشكيل ميدهد، و اشكال مشخص آنرا تحولات اخير در جغرافياى سياسى منطقه خاور ميانه تعيين ميكند: در جنگ افغانستان و استقرار دولت موقت كارزاى حكومت اسلامى ايران همكارى تنگاتنگى را با آمريكا به عمل در آورد. بدنبال آن مبارزه ميان جناحهاى مختلف قدرت در ايران براى مذاكره با آمريكا و با هدف بازگشائى روابط سياسى شدت گرفت، و خود را در اعزام هيئتهاى مختلف رسمى و غير رسمى براى گفتگو با نمايندگان دولت آمريكا نشان داد. ديدار و مذاكرات هيئت رفسنجانى، بدون اطلاع دولت و مجلس، با هيئت آمريكائى در قبرس و امارات متحده عربى را همه بياد دارند. تدارك حمله امريكا به عراق از سرگيرى مذاكرات براى همكاريهاى مشخص ايران و امريكا را كه پس از جنگ افغانستان معلق شده بود دوباره در دستور گذاشت. استفاده از نفوذ ايران براى جلب همكارى اپوزيسيون شيعه عراقى بويژه مجلس اعلاى انقلاب اسلامى و عدم دخالت ارتش البدر در عراق، هدف آمريكا از اين مذاكرات را تشكيل ميداد. وقايع بعدى صحت همراهى نزديك ايران با خواستهاى امريكا در عراق را، عليرغم برخى دخالتها و اخلال گريهاى آن، نشان داد. از سوى ديگر در تحولات اخير لبنان و خروج نيروهاى نظامی سوريه از اين كشور، مسئله خلع سلاح حزب الله كه در قطعنامه مصوب شوراى امنيت سازمان ملل مطالبه شده بود، از سوى آمريكا به آينده نامعلومى موكول شد و جايگاه اين حزب در سيستم سياسى لبنان ضمانت گرديد. اين امر نيز زمينه ديگرى براى كاهش تشنج ميان ايران و امريكا و نزديكى تدريجى آنان فراهم ميكند. اگرچه حل مسائل فوق )عراق، جنوب لبنان( در كنار روند صلح خاور ميانه در تعيين رابطه ميان ايران و امريكا نقش اساسى دارد، اما مسئله محورى اين رابطه برنامه هسته اى نظامى ايران است، كه بر مبناى شواهد متعدد در پس پروژه گسترش صنايع هسته اى غير نظامى ايران "پنهان" شده است. پروژه هسته اى ايران اسلامى، با همه تحولاتى كه در جغرافياى سياسى خاور ميانه بوجود آمده، در ادامه همان سياستى است كه طى دهه پنجاه در رژيم شاه پى ريزى شد؛ همانزمانى كه ايران بعنوان نزديك ترين متحد اسرائيل و آمريكا در منطقه شناخته ميشد. بر مبناى اين سياست تجهيز ايران به سلاح هسته اى موقعيت آنرا بعنوان يك قدرت منطقه اى در مقابل همسايگان دور و نزديكش تحكيم و تضمين ميكند. امروز هم بهمين دليل نيروها و جريانات ناسيوناليست و بخشى از سلطنت طلبان از برنامه هسته اى نظامى جمهورى اسلامى دفاع ميكنند. تحقق چنين برنامه اى ناسيوناليسم ايرانى را ارضا ميكند، و از منظر حكومت ايران قدرت و ظرفيت اين رژيم را در كنترل تكنولوژى پيشرفته به نمايش ميگذارد و موجب تحكيم اتوريته آن ميشود. اما بلند پروازى اتمى ايران حامل مشگلات جدى و بازدارنده ايست كه به مانعى بر سر راه تحقق آن مبدل ميشود: اين پروژه "تعادل" و توازن قواى موجود در منطقه خاور ميانه را برهم ميريزد. به تنها بدليل وجود اسرائيل بعنوان يك قدرت هسته اى، بلكه به اين دليل كه كشورهاى عرب بويژه مصر، عربستان و حتى سوريه اين تحول استراتژيك در منطقه را توجيهى براى بازبينى در سياست هاى دفاعى خود، و گشودن فرجه هسته اى ميبينند. از ديدگاه قدرتهاى امپرياليستى منطقه خاورميانه با تمام اهميت استراتژيكش، حتى در قياس با شمال شرق آسيا )چين، كره( يا آسياى جنوبى )هند، پاكستان(، يكى از بى ثبات ترين و تشنجزا تربن مناطق جهان بشمار ميرود. دورنماى گسترش تسليحات هسته اى در چنين منطقه اى كه در كنار مديترانه و در همسايگى نزديك اروپا قرار گرفته، حتى اگر با سياست بازدارندگى صورت گيرد، براى قدرتهاى اروپائى تحمل ناپذير است، و اينان كوشش خواهند كرد كه هيچ قدرت متوسط منطقه اى )مانند ايران( فرصت دستيابى به سلاح اتمى را نيابد. بر اين مبنا اروپا در مورد اينكه ايران نبايد به سلاح اتمى مجهز شود با آمريكا، عليرغم اختلافات ديگر بر سر ايران و مسائل خاورميانه، هماهنگ است؛ و امروز كه پشتيبانى آمريكا از اقدامات خود در مذاكره با ايران را دارد، با وجود منافع اقتصادى و تجارى اش در اين كشور )و در واقع براى حفظ آنها در دراز مدت(، مصمم است كه همگام با آمريكا ايران را از تعقيب اهداف هسته اى نظامى بازدارد، حتى اگر اين به بهاى ارجاع سرنوشت آن به شوراى امنيت سازمان ملل و تنبيه هاى اقتصادى احتمالى باشد. ايران نه ميخواهد و نه ميتواند به سياق كره شمالى گروه كشورهاى عضو پيمان منع گسترش سلاحهاى هسته اى را ترك كرده و در پشت حصارهاى حفاظت شده با سلاح اتمى انزوا گزيند. انزوا انتخاب تندرو ترين جناحهاى محافظه كار در جمهورى اسلامى هم نيست. پروژه هسته اى بدون تغيير در موقعيت اقتصادى ايران جايگاه هژمونيكى براى جمهورى اسلامى تامين نميكند. بازگشائى اقتصاد كشور، و برقرارى سيستم مبتنى بر تجارت آزاد براى بورژوازى ايران حياتى است. جمهورى اسلامى ايران به سرمايه هاى گذاريهاى خارجى نياز دارد و نميتواند از ادغام در بازار جهانى چشم بپوشد. پافشارى و سماجت او در غنى كردن اورانيوم و توليد سوخت هسته اى كه در عين حال كسب امتيازات بيشترى از غرب را هدف دارد، تا جائى پيش نخواهد رفت كه خطر تحريم اقتصادى را در پى آورد و نقشه هايش را برباد دهد. براى تبديل شدن به قدرت منطقه اى راه ديگرى بجز تجهيز به سلاح اتمى در برابر جمهورى اسلامى ايران قرار دارد. ائتلافى متشكل از محافظه كاران و اصلاح طلبان بر سر ضرورت توافق ايران با امريكا بهر شكل، حول رفسنجانى گرد آمده است. پيش شرط اين امر كوتاه آمدن در زمينه پروژه هاى هسته ايست و در ادامه خود همراه با پذيرش ساختار امنيتى منطقه خليج با حضور آمريكا، ميتواند به عادى سازى روابط با امريكا منجر شود. جمهورى اسلامى با همه جناحهاى خود خواستار برقرارى رابطه با امريكاست هر چند كه اين امر تدريجى و با افت و خيز همراه باشد. حسن روحانى دبير شوراى عالى امنيت ملى و نماينده ولى فقيه در پيشبرد مذاكرات مربوط به پرونده اتمى ميگويد "... مسئله روابط ايران و امريكا بسيار پيچيده است و هر يك از طرفين بايد در اينمورد تصميمى حياتى بگيرد. اما بايد واقع بين بود: بالاخره يكروز اين روابط بايد برقرار شوند. زرنگى ما، يا هنر ما در اينست كه بهترين زمان را براى اينكار انتخاب كنيم" (مصاحبه با روزنامه فیگارو 17 ژانویه 2004) روشن است كه با برقرارى اين رابطه ايران جمهورى اسلامى به آغوش آمريكا باز نخواهد گشت. بر عكس عادى شدن مناسبات ايران و آمريكا به روابط ايران و اروپا شتاب خواهد داد. تشنج و قطع رابطه با آمريكا اگر در ابتدا بازارها و ظرفيتهاى اقتصادى ايران را بروى قدرتهاى اروپائى گشود، در ادامه خود و در چارچوب شرايط كنونى جهانى و منطقه اى به مانعى در مقابل روابط اقتصادى با اروپا تبديل ميشود. در غياب بلوكهاى اقتصادى قدرتمند منطقه اى سرمايه دارى ايران نميتواند به روابط اقتصادى و تجارى خود با آسيا اكتفا كند و از اروپا كه مهمترين شريك اقتصادى اوست چشم بپوشد، تحكيم و گسترش روابط اقتصادى ايران با اروپا نيز به ادغام تمام وكمال ايران در بازار جهانى بستگى دارد و اين امر بدون تشنج زدائى در رابطه با آمريكا ممكن نيست. عادى سازى روابط با ايران براى امريكا نيز پيش شرط حل مسائلى است كه مانع تامين منافع درازمدت او در منطقه اند. دولت امريكا، كه در چند ساله اخير سياست "روياروئى و همكارى" با ايران را دنبال كرده، عليرغم وجود جناحها و محافل جنگ طلب در آن و گسترش تبليغات جنگى، نه خواستار جنگ با جمهورى اسلامى و نه سرنگونى آنست. هدف اصلى او در حال حاضر منصرف كردن ايران از تعقيب اهداف هسته ايست و رشته متنوعى از سياستها را براى تحقق اين هدف بكار ميبرد، از ايجاد فشار، تحريم، جنگ تبليغاتى و روانى گرفته تا مذاكره و ارائه مشوق هاى اقتصادى )مانند دست شستن از مخالفت با ورود ايران به سازمان جهانى تجارت( و هماهنگى خود با مذاكرات اروپا و ايران. منافع استراتژيك و درازمدت آمريكا ايجاب ميكند كه شرايط لازم براى مشاركت جمهورى اسلامى ايران در سيستم امنيتى مورد نظر خود در منطقه خليج را ايجاد كند و از اين طريق زمينه تشكيل مناطق آزاد تجارى در اين منطقه را فراهم كند. ميدان مانور جمهورى اسلامى ايران و هيئت حاكمه آمريكا در حل بحران اخير در پروژه هسته اى ايران، محدود به واقعيات موجود جهانى و منطقه اى است. به حكم همين واقعيات ايندو حكومت عليرغم نگرششان به يكديگر و پيشينه روابطشان، در روندى پر فراز ونشيب و پر كشمكش به همكارى با يكديگر محكومند. آن جريانات سياسى كه در اپوزيسيون بورژوائى ايران بر تقابل دولت آمريكا و حكومت اسلامى ايران حساب ميكنند و در انتظار حمله آمريكا به ايران نشسته اند استراتژى بازنده اى را برگزيده اند. توده هاى مردم ايران در مبارزات حق طلبانه و آزاديخواهانه شان دولت آمريكا را در كنار جمهورى اسلامى خواهند يافت.
|