مزد برابر در ازاء کار برابر برای زن و مرد
سيما افروز
بر گرفته از به پيش ٣ - ٢٢ خرداد ١٣٨٤
در جوامع سرمایه داری امروزه میلیونها زن و مرد کارگر در کارخانه ها، کارگا هها، مزارع و صنایع خانگی سود سرمایه می آفریند. یکی از شاخصهای مهم این بردگی مزدی تقسیم کار بین مرد و زن و نابرابری دستمزد بین آنها است. کار فرمایان استخدام کارگران زن را در بسیاری موارد به کارگران مرد ترجیح میدهند (بشرطی که مخارج مرخصی زایمان و شیرخوارگاه و مهد کودک و ... را نداشته باشد)، عملاُ و آگاهانه با مشاهده یک سری ویژگیها در کارگران زن به این تمایز بین کارگران زن و مرد دامن میزنند. آنها کارگران زن را از آن جهت ترجیح میدهند که منظم تر هستند و احتمالاً به شرایط نامناسب کار راحتتر تمکین می نمایند و با مزد کمتر از مردان کار میکنند. با هر پیشرفتی در صنعت و تکنولوژی از نیروی زنان کارگربرای سود آوری سرمایه بیشتر استفاده شده و در اغلب مواقع از وجودشان علیه کارگران مرد که مزد بیشتری به آنها تعلق می گیرد استفاده میشود. مناسبات بورژوایی باعث شده که در تقسیمات کار، زنان کارگر در شرایط یکسانی با مردان قرار نگیرند و لاجرم دستمزد پایین تری به آنها تعلق گیرد. میانگین دستمزد زنان در تمام کشورهای دنیا از میانگین دستمزد مردان پایین تر است. میزان تفاوت دستمزدها در اقصی نقاط جهان بستگی به درجه تشکل و آگاهی طبقه کارگر به منافع طبقاتیش دارد. کارگران، در کشورهایی که برای احقاق مطالباتشان به تشکلهای کارگری اتکاء دارند با توسل به سلاح تشکل برای افزایش دستمزد، سرمایه داران را مجبور کرده اند مطالبه " مزد برابر در ازاء کار برابر" را برسمیت بشناسند. مبارزات طبقه کارگر فاکتور مهمی است که در طول بیش از یک قرن باعث شده که مطالبه " مزد برابر در ازاء کار برابر" در کشورهای پیشرفته سرمایه داری و برخی کشورهای در حال توسعه به بورژوازی تحمیل شود. در بسیاری موارد که بورژوازی با عدم تحمیل این امر مواجه شده، براحتی از آن سربازده است. به علت رشد اقتصادی سریع و قابل توجهی که امروزه در کشورهای آسیایی صورت میگیرد، شاید بتوان به صورت کنکرت تری به بعضی کشورها از جمله هنک گنگ، تایوان، کره، مالزی،...اشاره نمود. رشد اقتصادی این کشورها سه برابر رشد اقتصادی کشورهای صنعتی تخمین زده شده است. این آهنگ سریع رشد اقتصادی از قبل استثمار نیروی کار ارزان ممکن شده است. در این کشورها نیروی کار زنان بخش بزرگی را در بازار کار تشکیل میدهد. شکوفایی سرمایه داری بر مبنای استثمار نیروی کار ارزان زن به این معنا است که زنان در برابر استثمار و ستم سرمایه داری کم حقوق تر و بید فاع ترند وزنان و مردان کارگر از یک اتحاد مشترک طبقاتی برای تحقق برابری برخوردار نیستند. در مجموعه ای از این کشورها فعالیتهای اقتصادی بر محور صادرات است و تولیدات صادراتی بالاترین رقم سودآوری را برای سرمایه داران رقم میزنند. بیشتر کارگران تولیده کننده این اجناس زن می باشند. در کشورهای کارائیب تمام کارگران کارخانه های تولید صادراتی زن هستند، در تایوان، مالزی، باربادوس، سری لانکا و اندونزی بین 80% تا 90% کارگران را زنان تشکیل میدهند، در کارخانجات تولید لباس 75% کارگران زنان هستند، در واحدهای تولیدی که دستگاههای الکترونی میسازند زنان بین 80% تا 90% کارگران را تشکیل میدهند.*( آمار و ارقام از ماهنامه اوری وومن نوشته: کیت دوسلین کورت.) کالاهای تولیده شده توسط زنان از دو جنبه برای صاحبان سرمایه سودآوری دارد و مقرون بصرفه است. اول اینکه اینها کالاهایی هستند که برای تولیدشان کار زیادی صرف می شود، همچنین در کشورهای جهان سوم مزد کارگر کمتر از کشورهای صنعتی است. دوما دستمزد کارگران زن از دستمزد کارگران مرد پایین تر است. به گفته سوزان جوکیز یکی از محققین موسسه مطالعات توسعه اقتصادی " دستمزد زنان دوسوم مردان است. " جوکیز در گزارشی که برای دفتر توسعه سازمان ملل متحد تهیه کرده است، می گوید " یکی از موفقیت های چشمگیر کشورهای در حال توسعه که محصولات تولیدی آنها صادر میشود، ناشی از دستمزد ارزان زنان است که در مقایسه با استاندارهای بین المللی بسیار پایین است. " در بعضی از کشورهای دیگر دستمزد کارگران زن بطور غیر قابل تصوری پائین است، در هند، ویتنام،...میزان حقوق کارگران زن لباس دوزی یک بیستم دستمزد گارکران مشابه در کشوری مثل انگلیس است. با این تفاوت که شرایط کارهم در آن کشورها بمراتب وحشتناکتر از کشور انگلیس می باشد. اما زنان ناچارند این کارها را بپذیرند. جوکیز یک گزارش از کارخانه امریکایی تهیه توپ بیس بال در تاهیتی میدهد او می گوید " در این کارخانه کارگران با آوردن نیمکت و چهارپایه خودشان تمام روز بطور نشسته نخ های زبر و زمخت را با دست بشکل یک توپ سفت به هم می پیچند و سپس رويه چرمی آن را می دوزند جوکیزاشاره می کند " که همه آنها دستهای پینه بسته دارند. " * ( نقل قولها از: ماهنامه اوری وومن نوشته: کیت دو سلین کورت.) در حالیکه زنان کارگر در کشورهای پیشرفته با اتکاء به حق تشکل و مبارزات حق طلبانه، با طرح خواسته ها و مطالباتشان توانسته اند دستاوردهائی کسب نمایند و موقعیتشان را تا حدودی بهبود بخشند، در کشورهای در حال توسعه وضع اسفناک است. اگر بخواهیم مشخصا به وضع طبقه کارگر ایران اشاره نمائیم بعلت حاکیمت سیاه سرمایه جمهوری اسلامی و سرکوب شدید، کارگران در امر تشکیل تشکلهای واقعی اشان، از بهبود بخشیدن به شرایطشان محروم بوده اند، در چنین جامعه ای که پایه ای ترین حقوق و خواسته های انسان به شدید ترین شکلی سرکوب می گردد و زنان بعنوان نیمی از جمعیت جامعه از بیحقوقی کامل رنج می برند، استثمار زنان به عنوان نیروی کار ارزان ابعاد و عمق بیشتری بخود می گیرد. زنان مجبور به کار در رشته هایی می شوند که اصولا هیچ قانونی بر آن حاکم نیست و کارفرمایان آسانتر آنها را استخدام می کنند( بخش بیشتر زنان کارگر در کارگاههای تولیدی و کوره پزخانه ها کار میکنند، که هر دوی اینها مشقت بار ترین شرایط و کمترین دستمزدها را دارند.) در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی و مناسبات سرمایه داری زنان هر روز به گونه ایی از عرصه فعالیتهای اجتماعی دور می شوند، روزی با بستن در کارگاههای کوچک روانه خانه میشوند و دیگر روز به بهانه کمبود مواد اولیه و پائین آمدن تولید در کارخانه های بزرگ اخراج می گردند، و اولین اخراجیها شامل مادرانی می شود که دارای فرزندان شیرخوارهگاهی و مهد کودکی هستند. مدیریت کارخانه ها با کاهش دادن هزینه مهد کودکها اولین قربانیان بیکارسازیها را زنان قرار داده است. چه سرنوشتی با بیکارشدن زنان در انتظار آنها قرار میگیرد، و چه کسی مسئولیت مصائب ناشی از آنرا به عهده خواهد گرفت؟ راندن زنان کارگر به کنج خانه یک عامل مهم کاهش معیشت و تقلیل سطح زندگی کارگران میباشد. آنها به معنایی حق حیات و هویت اجتماعشان را از دست داده و از اولیه ترین حقوق شهروندی محروم می شوند. حتی بیمه بیکاری به آنها تعلق نمی گیرد. زنان کارگر اخراجی از کارخانه های بزرگ ناگریزند به کارهای پائین و دشوار جامعه از جمله کار خانگی، کار در کارگاههای بافندگی، خیاطخانه ها ، کارهای بسته بندی و کوره پزخانه ها روی بیاورند. وحشیانه ترین شیوه استثمار را می توان در اینگونه مشاغل مشاهده نمود. کارگران از بیمه اجتماعی برخوردار نیستند، کار کنتراتی است، دستمزدها به شدت پایین است، مهد کودک و شیرخوارگاه موجود نیست. مبنا رقابت شدید بین کارگران است. استانداردهای مشخصی برای ارزیابی تساوی کار موجود نیست. اتحاد و همبستگی بین کارگران، کمتر وجود دارد. این نوع استثمار وحشیانه زنان با دستمزدهای پایین باعث شده سرمایه داران از این فرصت استفاده نمایند و دستمزد بقیه بخشهای طبقه کارگر را هم تقلیل دهند. در این دوره ننگین حکومت سرمایه جمهوری اسلامی ما شاهد بیکارسازی کارگران زن، در چند نوبت و در سطح وسیعی، از کارخانجات بزرگ از جمله کفش ملی- پارس الکتریک- داروپخش- مینو- جوراب آسیا و..بوده ایم . با تحمیل بیکاری اجباری بنام تعدیل نیروی کار به کارگران زن، زندگی مشقت باری به آنها تحمیل نموده اند. زنان بیکار شده با تورم سرسام آوری که در ایران موجود است با فقر و فلاکت شدیدی دست بگریبانند. اکثر آنها خواهان بازگشت به سر کار هستند و معتقدند که با از دست دادن شغلهایشان ضمن متحمل شدن بار سنگین هزینه زندگی، از کلیه فعالیتهای اجتماعی محروم شده و استقلال اقتصادی و فکری اشان را از دست داده اند، آنها شاغل بودن وحضور داشتن در صحنه اجتماعی را حق مسلم خود می دانند و بر این عقیده اند از این طریق بهتر می توانند اتحاد و همبستگی اشان را با هم طبقه ای هایشان حفظ کرده و به اعتراض و مبارزه حول خواسته ها و مطالباتشان برعلیه کارفرماها و سرمایه داران بپردازند. در شرایطی که کارگران فاقد هر گونه تشکل و سازمانیابی هستند، این بیکارسازیها باعث پراکندکی بیشتر صفوف کارگران بویژه صف کارگران زن ومرد از هم می شود. آنها بیکارسازی کارگران را یکی از عامل های اساسی پراکندگی صفوف کارگران و درهم شکستن مقاومت آنها بر علیه کارفرماها می دانند. با خا نه نشین شدن زنان، کار خانگی " شغل" آنان محسوب میشود، بدون اینکه این بعنوان شغل واقعی تلقی گردد. سرمایه داری از کار خانگی آنها استفاده نموده و هیچگونه دستمزدی در قبال آن پرداخت نمی کند. کار خانگی اساس وپایه اقتصادی استثمار زنان است. چرا کار خانگی را فقط باید کار زنان دانست و چرا زنان باید بیکار باشند؟ زنان هیچگونه مسؤلیتی در بیکار شدن خود ندارند، این مناسبات نابرابر جامعه سرمایه داری است که به آنها اجازه هر کاری مثل مردها را نمی دهد.در اغلب مواقع خانه نشین شدن زنان کارگر تأثیر مستقیم روی مناسبات خانوادگیشان می گذارد، پایین بودن سطح درآمدها وبالا بودن هزینه زندگی فشار زیادی را به خانواده های کارگری وارد آورده و در بسیاری موارد سبب تفرقه بین زن ومرد شده و یا باعث توسل زن به خودفروشی میشود. تنها آلترناتیو رهایی از این فلاکت و مشقت این است که کارگران زن و مرد بطور متحد و متشکل برای بازگشت بر سر کارهای خود و سهیم شدن در تولید اجتماعی مبارزه نمایند. در دستور کار خود مطالبه اجتماعی شدن کار خانگی، واگذاری پرورش اطفال به نهادها و موسساتی که از طرف جامعه اداره می شوند را خواستار شوند. در سالهای اول بعد از قیام با تشکیل مجامع عمومی و شوراهای کارگری مطالبه " مزد برابر در ازاء کار برابر برای زن و مرد کارگر" در دستور خواستهای اساسی قرار گرفت. یورش به این دستاوردها و سرکوب کارگران سبب شد که این در حد یک مطالبه باقی بماند، در نتیجه تغییری در وضعیت کارگران داده نشد و این خواسته مانند دهها خواسته دیگرهمچنان در دستور کار کارگران قرار دارد. بورژوازی برای ادامه حیات خود به نابرابری بین زن ومرد و تفرقه انداختن در صفوف کارگران دامن زده و آنرا بعنوان ابزار مهمی برای استثمار هر بیشتر کارگران را بکار می گیرد. تنها راه مقابله با این نابرابری تحکیم بخشیدن به وحدت طبقه کارگر است. مطالبه " مزد برابر در ازاء کار برابر" خواستی است که به کل طبقه کارگر مربوط می شود. این خواسته ایست که رفرمیسم در جنبش کارگری نمیتواند به آن گردن گذارد چرا که خود بر تفکیک منافع بخشهای مختلف طبقه کارگر و امتیاز برخی از آنها بر دیگران استوار است. تحقق این خواسته در گرو مبارزه طبقاتی کارگران، با اتکاء به تشکلهائی است که منافع کل طبقه کارگر را نمایندگی میکنند. همچنین بمیدان آمدن توده های کارگر زن و مرد به مثابه یک طبقه، شرط پیروزی مبارزه ایست که گرایش سوسیالیستی در جنبش کارگری ایران برای ایجاد تشکلهای طبقاتی در پیش گرفته است. نتیجه اینکه تحقق مطالبه " مزد برابر در ازاء کار برابر" به تشکل متکی بر منافع طبقه کارگر در کلیت آن یعنی تشکل طبقاتی نیاز دارد، و این تشکلها بنوبه خود با تجمع کارگران حول چنین مطالبات فراگیری بسمت توده ای شدن پیش میروند.* |