چگونه بازارآزاد، نيواورلئان را از بين برد

ميشل پرانتى

ترجمه و تلخيص: شاپور آذرخش


به نقل از به پيش! شماره ٧، ٢٠ مهر ١٣٨٤


بازار آزاد نقش بسيار مهمی در تخريب شهر نيو اورلئان و كشته شدن هزاران ساكن اين شهر ايفا كرد. زمانى كه گردباد به شهر ضربه ميزد و منطقه را در محاصره گرفته بود، مقامات رسمى دولت امريكا با وجود پيش رفته ترين تجهيزات چه كار ميكردند؟ آنها نقش بازار آزاد را در اين واقعه بررسى ميكردند.

دولت از قبل اعلام كرده بود كه همه بايد منطقه را تخليه بكنند، همه مقامات رسمى دولت انتظار داشتند كه مردم در انديشه جستجو براى يافتن راه فرار باشند آن هم تنها بوسيله امكانات شخصى كه دارند، دقيقا مثل حكم بازار آزاد، مثل مردمى كه در كشورهاى جهان سوم زير ضربه بازار آزاد دچار مصيبت ميشوند.

اين بازار آزاد چيز زيبايى است چيزى كه در آن هر كس خود مسًول عواقب كار خويش و دست يافتن به سود و منفعت شخصى خود است و لاجرم همين تلقى از زندگى اجتماعى است كه تبديل به شعور كل جامعه انسانى خواهد شد. اين چنين است كه دست نامرئى بازار آزاد معجزه ميافريند.

از همان روز اول و خرابيهايى كه از گردباد كاترينا به جا مانده بود، براى همه كاملا مشخص بود كه جان و مال صدها، شايد هم هزاران امريكايى در نيو اورلئان از دست خواهد رفت. بيشتر مردم تخليه كردن شهر را "قبول نداشتند" و تمام خبرگزاريهاى رسمى امريكا دليل اين امر را اينگونه توضيح ميدادند، "فقط به اين دليل كه مردم آشكارا خوددارى كردند."

تازه در روز سوم واقعه بود كه تلويزيون و رسانه هاى ثروتمند پى به عمق فاجعه بردند، دهها هزار انسان از گريختن ناكام مانده بودند چرا كه نه جايى را سراغ داشتند و نه وسيله ايى كه با آن بتوانند فرار بكنند. بدون حتى مقدار ناچيزى پول نقد در دست و وسيله نقليه براى گريز، آنها ميبايست دست به زانو بنشينند و به امید بهبود اوضاع بمانند. سرآنجام بازار آزاد خيلى خوب براى آنان كار كرد.

بيشتر آنها آفريقايهاى آمريكائی اند كه جزء اقشار كم درآمد جامعه می باشند، تنها با تعداد انگشت شمارى از سفيدپوستهاى فقير. اين را بايد به خاطر داشت كه بيشتر آنها قبل از اينكه كاتريناى كشنده شهر را ملاقات كند، کارگر بودند. اين سرنوشت بسيارى از مردم فقير در امريكا است: آنها بطور غم انگيزى اكثر اوقات با حداقل دستمزد بسيار سخت كار ميكنند، بعضى وقتها مردم بيشتر از يك شغل دارند، آنها فقير هستند نه به اين علت كه تنبل اند بلكه به اين دليل كه با دستمزد فقيرانه شرايط سختى را براى زنده ماندن دارند زمانى كه تحت فشار گرانی، اجارخانه هاى بالا، و ماليات زياد هستند.

البته بازار آزاد از راههاى ديگر هم با سرنوشت انسان قرن معاصر بازى ميكند. دستور جلسه كابينه جورج بوش اين است كه ريشه خدمات اجتماعى را قطع كرده و رفع احتياجات مردم و جامعه را به بخش خصوصى، يعنى سرمايه دارى وابسته كند. به اين ترتيب او از بودجه واحد مهندسى شهر نيو اورلئان ٧١.٢ مليون دلار کم كرد يعنى ٤٤ درصد كاهش، قرار است نقشه هائى چون ساختن استحكامات در شهر نيو اورلئان و بر پا كردن ديوار موج شكن و بهبود سيستم پومپاژ براى تخليه آب از شهر اين چنين تامين بشود.

جورج بوش به هنگام سوار شدن به هواپيما گفت كه هيچكس نميتوانست اين فاجعه را پيش بينى بكند. باز مثل هميشه يك دروغ ديگر از روى لبش ميلغزد، تمام مردم وقوع چنين بلائی را پيش بينى كرده بودند، براى همين آشكارا ميخواستند تا ديوار سيل گير و پومپاژها را بيشتر تقويت و گارد زمينى را مجهز بكنند.

در مبارزه انتخاباتى براى گرسنه نگه داشتن بخشى از جامعه، مرتجعين طرفدار بوش همچنان به موسسه ها اجازه دادند كه منطقه پر آب و پهناور را بخشكانند. دوباره، آن دستان پير و نامرئى بازار آزاد خوب از همه چيز مراقبت كرد. اين شركتهاى خصوصى به دنبال منفعت شخصى خود هستند، آیا پيامد اينگونه انديشيدن سودی برای ما خواهد داشت؟

در چند سال گذشته از مناطق ساحلى و آبگير به عنوان مناطق طبيعى نگهدارى شد و تنها كارى كه كردند اين بود كه ديوارى را ميان شهر و اين منطقه قرار دهند، تا اينكه چند بار گرد باد بى امان اين مناطق ساحلى را زير ضرب گرفت وسرانجام بعد از گذشت سالها اين قسمت ناپديد و تبديل به يك قطعه وحشت انگيز در اين منطقه شد. همه اينها موجب هيچگونه نگرانى براى كاخ سفيد نشد تا واكنشی نشان دهد.

معمولا در چنين مواقعى براى نجات جان مردم، نمايندگان بازار آزاد علاقه دارند بگويند كه تسكين و رهايى از اين بدبختى در ميان جمعى از ما بستگى به كمك و خيرات شخصى دارد. اين يكى از موعظه هاى معروف آقاى رونالد ريگان بود كه " كمكها و خيرات شخصى كار را انجام ميدهند." در واقع بنظر ميرسيد كه در چند روز اول واقعه ى كاترينا همين گفته ميرفت تا به يك قانون تبديل بشود. زمانى كه دولت فدرال در حاشيه اين واقعه ايستاده بود به صليب سرخ اینگونه پيغام ميداد: "آذوقه و يا پتو نفرستيد، پول بفرستيد." در اين فاصله آقاى پات رابرتسون و مجريان شبكه هاى مسيحى در تلويزيون به تقليد از خدايشان، آقاى جان رابرت، نامزد پست ديوان عالی كشور را جلو فرستادند تا درخواست مقداری كمك کند و در ضمن "عمليات حمايتى" خود را اعلام نماید، البته بعد از براه اندختن تبليغات بسيار زياد جان رابرت صلاحيت ارسال حتى مقاديرى كنسرو و كتاب مقدسش هم را نداشت.

در روز چهارم حتى آن رسانه هاى خبرى كه فاقد داشتن هر نوع چشم بصيرتى بودند، شروع به فهميدن اين کردند كه چطور نيروهاى امداد رسانى در انجام نجات جان شهروندان نيو اورلئان دچار شكستى عظيم شده اند. مردم داشتند جان خود را از دست ميدادند بخاطر اين كه هنوز نيروهاى امداد رسانى از راه نرسيده بودند. مقامات رسمى دولت فدرال بيشتر نگران غارت بودند تا نجات جان مردم، آخر قبل از مردم و اول از همه مالكيت مهم است درست مثل هميشه كه سرمايه و نمايندگان آنها مالكيت ميخواهند.

اما سًوالات زيادى طرح شد كه ظاهرا بازار آزاد از جواب دادن به آنها ناتوان ماند، از جمله: چه كسى مسًول اصلى عمليات نجات بود؟ چرا فقط چند تا هليكوپتر و تعداد معدودى از گارد نجات ساحلى؟ چرا بعد از گذشت چند ساعت هليكوپتر ها فقط شش نفر را از يك بيمارستان بيرون كشيدند؟ چه وقت تيم امداد رسانى تصميم به انجام كارى گرفت؟ كجا بود آن همه غذا؟ ماموران پليس دولت؟ يا گارد ملى؟ كجا بودند آن همه اتوبوس و كاميون؟ آن همه پناهگاهها و توالتهاى اضطرارى؟ آب و كمكهاى اوليه؟

كجا بودند محافظين امنيت ميهن؟ اين محافظين امنيت ميهن با ٨.٣٣ بيليون دلار كه در سال ٢٠٠٥ تصويب شد چه كار كردند؟ حتى يكى از شبكه هاى تلويزيون به اسم ABC-TV (اول سپتامبر ٢٠٠٥) از طرف يكى از مقامات محلى نقل ميكند كه: " واكنش دولت مركزى در اين واقعه تبديل به يك رسوايى ملى شده است."

فرانسه، روسيه، آلمان و چندين كشور ديگر اعلام آمادگى كردند كه مقدار زيادی غذا و وسايل اوليه براى قربانيان اين واقعه بفرستند. اما همانطور كه انتظار ميرفت، تمام آن پيشنهادها خيلى سريع از طرف كاخ سفيد قاطعانه رد شد. آمريكا، زيبا و مقتدر. آمريكا، عاليترين امدادگر و رهبر جهان. آمريكا، عرضه كننده رفاه و خوشبختى در سراسر جهان نميتواند هيچ نوع كمكى از ديگران قبول بكند. اين خيلى توهين آميز و تحقیر كننده و البته برخلاف رل امريكا در جهان خواهد بود.

در كنار همه اينها، و قبول كمكهاى اوليه از خارج، بايد به این واقعیت اذعان كرد كه، نه كابينه بوش علاقه اى داشت واكنش نشان دهد و نه آنقدر معتقد به ضوابط اخلاقى بود كه قادر به تامين امكانات اوليه براى شهروندان باشد، حتى برای آنهائی كه در نهايت تنگنا گرفتار شده بودند. واقعيت اين است كه مردم شروع به دریافتن این کرده اند که جورج دبليو بوش چيزى بيشتر از يك دلال سرمايه و شركتهاى خصوصى در امريكا نيست.*

منتشر شده در زد مگازين - www.zmag.org
٣ سپتامبر ٢٠٠۵


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com