گرایش راست و ادغام در دامان دولت

بهمن قهرمانی

به نقل از به پیش!٦٠، چهارشنبه ٢٢ دی ١٣٨٩، ١٢ ژانویه ٢٠١١


دسامبر 2010

داشتن تشکل کارگری همیشه یکی از دغدغه های طبقه کارگر و فعالین سیاسی این طبقه بوده است زیرا که بر همگان روشن است بدون تشکل های کارگری (که صد البته به نیروی خودشان ایجاد شده باشد) کارگران ایران نمی توانند حتی به خواسته های حداقل خود دست یابند چه برسد به خواسته های سیاسی که پایه مهم مبارزات طبقه کارگر ایران بوده و هست. کل تاریخ جنبش کارگری در طول سی سال بعد از انقلاب بهمن 57 صحنه مبارزه بر سر ایجاد تشکلهای کارگری یا حفظ آن بوده است و گرایشات مختلفی که در داخل جنبش کارگری بوده اند همیشه دارای سیاست ها و خط مشی های متفاوتی در باره تشکلهای کارگری بوده اند. به عنوان مثال گرایش راست همیشه دنبال تشکلهایی بوده است که سیاست مشخص همکاری طبقاتی را پیش ببرد و در مقابل آن گرایش چپ همیشه ساعیان ایجاد تشکل های مبارزه طبقاتی بوده اند و یا اینکه گرایش راست حتی به تشکلهایی فرمایشی و حکومتی (تشکلهایی که در چارچوب پذیرش دولت بودند) متوهم بوده و همیشه خواهان شرکت کارگران در آنها بوده اند اما در مقابل گرایش چپ به درست تنها تشکلهایی را مناسب طبقه کارگر می دانستند و برایش مبارزه می کردند که تنها با نیرو و خواست و پشتیبانی خود کارگران ایجاد شده باشد.

در دوره های مختلفی گرایش راست برای پیشبردن اهداف خود در جنبش کارگری خیز برداشته است مثلاً در دوره ایی که شورای اسلامی کار توسط رژیم در محیط های کاری برای مهار کردن مبارزات کارگری ایجاد شده بود و گرایش راست خواهان شرکت در این تشکل بود یا در سال 84 این گرایش بنا را بر درخواست از وزارت کار رژیم برای برداشتن موانع ایجاد این تشکلها گذاشته بود که با هوشیاری چپ این بار هم موفق به پیشبرد سیاست هایش در جنبش کارگری نشد. در شرایط کنونی هم ، پیشتازان این گرایش دوباره برای رسیدن به اهدافش خیز برداشته است اما این بار حتی بحث تعامل طبقاتی هم مطرح نیست و عملاً از این استراتژی هم عقب نشسته و به طور کامل در دولت ادغام شده اند تا آنجا که فراخوان و یا مصاحبه های انجام گرفته بعد از مجمع عمومی شان سرشار از تشکر و قدردانی از مسئولین دست اندرکار وزارت کار رژیم است و حالا هم منتظر تحویل دفتر و دستک از وزارت هستند که انشاء الله !! بتوانند آنطور که خودشان می گویند کارشان را در راستای تعامل و همکاری با دولت شروع کنند .

بنابراین فعالین کارگری چپ در این دوره نیز مثل سابق مطمئناً به نقد واقع بینانه و ریشه ای این گرایش می پردازند در عین اینکه کما فی سابق بربه رسمیت شناختن هر گونه تشکلی که کارگران به نیرو و خواست خود ایجاد می نمایند تاکید می کنند .

کانون عالی انجمن های صنفی تقریباً دو ماه پیش توسط وزارت کار و چهره های خود خوانده این وزارت تشکیل شد. این کانون آنچنان که مدیر کل سازمانهایی کارگری و کارفرمایی، محمد رضا ربیعی، بیان نموده قرار است که بیش از 7 میلیون نفر از کارگران ایران را تحت پوشش خود داشته باشد یعنی کارگرانی که در کارگاههای 10 تا 50 نفر مشغول به کار هستند. وی در ادامه بعد از اشاره به نقش مهم بخش خصوصی در کنار دولت برای پشت سر گذاشتن بحران اقتصادی چنین ادامه می دهد که: «نيل به اهداف سند چشم انداز 20 ساله، اجراي هيات‌هاي كلي اصل 44 قانون اساسي و طرح بزرگ هدفمند كردن يارانه با حداكثر كارايي با توسعه، گسترش و استفاده صحيح از ظرفيت تشكل‌هاي صنفي ممكن است.» تاکیدات از من است. (به نقل از خبرگزاری فارس27/7/89 ) همچنین این چهره دولتی معتقد است که در صورتی که تشکلهای کارگری و کارفرمایی توانمند باشند می توانند مشکلات خود را از طریق مراجع رسمی دنبال نمایند.

خادمي‌زاده (رئیس کانون سراسری انجمن های صنفی) در گفتگو با ایلنا در خصوص انگيزه هيات‌موسسان كانون عالي انجمن‌هاي صنفي كارگري ايران می گوید: « در حال حاضر عمده كارگران ايران يا در بنگاه‌هاي توليدي كوچك و يا در واحدهايي كه امكان تشكيل شوراي اسلامي كار درآنها وجود ندارد مشغول به‌كار هستند كه در صورت تشكيل كانون عالي انجمن‌هاي صنفي كارگري ايران امكان حضور نمايندگان اين گروه اكثريتي از كارگران كشور درگفت‌وگوهاي سه‌جانبه مهيا خواهد شد. »(18/03/1389 ) در همین گفتگواشاره می کند که به دلیل ساختار مستقل تر انجمنها این تشکلات بیستر مورد قبول نهاد های بین المللی کار هستند. (تاکیدات از من است)

از تمام گفته های بالا مشخص است که این مثلاً تشکل کارگری در خدمت چه اهدافی می باشد. از نظر نگارنده تشکیل این کانون به مانند تشکیل شوراهای اسلامی کار قرار است مجرایی برای بیان تحریف شده خواست های بر حق کارگران باشد و از طرف دیگر تشکیل این کانون در خدمت این است که هر چه بیشتر خواسته های کارگران و اعتراضات آنها را در جهت منافع بورژوازی ایران قرار دهد نه در برابر آن، اما اگر قبلاً این کار را در راستای باز کردن مجرای «کم هزینه»!! تعامل طبقاتی به جای ستیزه طبقاتی کارگران انجام می دادند و در این راه خود را بخشی از رژیم نمی دانستند بلکه رژیم بود که استراتژی گرایش راست را در جهت منافع سرمایه داری ایران دنبال می کرد اکنون دیگر از این تعامل طبقاتی نیز عقب نشسته اند وعملاً در بدنه حکومت ادغام شده اند تا جایی که تمامی دفتر و دستکشان را قرار است از وزارت کار بگیرند و تا تحویل نگرفتن این وسائل نمی توانند کارشان را شروع نمایند و اقداماتشان تنها در راستای صاف نمودن بستر برای اجرای سیاست های رژیم نظامی سرمایه می باشد .

از طرف دیگر به دلیل اینکه حنای حضور نمایندگان طبقه کارگر (که از طرف خانه کارگریها مشخص می شوند) در مذاکرات سه جانبه پیش طبقه کارگر ایران رنگی ندارد و سرکوبگر بودن شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر برای همگان روشن شده است امروز اقایان از گرد راه رسیده می خواهند در مذاکرات سه جانبه، نمایندگی کارگران را داشته باشند تا بلکه جایگزینی برای چهره مخدوش دوستان قبلی شان پیدا نمایند.

همچنانکه خود خادمی زاده هم در گفتگو با ایلنا ذکر کرده تلاش اینها برای تشکیل کانون انجمنهای صنفی به سال 1383 بر می گردد که اینها از وزارت کار تقاضای اجازه برای ایجاد این کانون را در یک نامه مطرح می سازند اما در آن دوره فعالیت چشمگیر فعالین کارگری در گرایش چپ و مبارزه آنان با گرایش راست باعث شد که اینها هم در این زمینه موفقیتی کسب ننمایند (کما اینکه خادمی زاده خود هم به این مورد تحت عنوان مخالفت احزاب و گروهها و سایر تشکل های کارگری یاد می کند) و در طول این چند سال شاهد پیشروی گرایش چپ جنبش کارگری بودیم و در مقابل گرایش راست عملاً در این مدت حرفی برای گفتن نداشت. همین جا باید اشاره نمود که اینها تشکل کارگری را از دولتی درخواست می کردند که در سال 84 کارگران خاتون آباد را تنها به جرم اعتراض به اخراج شدنشان از زمین و اسمان به گلوله بست و عملاً نشان داد که توسعه سیاسی و جامعه مدنی و دموکراسی مدنظرشان طبقه کارگر را شامل نمی شود و روزی که منافعشان به خطر بیفتد از تمامی بیانیه حقوق بشر تنها حق مالکیت به یادشان می ماند. این گرایش که به نظر نگارنده همان گرایش راستی است که این سالها به یمن حضور فعالین چپ در جنبش کارگری و حتی جنبش دانشجویی نمی توانستند هیچ جایی مگر در مراسمات دولتی حضور پیدا نمایند امروز اتفاقاتی که در سطح جنبش کارگری و نیز عرصه اقتصادی ایران در طول چند سال گذشته روی داده این گرایش را دوباره به جلوی صحنه پرتاب نموده است اما این بار به قصد ادغام در بدنه رژیم.

یکی از این اتفاقات حضور جنبش اعتراضی در خیابانها در سال 88 و به دنبال آن حضور کارگران در جواب به فراخوان فعالین چپ جنبش کارگری در اول ماه می 89 بود که با ارائه یک مانیفست سیاسی سراسری عملاً پرچم مطالبات سیاسی و رفاهی توده های زحمتکش جامعه را بلند نمودند و تمامی سیاست ها و استراتژی گرایشات راست را بی موضوعیت کردند. و این همان چیزی بود که هم جناح نظامی سرمایه و هم سایر جناح های اصلاح طلب و لیبرال و جمهوری خواه از آن هراس داشتند. سرکوب و فشار بر فعالین واقعی این جنبش دراین دوره در راستای همین هراس و ترس از پیشروی جنبش کارگری و ممانعت از رادیکالیزه شدن آن به سمت استراتژی چپ بوده و هست. تنها در سایه سرکوب فعالین واقعی و چپ جنبش کارگری هست که این حضرات از سوراخ های خود بیرون خزیده و فضا را برای سمپاشی مناسب تشخیص داده و اینبار به آستان و دست بوسی صاحبان قدرت شرفیاب شده اند.

از طرف دیگر اجرای سیاستهای نئولیبرالی توسط جناح نظامی سرمایه داری ایران مطمئناً اعتراضات توده ها و طبقات زحمتکش جامعه را به دنبال خواهد داشت زیرا اجرای این سیاستها مستقیماً طبقات پایین جامعه را درگیر خواهد نمود خود سران رژیم بارها به این موضوع اشاره نموده اند که احتمال شکل گیری این اعتراضات (که آنها با نام فتنه اقتصادی نام می برند) از پایین وجود دارد و مرتباً برای آمادگی در مقابله با این اعتراضات و شورش ها در حال مانورهای نظامی در داخل شهرها و امنیتی نمودن فضای جامعه هستند و از طرف دیگر خود این جلادان می دانند که این به اصطلاح فتنه اقتصادی این بار با بحران سیاسی که رژیم به آن دست به گریبان است مربوط است و اینها همه فضا را برای حضور طبقه کارگر و به دنبال آن رادیکالیزه شدن کلیت جنبش فراهم می نماید .

از جمله اجرای طرح هدفمند نمودن یارانه ها که یادگار دوره ریاست جمهوری رفسنجانی بعد از اتمام جنگ بود و سایر دولتهای بعد از او به دلیل عدم توانایی در هژمونی بر جنبش های اجتماعی مانند جنبش کارگری و دانشجویی و نیز عدم توانایی در همراه ننمودن بخشهایی از بورژوازی حکومتی با این طرح ها به دلیل منافعی که در سیستم رانت خواری گذشته داشتند، موفق به اجرای آن نشدند و امروز دولت احمدی نژاد از یک طرف به یاری نیروی نظامی بسیج و سپاه و ریختن اراذل و اوباشش در خیابانها قصد اجرای آن را دارد طرحی که به قول خود رژیمیان یک ریاضت اقتصادی طولانی مدت و دردناک برای توده ها خواهد بود. از طرف دیگر علی رغم اینکه حکومت می خواهد به نیروی نظامی در این مسیر تکیه نماید اما به خوبی می داند که نمی تواند بر سرنیزه برای همیشه بنشیند بنابراین فضا دادن برای چنین تشکلهایی (صد البته به جای شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر) در راستای این است که طبقه کارگر را به این قناعت برسانند که حل تمامی این بحرانها در گرو همکاری طبقاتی اش با سرمایه داری ایران است. یک بحران اقتصادی و سیاسی در پیش است که راه حل آن «توانمند نمودن بخش خصوصی» است و برای توانمند نمودن بخش مذکور«فعالیت تشکلهای صنفی مجرب و دانش محور» و «گسترش و استفاده صحیح از ظرفیت های تشکلات صنفی» لازم است (نقل به مضمون از ربیعی در گفتگو با فارس) بنابراین طبقه کارگر! شما باید تحمل و همکاری نمایید اگر هم چند صباحی نانی بر سفره تان نبود با توانمند شدن بخش خصوصی شما هم از برکاتش بی نصیب نخواهید ماند غمی نیست، این است پیامی که اینها می خواهند جا بیندازند.

دلیل اینکه معتقدم انجمنهای صنفی به جای شورای اسلامی کار و خانه کارگریها در این دوره عمل می کنند این است که طبقه کارگر ایران هیچگاه تصویری جز سرکوب و خیانت از شورای اسلامی کار ندیده است سابقه این تشکلها برای طبقه کارگر و فعالینش کاملاً روشن است علی الخصوص در دوران اعدامها دهه 60 و نیز در چند سال اخیر در حمله به سندیکای کارگران شرکت واحد تهران توسط خانه کارگریهای چاقوکش. نقشی که اینها سالهاست در محیط های کاری دارند معرفی فعالین واقعی چپ و سوسیالیست به اطلاعات رژیم بوده تا این محیط ها را به قول خودشان پاکسازی نمایند. از طرف دیگر همینطور که خادمی زاده خودش هم اشاره کرده امید آنها این است که بتوانند خودشان را به عنوان نماینده این 7 میلیون کارگر در نهاد های بین المللی معرفی نمایند و جای شوراهای اسلامی کار و خانه کارگریها را بگیرند بنابراین رژیم فعلی نمی تواند روی هیچ چیز شورای اسلامی کار و خانه کارگریها حساب باز نماید و باید به دنبال چهره ها یا نهادهای خنثی تری باشد که هم مقبول طبقه کارگر ایران و هم مورد قبول نهادهای بین المللی قرار بگیرند. اینها تشکل کارگری را حق کارگران نمی دانند تا با پشتوانه خود کارگران بخواهند رژیم را مجبور به پذیرش این تشکلها نمایند آنها تنها می خواهند مسیر ناهموار سرمایه داری ایران در پیاده نمودن برنامه های ضد کارگری و ضد انسانی را هموار نمایند قرار است این تشکل در این راستا عمل نماید و نه چیزی بیشتر. این تشکل کذایی حتی قرار است که همه امکاناتش را از کمک های مالی گرفته تا دفتر و دستکش را از وزارت کار رژیم بگیرند و در کنار آن قسم هم می خورند که ارتباطشان با وزارت کار تنها یک تعامل و همکاری باشد!! و معلوم نیست شاید هم منظور از تعامل و همکاری همان ادامه دادن راه تشکلهای دوست و برادرشان یعنی شوراهای اسلامی و خانه کارگریها در سی سال گذشته باشد.

از طرف دیگر اینها ادعا می کنند که نماینده 7 میلیون از طبقه کارگر هستند و خواهند بود اما از طرف دیگر در جواب یک سوال می گویند که فعلاً هیچ یعنی صفر هم نیستند زیرا که هنوز دفتر و دستکشان را از وزارت کار دریافت نکردند و روزنامه و اینترنت و... ندارند!! ( نقل به مضمون از گفتگوی خادمی زاده با خبرآنلاین) دیگر این نوبر است که تشکلی مدعی این نمایندگی وسیع باشد اما هنوز هیچ یا پایین تر از صفر باشد. همانطور که در بالا هم اشاره کردم تنها به این دلیل ساده که اینها خودشان هم می دانند که از دل طبقه کارگر نیامده اند و توسط آنها اتخاب نشده اند و نمایندگانی خود خوان هستند بنابراین از کوچکترین پشتیبانی طبقه کارگر برخوردار نیستند از این رو با دریافت دفتر و دستک و باتوم و چاقویشان از وزارت کارتازه به صفر می رسند تا باشد انشاءالله!! بعد از مدتی خوش خدمتی در آستان اربابان در حکومتشان به جایی برسند.

فعالین هوشیار گرایش چپ مطمئناً اینبار هم اجازه هیچ مانوری را به گرایش راست نخواهند داد و با تدبیر و تدبر لازم که همیشه از آن بهره مند بوده اند این گرایش را برای یک بار دیگر منزوی و بی موضوعیت خواهند ساخت آنها یک بار با شجاعت و بی باکیشان این کار را کردند این بار هم خواهند کرد اول ماه می 1389 برای همه ما نشان از همین زیرکی و شجاعت بود.

به نقل از به پیش! 60، چهارشنبه 22 دی 1389، 12 ژانویه 2011


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com