کارگران کوچک

مینا فرخنده

به نقل از به پیش! شماره 65، 22 تیر 1390، 13 ژوئیه 2011


مینا فرخنده 3/7/2011

کارگران بیمارستانها جزئی از کارگران کوچک اند که درجامعه مدرن اروپا بخش وسیعی از کل کارگران را تشکیل می دهند و با وجود این که کارشان از اهمیت خاصی در جامعه برخوردار است به ندرت مورد توجه قرار می گیرند و کمتر سخنی از آنان به میان می آید. آنها همیشه پشت صحنه اند. بار مسئولیت وشدت کاری که بر دوش این کارگران است ماوراء قدرت معمول انسانی ست. این گفته معروف که "کارگران ستون جامعه اند و با یک لغزش آنها این جامعه می تواند فروبپاشد" در این مورد به وضوح قابل مشاهده است.

این کارگران بخاطر کار مداوم، با بار بزرگتر از قد و قواره شان، با شانه هائی که بر روی آنها مسئولیتی باور نکردنی سنگینی می کند، با کارشان در زیر زمین و پنهان از دید همگان، ناخداگاه مرا به یاد مورچه ها می اندازند و به این مناسبت تیتر این مقاله را هم کارگران کوچک گذاشتم. هر چند روزگار مورچه ها از مال این کارگران خوشایند تر است، چرا که مورچه ها دستکم مورد توجه خاص طبیعت شناسان قرار می گیرند.

محوطه بیمارستان به دهکده کوچکی می ماند که بخش های مختلف آن را تنها به کمک کامپیوتر می توان پیدا کرد. ساختمان های شیک و مدرن در فواصل معین کنار هم قرار دارند. خیابان های آن تر وتمیز و شیک، محل حرکت ماشین های رنگ و وارنگ است. حتی هنگامی که هوا ابری ست، در محیط دلباز و روشن آنجا آدم دیگر احساس دل گرفتگی نمی کند.

کارکنان بیمارستان همه تقریبا بدون استثناء مهربان و خونگرم هستند و تمام وقت بر روی لبانشان لبخندی نشسته است. آنها در تمام دوره آموزشی شان تعلیم می بینند که تمام گرفتاری ها، فکر و خیال های خود را پشت درب های بیمارستان جا بگذارند و در محیط کار همه چیز را فراموش کنند. همه می بایست با چهره ای آرام و خونسرد در مقابل بیماران ظاهر شوند.

در زیر این دنیای زیبا، زیر ساختمان ها و به اندازه سطح کف کل ساختمان های اصلی، زیرزمینی با سالن های عریض و طویل و راهروهای پیچ درپیچ و شماره گذاری شده قراردارد که محل کار کارگران بخش های مختلف از جمله بخش استریل ابزارهای مختلف است. این راهروها طوری است که در پیچ و خم آن کارگران تازه وارد، تنها با کمک دیگر کارگران می توانند راه خود را به سوی سالن محل کار و رختکن و ... پیدا کنند. تمام دیوارها به رنگ خاکستری است و هیچ پنجره ای بر آنها دیده نمی شود.

هر کارکنی با کارت مخصوص خود، که به عنوان کلید هم عمل می کند، می تواند تنها به سالن محل کار خود وارد شود. هر کارگر با یک شماره شناسائی می شود که در صورت وجود اشکال در کار می توان از طریق آن شماره به کارگر مسئول دست یافت. کارمندان، کارگران و سر کارگران در سه شیفت شبانه روزی کار می کنند.

در نتیجه قطع استخدام از کارآموزان و کارگران مقاطعه ای استفاده می شود. طبق قانون کارآموزان موظف اند برای صاحبکاران از 2 هفته تا سه ماه به شکل مجانی و یا با حقوق خیلی کم کار کنند. به کارآموزان هیچ گونه بیمه ای تعلق نمی گیرد و به همین دلیل برای صاحبکاران بسیار با صرفه اند، و معمولا تمام کارهایی که سخت و فرساینده به آنان واگذار می شود و از آن جا که برای اخذ مدرک خود به نظر مساعد صاحب کاران وابسته اند زبان این ها همیشه رویشان دراز است.

کارگران مقاطعه ای از شرکت های کار موقت یابی رنگ و وارنگی که همه جا سبز شده اند و از طریق سیستم اداره کار به کارگران بیکار دست پیدا می کنند، برای مدتی از سه هفته تا سه سال با مزد ارزان و بدون الزام به هیچ گونه تعهدی در برابر آنان "قرض" گرفته می شوند. این کارگران هم مانند کارآموزان مجبور به انجام همه کارهای فرساینده اند و چون هیچ حق وحقوقی ندارند از اعتراض هم محروم اند. کار این کارگران ازیک طرف برای شرکت هایی که در آنجا بطور موقت مشغول بکار هستند، مقرون به صرفه و سود آور است و از طرف دیگر با کار آنها تمام دستگاه عریض وطویل شرکت های "کاروقتی" سرپا می مانند. از حقوق ساعتی 20 تا 30 یوروی این کارگران، به آنان تنها 9 تا 10 یورو پرداخت می شود و باقی را شرکتهای "کارموقت یابی" بالا می کشند.

محیط کارکارگران انقدر با محوطه بیرون بیمارستان متفاوت است که در وحله اول آدم با ورود به آن یکه می خورد. در کنار هر میز کار یک صندلی قرار دارد. صندلی را تنها برای این آنجا قرار داده اند که قانون چنین ایجاب می کند. وگر نه کارگران اجازه نشستن بر روی آن را ندارند. کارگران باسابقه تر تعریف می کنند که هر کس نشسته کار کند یا عذرش را می خواهند و یا اینکه سرکارگر بدون دلیل انقدر او را اذیت می کند، تا خود کارگر بفهمد که اجازه نشستن ندارد. یعنی کارگران 8 ساعت تمام می بایست سر پا کار کنند.

سیستم یادگیری و وارد شدن در طرز کار با کامپیوترها و کار آنجا بطریق قبیله ای انجام می شود، یعنی کارگران باسابقه تر با صبر و حوصله و آرامش هر چه بلد هستند به کارگران تازه وارد آموزش می دهند. صاحبکاردر این وظیفه هم باری به دوش نمی گیرد و بجای استخدام یک نفر که مسئول آموزش تازه واردان باشد، این کار را به گردن خود کارگران می اندازد. این آموزش به تازه واردان همراه با آرامش و حوصله، تمرکز حواس و سرعت عملی که کارگران باید حفظ کنند انجام می گیرد. حتی سازماندهی افراد تازه وارد برای ورود به محل رختکن و کارو... همه و همه بعهده خود کارگران است. در عین حال بعضی کارها در رابطه با تازه واردان را جوان ترها انجام می دهند و بعضی کارها را با سابقه ترها. یکی از کارگران جوان زن که می خواست راه وارد شدن به محل کار را از راهروهای بی درو پیکر آنجا به من یاد دهد، می گفت: وقتی که ساعت کار تمام می شود، می خواهم هر چه زودتر فقط به خانه برسم و پاهای دردناکم را دراز کنم. اما با تمام این احوال دو بار مرا همراهی کرد تا راه ورود را یاد بگیرم. این جا همیشه کار اضافه بر برنامه ای هست که باید انجام گیرد.

فضای گرفته زیرزمین را تنها گرمی، شوخی و خنده های کارگران است که می شکند. هر چه کارگران قدیمی تر هستند، همبستگی شان به همدیگر، معرفتشان به اینکه همگی آنجا یکسان هستند و با قدرت نمایی به دیگران چیزی عایدشان نمی شود، بیشتر است. خیلی سریع بدون تامل در جایی که لازم است به داد هم می رسند، دوستانه سربسر هم می گذارند، خیلی سریع با جدیدی ها رابطه می گیرند. تمام سعی آنها این است که کارها به بهترین صورت با جدیت و بدون اشتباه انجام شود. با ابن که کنترل چی، سرکارگر بخش مسئول نظم این محیط است و دائم مراقب این است که اشتباهی روی ندهد، اما کنترل بر کار از طرف همه انجام می گیرد، همگی در عین حال که مشغول کار خود هستند، سعی می کنند که اشتباهات یک دیگر را هم تصحیح کنند.

همه کارگران چه مقاطعه ای، چه استخدامی و چه کارآموز قبل از اینکه در آنجا مشغول بکار بشوند، باید متعهد شود که هیچ چیز را از محیط کار خود به بیرون انتقال ندهند و هیچ کجا باز گو نکنند. هر چیز که به محیط کار مربوط است، می بایست در همان محیط بسته بماند. در ضمن این جزو قوانین کار است که شاغلین بیمارستان ها برخلاف بقیه اجازه اعتصاب ندارند، یعنی کار آنها تعطیلی بردار نیست و باید همیشه جریان داشته باشد.

بهترین لحظه ی روز برای همگی این کارگران، وقتی ست که با پایان شیفت کار خود از زیر زمین خارج می شوند و در فضای باز بیرون احساس آزادی از زندان کار را تنفس می کنند.

به نقل از به پیش! شماره 65، 22 تیر 1390، 13 ژوئیه 2011


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com