تاکتیک اعتصاب غذا، بن بست استراتژی اصلاح طلبی

رضا مقدم

به نقل از به پیش! شماره 65، چهارشنبه 22تیر 1390، 13 ژوئیه 2011


رضا مقدم – هفتم تیر 1390

اعتصاب غذای 12 تن از زندانیان سیاسی در اوین در اعتراض به قتل هدی صابر پایان یافت. ابهامات درباره درستی اتخاذ این شیوه از اعتراض و معنای پیروزی در آن که در میان فعالین اصلاح طلب و لیبرال وسیعا جریان یافت نشان آشکاری بود از ناکارآمدی استراتژی آنها. هیچ کدام از اعتصاب غذا کنندگان و حامیانشان، حتی نظیر خاتمی، بدون هیچ توهمی می دانستند که مرگ اعتصاب غذا کنندگان نزد رژیم اسلامی بی اهمیت است و به خواست آنها توجه نخواهد شد. هدف اعتصاب غذا نمی توانست افشای رژیم اسلامی باشد، چرا که ماندگاری رژیم اسلامی از رضایت مردم ایران از این رژیم و یا ناآگاهی مردم از ماهیت آن نیست، بلکه نتیجه فقدان یک استراتژی کارا است که نزد توده های مردم بسادگی معقول و شدنی باشد.

جنبش آزادیخواهانه مردم ایران عموما از منظر توان مقابله تظاهراتی اش با رژیم اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد اما فعل و انفعالات درونی آن که نشانگر روند تغییر موازنه قدرت جناحهای مختلف آن است از نظرها پنهان میماند. قدرت و نفوذ دو جناح عمده جنبش ضد دیکتاتوری مردم ایران، یعنی نیروهای خواهان اجرای بدون تنازل قانون اساسی و نیروهای خواهان سرنگونی رژیم اسلامی بسرعت درحال تغییر است. قدرت و ضعف نیروهای اجتماعی درگیر در جنبش ضد دیکتاتوری مردم ایران خود را در میزان مقبولیت عمومی استراتژی آنها نزد وسیع ترین توده های مردم نشان می دهد. استراتژی اصلاح طلبان رانده شده از قدرت و لیبرالهای مدافعشان حتی در صفوف فعالین خودشان با اما و اگرهایی روبروست، در صورتیکه استراتژی نیروهای انقلابی و سوسیالیست که خواهان انقلاب علیه رژیم اسلامی اند می رود تا نزد وسیع ترین توده مردم ناراضی بعنوان بی دردسر ترین و کوتاه ترین راه رسیدن به نان و آزادی مقبولیت عامه یابد و نیروهای خواهان سرنگونی رژیم اسلامی بسرعت درحال تغییر است. قدرت و ضعف نیروهای اجتماعی درگیر در جنبش ضد دیکتاتوری مردم ایران خود را در میزان مقبولیت عمومی استراتژی آنها نزد وسیع ترین توده های مردم نشان می دهد. استراتژی اصلاح طلبان رانده شده از قدرت و لیبرالهای مدافعشان حتی در صفوف فعالین خودشان با اما و اگرهایی روبروست، در صورتیکه استراتژی نیروهای انقلابی و سوسیالیست که خواهان انقلاب علیه رژیم اسلامی اند می رود تا نزد وسیع ترین توده مردم ناراضی بعنوان بی دردسر ترین و کوتاه ترین راه رسیدن به نان و آزادی مقبولیت عامه یابد. در دوران مجلس ششم و ریاست جمهوری خاتمی استراتژی اصلاح طلبان و لیبرالها دست بالا داشت و راهکار انقلابی سوسیالستها ضعیف بود. در آن زمان شرایط سیاسی و اقتصادی هنوز به سمت ناگزیری استقبال جنبشهای اجتماعی از استراتژی انقلابی سوسیالیستها حکم نکرده بود. به نوعی هنوز نوبت اجتماعی راهکار سوسیالستها نرسیده بود و لذا مقبولیت یافتن استراتژی اصلاح طلبان موضوعیت اجتماعی داشت. در صورتیکه اکنون قرار نیست نوبت استراتژی اصلاح طلبان و لیبرالها فرا برسد بلکه دوران اثبات تام و تمام ناکارآمدی راهکار آنها حتی برای دستیابی به خواستهای اندک درون حکومتی شان هم میرود تا کلا موضوعیت اجتماعی خود را از دست بدهند.

کشتن هاله سحابی هنگام تشییع جنازه پدرش و ضرب و شتم و کشتن هدی صابر در زندان هنگام اعتصاب غذا در اعتراض به کشتن هاله سحابی، یکبار دیگر به همه نشان داد که رژیم اسلامی از هیچ جنایتی رویگردان نیست. روی آوری اصلاح طلبان و لیبرالها به اعتصاب غذا در زندان که پیامی جز آمادگی برای جان دادن در مبارزه با رژیم اسلامی ندارد هم اثبات ناکارآمدی استراتژی شان است که همواره به "کم هزینه" بودن آن نازیده اند، و هم ناگزیری آنان در عمل برای هموار ساختن راه مقبولیت عامه یافتن استراتژی انقلابی سوسیالیستهاست.

استراتژی سیاسی اصلاح طلبان و لیبرالها موضوعی نیست که تنها به سیاست مربوط باشد بلکه بر یک سلسله از تلقی های عمومی ظاهرا ساده اما ناگفته در مورد اقتصاد، سیاست، اجتماع و فرهنگ در جامعه متکی است، و نوبت استراتژی سوسیالیستی نخواهد رسید مگر اینکه این تلقی ها به حکم اوضاع و به ناگزیر تغییر کند. یکی از این تلقی ها که استراتژی اصلاح طلبان و لیبرالها بر آن متکی است و بدست خود آنها به ناگزیر دارد تغییر میکند ارزش و اعتبار اجتماعی جانفشانی در راه آرمانها و مبارزه علیه رژیم اسلامی است. مطابق هشدار فرخ نگهدار میروند تا "ملت را چنان درمانده و مایوس کنند که "از جان گذشتن" از نو "مقدس" شود و انتقام از شیاطین عالی ترین فضیلت." (در ماتم هاله سحابی، فرخ نگه دار، چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۰، سایت جرس)

وقتی که اکبر گنجی در زندان هنگام اعتصاب غذای تا پای مرگ، خود را سوخت اصلاحات اعلام کرد حجاریان اظهار داشت که جنبش اصلاحات بنا به ذات خود نیاز به سوخت ندارد. هنگامی که بهزاد نبوی نایب رئیس مجلس ششم بود لزوم هر نوع تظاهرات خیابانی را تحت عنوان "حرکت توده وار" حتی برای تحت فشار گذاشتن مخالفان اصلاحات نفی می کرد. از نظر وی کافی بود تا مردم دخالت رژیم اسلامی در تمام امور زندگیشان را تحمل کنند و خشم و کینه خود را فرو خورند و تنها هر چند سال یکبار یک برگه رای در یک صندوق بیاندازند. اصلاح طلبان به دنبال ناکارآمدی اتکا صرف به صندوق انتخابات در دوران اصلاحات از دو سال پیش جبرا تظاهرات خیابانی را نیز به روشهای مبارزاتی خود افزودند، اما فقط افزودن این روش برای دستیابی به خواستهایشان کافی نبود. اکنون نیز اصلاح طلبان و لیبرالها حتی اگر اعتصاب غذا را هم به لیست روش هاشان اضافه کنند، این تنها افزودن یک تاکتیک دیگر، آن هم به اجبار، به لیست تاکتیک هاست، در حالی که مشکل شان استراتژیک است.

اعتصاب غذای زندانیان سیاسی در بهترین حالت اقدامی برای جبران ناکافی بودن تاکتیک های مبارزاتی اصلاح طلبان و لیبرال ها است، اما بن بستی که اینان در آن قرار دارند بن بستی استراتژیک است و صرفا با تصحیح تاکتیک ها قابل شکستن نیست. تاکتیک اعتصاب غذا به ناگزیر از جان گذشتگی در مبارزه علیه رژیم اسلامی، که اصلاح طلبان و لیبرالها قبلا آنرا ناعاقلانه و غیر لازم می دانستند، را دارد عقلایی و تنها راه ممکن نشان می دهد و راه استراتژی انقلابی را هموار می کند. هر تاکتیک مناسبی، حتی تندترین تاکتیک گریز ناپذیر، تنها وقتی کارآیی دارد که در متن یک استراتژی سیاسی به تحرک توده مردم برای سرنگون کردن رژیم اسلامی متکی باشد و این کاری نیست که از اصلاح طلبان و لیبرال ها، به سبب همان تلقی های پایه ای و ناگفته شان از فرهنگ و سیاست و اقتصاد، بر بیاید.*

به نقل از به پیش! شماره 65، چهارشنبه 22تیر 1390، 13 ژوئیه 2011


www.wsu-iran.org wsu_wm@yahoo.com