١- به طور کلی شما چه تصویری از وضعیت کنونی جنبش کارگری دارید و در حال حاضر چه خواسته هایی در جنبش کارگری اولویت دارد ؟
رضا مقدم: جنبش کارگری و فعالین آن به انحای گوناگون مطالبات کارگران را مطرح کرده اند. بیان و تکرار این مطالبات کمکی به جنبش کارگری و مبارزات و اعتراضاتش نخواهد کرد. کارگران نیاز به تشکل دارند و بدون آن به هیچ کدام از مطالبات و خواستها ی خود نمی رسند. بطور مثال خواست افزایش دستمزد همگانی ترین خواست کارگری است. افزایش بسیار اندک حداقل دستمزد امسال که با خواست کارگران فرسنگها فاصله دارد فقط و فقط ناشی از فقدان تشکل کارگری است. کارگران خواهان چندین برابر شدن دستمزدها هستند. این را خودشان بهتر از همه می دانند اما تشکلی برای مبارزه بمنظور افزایش دستمزد ندارند. تحقق هر خواست کارگری به وجود تشکل گره خورده است. کارگران فقط و فقط باید تلاش کنند تشکیلات ایجاد کنند. از میان تمامی خواستهای کارگری اولویت با تشکل است. در واقع تشکل ابزار و وسیله دستیابی به همه آن مطالباتی است که کارگران دارند.
٢- مقاومت کارگران ایران برای کنار زدن نهادهای سرکوب و کنترل رژیم همواره جریان داشته است. آنچه که طی دو سال آخر جالب توجه بوده است، حرکت های خود گردان بخشهای از فعالین کارگری و در اشکال گوناگون، برای حضور در عرصه اجتماعی است. در تمامی این حرکات ها به ویژه طی ماههای اخیر مسئله تشکل یابی کارگران و اشکال مختلف آن یکی از کانونهای اصلی مباحثات و فعالیت های عملی جنبش کارگری بوده است، به نظر شما جنبش کارگری چه نوع تشکل یابی را می تواند در دستور کار قرار دهد و پروسه سازمان یابی آن از چه مجراهایی می گذرد؟
رضا مقدم: طبقه کارگر و جنبش کارگری در مبارزه علیه سرمایه داری به تشکلهای متعددی نیاز دارد که هر کدام متناسب با اوضاع و احوال سیاسی و نیازهای مبارزه طبقه کارگر تشکیل می شوند که بعضی دائمی است مانند حزب و تشکلهای توده ای کارگری نظیر شوراها و بعضی خصلت دوره ای دارد و غیر دائمی است. به این اعتبار اینکه در هر دوره کدام یک از این نوع تشکلها راه مبارزه طبقه کارگر را تسهیل می کند و گشایشی بوجود می آورد، همواره مورد بحث بوده است .
داشتن تشکل خواست دائمی طبقه کارگر ایران بوده است منتهی در تمام صد سال گذشته طبقه کارگر ایران تنها در مقاطعی توانسته تشکل های خود را داشته باشد که یکی از آنها دوران انقلاب 1357 بود.
در شرایط فعلی و با توجه به اوضاع ایران هم از نظر داخلی و هم از نظر بین المللی بحث ساختن تشکل توده ای کارگری از طرف تمامی طرفهای درگیر به جلو صحنه آمده است. نیاز جمهوری اسلامی به پیوستن به سازمان تجارت جهانی از جمله در گرو داشتن نمره قبولی در سیاستهای کارگری از طرف سازمان جهانی کار است. سازمان جهانی کار خواستار اجرای مقاوله های بین المللی و بطور مشخص مقاوله نامه های 87 و 98 توسط رژیم اسلامی است. یعنی تا آنجا که به طرفهای جهانی ذینفع بر میگردد بحث ایجاد تشکل کارگری در ایران دارای حقانیت روز است، در صورتیکه در 10 سال قبل نبود.
از نظر داخلی و تا آنجا که به کل حاکمیت رژیم اسلامی برمیگردد نیز این مسئله باز شده است. قبلا" کل حاکمیت، شوراهای اسلامی و خانه کارگر را متولی امور کارگری رژیم اسلامی می دانستند اما الان چنین نیست. اکنون دیگر کل حاکمیت مدافع شوراهای اسلامی و خانه کارگر نیستند و حتی خود شوراهای اسلامی نیز به ناچار پذیرفته اند که باید از هر نظر تغییر کنند تا بعنوان تشکل مطلوب پذیرفته شوند. بعلاوه بخشهایی از حاکمیت، نظیر دوم خردادی ها شوراهای اسلامی را نمی پذیرند وخواهان تشکلهای کارگری دیگری هستند و در طول چند سال گذشته تلاش های ناموفقی را برای ایجاد آن انجام دادند. طرف سوم این موضوع نیز که کارگران ایران باشند هیچگاه شوراهای اسلامی را نپذیرفتند و همواره برای ایجاد تشکلهای خود تلاش و مبارزه کرده اند. در واقع مبارزه طولانی کارگران علیه شوراهای اسلامی و برای ایجاد تشکل اکنون به جایی رسیده که دیگر طرفهای درگیر را هم متقاعد کرده است که اوضاع فعلی قابل دوام نیست و تغییراتی لازم است.
بنابراین اکنون یکی از مقاطع نادری است که همه طرفهای درگیر ذینفع، سازمان جهانی کار، رژیم اسلامی و شوراهای اسلامی، و همچنین کارگران وضع موجود را نفی می کنند و خواهان تغییر هستند. البته نیاز به توضیح ندارد که همه طرفهای درگیر در اینکه چه نوع تشکلی باید بوجود بیاید هم نظر نیستند و نمی توانند باشند. این دوره موقتی است و تمام خواهد شد. تمام هنر و هوش و توان گرایش رادیکال و چپ جنبش کارگری باید بکار گرفته شود و از این موقعیت به مطلوب ترین شکل ممکن سود جوید. گرایش راست جنبش کارگری که در دوران سرکوب دهه 60 کمتر فعالینش دستگیر و اعدام شدند با تغییر شرایط بعد از انتخاب خاتمی سریعتر توانستند خود را جمع و جور کنند و فعالیت علنی خود را تحت عنوان " هیأت مؤسس سندیکاهای کارگری " آغاز کنند.
برای گرایش رادیکال و سوسیالیست جنبش کارگری این امر به مدت زیادتری نیاز داشت و ما امروز شاهد مباحثی در باره چگونگی متشکل شدن هستیم .
در واقع فعالین گرایش چپ و سوسیالیست جنبش کارگری بااول ماه مه سال 1383 و همه آنچه که دستگیری کارگران سقز در داخل و خارج ایران ببار آورد به جلوی صحنه جنبش کارگری ایران آمدند و ابتکار عمل را برای مدتها بدست گرفتند و گرایش راست را به حاشیه راندند، زیر فشار گذاشتند و منزوی کردند.
فعالین گرایش چپ و رادیکال جنبش کارگری همواره در سازمانها و احزاب سیاسی متعددی متشکل بوده اند. به همین اعتبار فعالین گرایش چپ و رادیکال جنبش کارگری تجربیات بسیاری در ایجاد تشکل های مخفی متشکل از کارگران مبارز و پیشرو در واحد یک کارخانه دارند، هم ایجاد تشکلی مخفی که سلول یک سازمان و یا یک حزب سیاسی معینی بوده است و هم تشکلهای مخفی که در چهارچوب اتحاد عمل بوده است. منظور تشکلی مخفی در سطح یک کارخانه است که تقریبا" کلیه کارگران رادیکال و چپ کارخانه مستقل از اینکه در ارتباط با کدام حزب و سازمان سیاسی باشند در آن عضو هستند و می کوشند در مبارزات کارخانه با هم همکاری کنند. این واحدهای مخفی در چهار چوب یک کارخانه مستقل از نامی که برخود می گذارند همواره لازم بوده و هست و هرکجا که امکان آن وجود دارد باید تشیکل شوند، اعلام موجودیت کنند و در باره مسائل گوناگون جنبش کارگری اعلامیه بدهند و اعلام موضع کنند. ایجاد سلول و یا هسته یا حوزه در ارتباط با یک حزب و سازمان سیاسی معین هم امری است که بستگی به سیاستهای سازمان و حزب مربوطه دارد.
آنچه ایجاد آن می تواند بطور عمومی به کل فعالین جنبش کارگری کمک کند تشکلی مخفی نیست و در چهارچوب یک کارخانه هم نیست. منظور ایجاد یک تشکلی است که بیانیه اعلام موجودیت آن علنی است و اعضاء و مسئولینی علنی دارد. نمونه چنین تشکلی که نه واحد و سلول یک حزب و جریان معین بود و نه در چهارچوب یک کارخانه، در اول ماه مه سال گذشته ایجاد شد و برگزاری اول ماه مه در چند شهر را بعهده گرفت. ایجاد یک تشکل سراسری و علنی از کارگران مبارز و رادیکال که مهمترین وظیفه خود را ایجاد تشکلهای توده ای کارگری نظیر شوراها قرار دهند، می تواند به شتاب پیشرفت جنبش کارگری بیافزاید. نمونه دیگر چنین تشکلی چند ماه قبل و تحت نام " کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای آزاد کارگری" ایجاد شد.
منفعت کوتاه مدت و دراز مدت طبقه کارگر ایجاب می کند تا کارگران چپ و رادیکال مستقل از اینکه به کدام جریان سیاسی ارتباط داشته و نزدیک باشند یا نباشند فورا" متشکل شوند و در فرصتی که باقیمانده ودر بالا توضیح داده شده نه برای تبلیغ در باره مطلوبیت تشکل کارگری بلکه جهت اقدام عملی برای ایجاد تشکل کارگری با هم همکاری کنند. رادیکال ها و چپ های جنبش کارگری هر نوع اختلافی با هم داشته باشند در مخالفت با تشکلهای کارگری سازش طبقاتی که گرایش راست و سازمان جهانی کار قصد ایجاد آنرا دارند متحد هستند. گرایش راست جنبش کارگری بارها و بارها همکاری و داشتن نوعی مراوده با شوارهای اسلامی را مطرح کرده اند و هیچگاه صریحا" از مبارزه برای انحلال شوراهای اسلامی حرفی به میان نیاورده اند. گرایش رادیکال و چپ جنبش کارگری علیه شوراهای اسلامی متحد هستند. این گرایش مستقل از نظرگاههای مختلف فعالینش هیچگاه شوراهای اسلامی را نپذیرفته اند و از هیچ کوششی در مبارزه علیه آنها فروگذار نکرده اند.
بعلاوه گرایش رادیکال و چپ در اینکه تشکل کارگری باید بر مبانی ضد سرمایه داری، بر مبانی مبارزه و ستیز طبقاتی ایجاد شود و نه سازش طبقاتی، عمیقا" اتفاق نظر دارند. بنابراین اشتراک نظر عمیق علیه شوراهای اسلامی و اشتراک نظر عمیق علیه تشکلهای همکاری طبقاتی مورد نظر گرایش راست جنبش کارگری و سازمان جهانی کار که در بین فعالین گرایش چپ و رادیکال جنبش کارگری وجود دارند بیشترین زمینه را برای ایجاد یک تشکل سراسری را فراهم آورده است .
ایجاد این تشکل به گرایش چپ و رادیکال امکان می دهد که ابتکار عمل تلاش و فعالیت برای ایجاد تشکل کارگری را در دست بگیرد و مانع ایجاد تشکلی شود که هیچ وظیفه ای جز فروش منفعت کارگران ندارد. به گرایش چپ و رادیکال این امکان را میدهد تا همانطور که از اول ماه مه سقز تاکنون بوده ، خواستها و مطالبات کارگران ایران از زاویه چپ و رادیکال در مجامع جهانی مطرح شود و این فعالین گرایش چپ و رادیکال جنبش کارگری ایران باشند که سخنگویی طبقه کارگر را بعهده بگیرند و سازشکاران را منزوی و حاشیه ای کنند.
باید مطمئن بود که گرایش چپ و رادیکال به وظیفه، مسئولیت و موقعیت خطیری که هم اکنون برای ایجاد تشکل کارگری دارد واقف است و باید امیدوار بود که از این آزمایش که منفعت کل طبقه کارگر در آن نهفته است سربلند بیرون بیاید.
٣- در اول ماه مه سال گذشته و ماههای اخیر ما شاهد همکاری و یا تفاوت های گرایشات درونی جنبش کارگری بوده ایم. به طور مشخص در سال پیش دو بیانیه منتشر شد یکی بیانیه " هیأت مؤسس سندیکا " و دیگری " بیانیه شوراهای کارگری" در شهرهای مختلف که منجر به دستگیری فعالین کارگری گردید. همین بیانیه ها و همچنین در درون و بیرون حرکات اخیر برای سازمان یابی تشکل های کارگری، نظیر"کمیته پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری" یا حضور فعالین کارگری مدافع " تشکل های کارگری ضد سرمایه داری" نشان دهنده گرایشات متفاوت و متضاد در جنبش کارگری است که اگر چه همه آنها تشکل های کنترل و سرکوب رژیم را نفی می کنند اما افق ها و بسترهای متفاوتی را در زمینه های مختلف و از جمله تشکل های کارگری و چگونگی دستیابی به آن مطرح می کنند. به نظر شما برای پیشروی جنبش کارگری گرایشات متضاد رایکال و غیر رادیکال آیا میتوانند در زمینه برخی از مطالبات کارگری و مسئله تشکل یابی همکاری داشته باشند؟ و اساسا" نقطه های ستیز و تفاوت های آنها با چه شکل و با سبک کار می تواند، به گونه ای کانونی شود که مانع پیشروی جنبش کارگری نشده و برعکس در خدمت پیشرفت آن قرار گیرد؟ و اگر این پرسش ها مانع توضیح نظرات شماست، اساسا" خود شما گرایشات درونی جنبش کارگری را چگونه می بینید و طیفهایی که به نظر شما باید تقویت شوند کدامند؟
رضا مقدم: طبقه کارگر ایران موقعی به تشکل های مورد نظر خود دست می یابد که برای ایجاد تشکل و خواست حق تشکل و اعتصاب متحد شود. برای دستیابی به حق تشکل اتحاد طبقه لازم و ضروری است. اینکه هر گرایش چه نوع تشکیلاتی می خواهد مسئله ثانوی است. بنابراین اکنون هر بحث در باره راه حل های ایجاد تشکل کارگری باید نشان دهد که چگونه اتحاد طبقه را تأمین میکند. اما یک موضوع روشن است که سیاستها، مواضع و نوع تشکل مورد نظر گرایش راست از نظر ماهوی قادر به ایجاد اتحاد در طبقه کارگر نیست. عده ای تلاش می کنند تا چنین جلوه دهند که یک گرایش در درون جنبش کارگری خواهان اتحاد کل طبقه کارگر است و گرایش دیگر نیست. در صورتیکه مسئله این است: اتحاد حول کدام سیاستها؛ اتحاد کل طبقه حول سیاستهای گرایش راست و یا گرایش چپ.
در سئوال شما، "کمیته پیگیری" در گرایش راست جنبش کارگری دسته بندی شده است. من با شما موافقم اما مطمئن نیستم که ما دلایل یکسانی داشته باشیم. " کمیته پیگیری" با "هیأت مؤسس" کاملا" متفاوت است. " هیأت موسس" تجسم تشکیلاتی و آگاه گرایش راست است در صورتیکه " کمیته پیگیری" چنین نیست. اکثریت بالای اعضای 32 نفره "کمیته پیگیری" از فعالین گرایش چپ جنبش کارگری هستند. آنها خود را فعال گرایش راست نمی دانند و خواهان تشکلهای کارگری با مبانی همکاری و آشتی طبقاتی هم نیستند. من هم آنها را فعال گرایش راست نمی دانم و صرف نظر از اختلافاتی که وجود دارد احترام و ارزش بسیاری برای آنها قائلم. از نظر من آنچه که کل " کمیته پیگیری" را و نه تک تک اعضای تشکیل دهند اش را در جناح راست جنبش کارگری قرار داده است نه ترکیب اعضای آن بلکه انتخاب استراتژی گرایش راست جنبش کارگری برای ایجاد تشکل است.
گرایش راست همواره خواستار حق ایجاد سندیکا بوده است. در ادبیات و متون آنها کمتر دیده شده است که گرایش راست خواست تشکل سندیکا را در زیر عنوان عمومی حق تشکل بیان کنند. گویا طرفداران شورا هم باید برای حق تشکیل شورا مبارزه کنند. این تنها گرایش چپ بوده است که همواره برای حق تشکل بطور علی العموم مبارزه کرده و بطور مشخص خواهان شورا بوده است. در "کمیته پیگیری" فعالین گرایش راست قبول کرده اند که از حق تشکل بطور عمومی دفاع کنند، یعنی نه بحث شورا باشد و نه بحث سندیکا. در مقابل فعالین گرایش چپ استراتژی گرایش راست را برای ایجاد تشکیلات پذیرفته اند. به همین دلیل گرایش چپ مستقل از کلیه اختلافاتی که با گرایش راست دارد اسیر قید و بندها و ملاحظات دائمی گرایش راست در ایجاد تشکل شده است. البته از نظر من اختلاف نظر گرایش چپ و راست بر سر تشکل شورا یا سندیکا نیست. در دوران انقلاب تقریبا" چنین بود.
در دوران انقلاب شوراها امیال و روحیات و مواضع گرایش چپ را نمایندگی می کردند و سندیکا ها گرایش راست را. البته اینجا منظورم سندیکا در کارگاهها نیست که بنا به تعداد کم کارگران آن سندیکا تشکیل دادند و لزوما" متعلق به گرایش راست نبودند. امروز اختلاف گرایش چپ و راست بر سر دو نوع تشکل ماهیتا متفاوتی است که مطرح می کنند که می تواند نام هر دو سندیکا باشد، شورا باشد و یا هیچکدام و جنبش کارگری ایران یک نام سومی بر تشکلهای خود بگذارند. گرایش راست تشکل کارگری تعامل و همکاری با سرمایه را مطرح می کند و گرایش چپ تشکل کارگری در ستیز و مبارزه با سرمایه را. ایجاد این دو نوع تشکل نمی تواند استراتژی یکسانی داشته باشد. استراتژی گرایش راست برای ایجاد تشکل رابطه ماهوی دارد با نوع تشکل مورد نظرش که تشکل کارگری سازش طبقاتی، تعامل طبقاتی و همکاری طبقاتی است. ایجاد چنین تشکیلاتی نیز باید از طریق راه حل های همراه با "تعامل و همکاری" باشد. درخواست از وزارت کار برای رفع موانع ایجاد تشکل همین "تعامل و همکاری و سازش" را نمایندگی می کند. یعنی "تعامل و همکاری" از ابتدا تا پایان، از هنگام تشکیل تاهنگام مبارزه برای هر خواست کارگری. استراتژی گرایش راست برای ایجاد تشکل از طریق مبارزه با وزارت کار نمیگذرد. در صورتیکه نوع تشکلی که فعالین گرایش چپ می خواهند از طریق "همکاری و تعامل" با وزارت کار ایجاد نخواهد شد. بنابراین مسئله فعالین گرایش چپ در "کمیته پیگیری" زمان است. گرایش راست چندین سال می تواند منتظر باشد تا وزارت کار موانع را رفع کند کما اینکه "هیأت مؤسس" هنوز که هنوز است منتظر است و خواهد ماند. گرایش راست تاریخا" توده های کارگر برای سازمان دادن و به صحنه مبارزه آوردن نخواسته است. آنها تنها به رای و امضای کارگر نیاز دارند تا با صاحبان صنایع بهتر به تعامل برسند. الان "کمیته پیگیری" با نزدیک به 2400 امضاء دارد همان کاری را میکند که "هیأت مؤسس" انجام می داد، یعنی انتظار میکشید. تمام تلاش فعالین گرایش چپ در "کمیته پیگیری" در مجمع عمومی سوم که به سمت مطالبات و اعتراضات کارگری سمت گیری کرده تبدیل استراتژی "انتظار آرام" متعلق به "هیأت مؤسس" به "انتظار فعال" بوده است. استراتژی گرایش راست برای ایجاد تشکل راه بجایی نمی برد. در واقع همه تحلیلهای سیاسی از اوضاع ایران و جنبش کارگری بر غیر کارساز بودن استراتژی گرایش راست دلالت دارد. استراتژی آنها برای تشکل نساختن و وقت و نیرو و زمان مناسب را به هدر دادن است.
این اساسی ترین انتقاد گرایش چپ به "کمیته پیگیری" است. اگر فعالین گرایش چپ در "کمیته پیگیری" بخواهند واقعا" و عملا" تشکلی که مطرح میکنند را ایجاد کنند باید از استراتژی گرایش راست عبور کنند و در کنار دیگر فعالین گرایش چپ، استراتژی منطبق با ماهیت تشکل کارگری مورد نظرشان را اتخاذ کنند. فعالین گرایش راست باید مطمئن باشند که تنها و تنها با پیشروی گرایش چپ برای ایجاد تشکل است که آنها فضایی برای ایجاد تشکل مورد نظر خود می یابند وگرنه وزارت کار شرایط را فراهم نخواهد کرد. استراتژی گرایش چپ برای ایجاد تشکل، موانع پیشاروی گرایش راست را هم از میان برمی دارد. گرایش راست از طریق استراتژی خود حتی قادر نیست تشکلهای مورد نظر خود را ایجاد کند، چه برسد به تشکلهای مورد نظر گرایش چپ را.
آنچه که هم کل گرایش چپ را متحد میکند و طبقه کارگر را به تشکل می رساند یافتن یک استراتژی روشن و مرحله بندی شده برای ایجاد تشکل است که کاملا" بتواند بر داده ها و ظرفیت های موجود فعلی و روز جنبش کارگری استوار باشد. این استراتژی وحدت طبقه را برای ایجاد تشکل تأمین می کند. به نظر من طبقه کارگر ایران از طریق استراتژی گرایش چپ به تشکلهای خود دست خواهد یافت. مباحث جنبش کارگری باید بر این موضوع متمرکز شود.
٤- یکی از گره گاههای جنبش کارگری وجود شکافهای جنیسیتی است که مانع شرکت گسترده زنان کارگر در فعالیتهای مختلف کارگری بوده است. در صورتی که زنان کارگر هم بلحاظ دستمزدها و سطح معیشت و هم تحمل ستم جنسیتی در موقعیت بدتری نسبت به مردان کارگر قرار دارند. به نظر شما برای برطرف نمودن این شکاف و سازمان یابی کل طبقه ( زنان و مردان ) چه باید کرد و چگونه می توان این موانع را کنار زد ؟
رضا مقدم: طبقه کارگر و جنبش کارگری مردانه نیست، متشکل از زن و مرد است. درباره تشکل کارگری نظرم را در بالا گفتم. دستمزد برابر در قبال کار برابر یک خواسته دیرینه جنبش کارگری است. یک طبقه کارگر متشکل میتواند نه تنها این خواست را بگیرد بلکه با ایجاد واحدهای بازرسی ویژه به سختگیرانه ترین وجه ممکن اجرای آنرا عملی کند. زنان باید سازمان ویژه خود را در درون تشکل های کارگری داشته باشند، یعنی دو کارت عضویت داشته باشند هم کارت عضویت محل کار و و تشکل عمومی که همه دارند هم کارت عضویت سازمانهای کارگری زنان. باید کمیسیون های ویژه و تخصصی در درون سازمانهای کارگری ایجاد کرد تا تمامی قوانین و مقررات موجود را دائما" مورد بررسی قرار دهند و موارد تبعیض آمیز را بیابند تا هم دستمایه یک آگاهگری وسیع گردد و هم در دستور مبارزه برای رفع آنها قرار گیرد.